یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
میراث برای سه پسر
در زمان قديم، پدرى بود که پس از مرگش، نردباني، طبلى و گربهاى براى سه پسرش به ارث گذاشت. نردبان را، پسر بزرگش برداشت؛ طبل را، پسر وسطى و گربه را هم، پسر کوچکش. روزي، پسر بزرگش نردبان را به کنار ديوار خانهٔ ثروتمندى گذاشت، چهار پله که از نردبان بالا رفت، شنيد که مرد ثروتمند به زنش مىگويد: 'اگر معاملهٔ من امروز سر گرفت، يک نفر را مىفرستم کيسهٔ پول را به او بده، تا براى من بياورد' . بعد مرد ثروتمند از خانه بيرون رفت. پسر بزرگ از پلههاى نردبان پائين پريد و نردبانش را به خانه برد و به خانه ثروتمند برگشت و در زد. زن مرد ثروتمند پرسيد: |
- کى هستي؟ |
او جواب داد: |
- آقا من را فرستاده براى آن کيسهٔ امانتي. |
زن، کيسهٔ پول را تحويلش داد. او به خانه برگشت و با همين پول صاحب زندگى شد. برادر وسطى که ديد برادر بزرگش، از تصدق سر نردبان ثروتى پيدا کرده، او هم پيش خودش گفت: 'حتماً اين طبل بابا هم، حکمتى دارد!' او هم طبل را برداشت و به راه افتاد. شب به رباط خرابهاى رسيد. در حال خواب بود که چند گرگ وارد رباط خرابه شدند. از ترس گرگها تا رفت خودش را جمع و جور کند؛ پايش به طبل خورد و صدا کرد. گرگها از صداى طبل، ترسيدند و رميدند و به در رباط خوردند و در بسته شد. برادر وسطى متوجه شد که گرگها از صداى طبل ترسيدهاند، طبل را برداشت و بنا کرد به طبلزدن، گرگها، وحشىتر شدند و خودشان را به در و ديوار خرابه زدند. در همين حال، بازرگانى با کالاهايش به رباط خرابه رسيد سر و صدائى از داخل رباط شنيد. تا در رباط را، باز کرد، گرگها بيرون ريختند و فرار کردند. برادر وسطى در برابرش، بازرگانى را ديد، گريبانش را گرفت و گفت: |
- چرا در رباط را باز کردى تا گرگها فرار کنند، اين گرگها را، شاه به من داده بود که به آنها رقص ياد بدهم، حالا من چکار کنم؟ |
بعد گفت: |
- يا بايد تاوان گرگها را، به من بدهي! يا اينکه پيش شاه، از تو شکايت مىکنم. |
بازرگان بيچاره ترسيد و گفت: |
- تاوان گرگها، هر چقدر شود، مىپردازم! شکايتم را پيش شاه نبر. |
دو کيسهٔ پول از او گرفت و گريبانش را رها کرد. پسر وسطى هم اينطورى پولدار و صاحب خانه و زندگانى شد. پسر کوچکي، وقتى وضع دو برادرش را ديد که با نردبان و طبل پول درآوردهاند؛ او هم گربهاش را برداشت و از آبادى خارج شد، به سرزمينى رسيد که هر چند قدم به چند قدم، افرادى چوب بهدست ايستاده بودند، از آنها پرسيد: |
- چرا چند قدم به چند قدم، چوب بهدست ايستادهايد؟ |
جواب دادند: |
- در اين مُلک موش زياد است و از دست آنها آسايشى نداريم، مواظبيم تا پيدايشان شد، سر و کلهشان را با همين چماقها بکوبيم! |
به آنها گفت: |
- برويد خانههايتان! کار موشها را به من واگذاريد! من مىدانم و موشها. |
آدمهاى چوب بهدست به خانههايشان رفتند. موشها از سوراخهايشان بيرون آمدند. او فوراً گربهٔ گرسنهاش را از زير لبادهاش، بيرون آورد و به ميان موشها انداخت. گربه به جان موشها افتاد. چندتائى را خورد، تعدادى را خفه کرد، عده زيادى را به چنگال کشيد و بقيهٔ موشها هم فرار کردند. روز بعد، خبر به شاه رسيد. شاه او را به حضور طلبيد و گربهاش را به دو کيسهٔ زر خريد. او هم کيسههاى زر را برداشت و به آبادى برگشت. برادر کوچکي، از اين راه پولدار گرديد و صاحب خانه و زندگى شد. |
به اين صورت هر کدام از سه برادر با نردبان، طبل و گربه ثروتمند شدند و بهخوبى و خوشى زندگى کردند. |
- ميراث براى سه پسر |
- افسانههاى ديار هميشه بهار ـ ص ۱۵۴ |
- گردآورنده: سيد حسين ميرکاظمي |
- انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۷۴ |
- به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران ـ جلد چهاردهم، على اشرف درويشان ـ رضا خندان (مهابادي)، نشر کتاب و فرهنگ. چاپ اول ۱۳۸۲ |
همچنین مشاهده کنید
- ملکجمشید و دیب سیب دزد (۲)
- دختر قدمطلا، شکوفه دهان
- سلطان محمود و ایاز
- مرد جوجهفروش
- گرازک
- دیو دختر
- تعبیر خواب
- حیلهٔ زن مکار ۲ (۲)
- مرغ تخم طلا
- شاه عباس و دختر ورکچی
- کرّهٔ دریائی
- درویش جادوگر(۲)
- دندان مروارید گیس گلابتون
- خارکنی که عشقش دختر پادشاهرو، دوباره زنده کرد
- گرگ و میش
- سه خواهری
- درخت سحرآمیز
- قصهٔ باباخارکن (۲)
- دیو پخمه
- ملکجمشید و چهلگیسو بانو یا قصهٔ چین و ماچین
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان ترکیه دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم افغانستان مجلس
سیل هواشناسی تهران شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی یسنا آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان ارز
مسعود اسکویی تلویزیون صدا و سیما جهان حج مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه آمریکا انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
کبد چرب فشار خون گرما