یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بود دی در چمن ای قبله‌ی حاجتمندان


بود دی در چمن ای قبله‌ی حاجتمندان    دل ز هجر تو و وصل دگران در زندان
پر گره گشت درونم ز تحمل چون مار    بر جگر به سکه در آن حبس فشردم دندان
صد تن آنجا به نشاط و ز فراق تو مرا    غصه چندان که نخواهی و الم صد چندان
کام پر زهر و جگر پر نمک و دل پرخون    می‌نمودم به حریفان لب خود را خندان
در ببستند ز اندیشه پس خم زدنم    در عشرت به رخ اهل محبت بندان
حرف دلکوب حریفان به دلم کاری کرد    که مگر حدت حداد کند با سندان
بی‌حضور تو من و محتشم آنجا بودیم    بر طرب غصه گزینان به الم خورسندان
پس رفتم و این غزل به دست‌ش دادم    و اندر ره معذرت به خاک افتادم


همچنین مشاهده کنید