یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چشم انداز آینده


عنوان اين مبحث چيستان‌گونه مى‌نمايد، امّا بايد توجه داشت که در گذشته‌اى دور تعداد زيادى رمان با 'نظربه‌آينده' نگاسته شده که آئينهٔ تمام‌نما يا دست‌کم بازتاب جوامعى است که اين نويسندگان در آنها مى‌زيسته‌اند. همچنين تشخيص اين مطلب مهم است که بسيارى از چشم‌اندازهائى که از جامعهٔ آرمانى آينده ترسيم مى‌شد، اغلب از جوامع پيش از دوران صنعتى‌شدن الهام مى‌گرفت. تا اندازه‌اى بايد زمان را به دوران پيش از صنعتى‌شدن بازگردانيم.
درحوزهٔ گزينه‌هائى که در مقايسه با شلوغي، آرامش را بر مى‌گزيند، جمع‌ و جورى را به گستردگى ترجيح مى‌دهد، کندى را به شتاب و محلى‌بودن را به اهل پايتخت بودن برترى مى‌دهد، وسايل حمل و نقل عمومى را به‌وسايل نقليهٔ خصوصى و فرآورده‌هاى داراى ويژگى‌هاى فردى را به فراورده‌هاى استاندارد، کارهاى دستى مستلزم مهارت را به توليد انبوه ماشيني، تفريحات روستائى را به تفريحات شهري، سرگرمى‌هاى مبتنى بر خانه را براشکال توده‌اي(انبوه) اوقات فراغت، هواى تميز و آب پاک را به آسمان‌هاى کدر و درياهاى آلوده ترجيح مى‌دهد - آشکار است که در چنين فضائى طيف گزينه‌ها به‌شدت کاهش يافته است. (کومار (Kumar) ۱۹۷۸).
روياهاى 'آينده‌نگرانه' همگى از همين سه مورد مى‌تراود گرچه ممکن است پاره‌اى از منتقدين ادعا کنند که ديد پاره‌اى از نويسندگانى که در اينجا از آنها ياد شده با روياهاى خودشان کور شده بوده است. حاميان آينده‌نگرى (نوگرائي) تأکيد بر نياز به چنين انديشه‌هائى دارند و ترجيح مى‌دهند که به خيالبافى به‌عنوان عينکى بنگرند که باعث شفافيت و روشن شدن ماهيت رويدادهاى اوقات فراغت در جامعهٔ کنونى مى‌گرد. به تغبيري، روياها و ديدگاه‌هاى آينده‌نگرانه يک گام از بررسى‌هاى سنتى اوقات فراغت و جامعه جلوتر است. چنين شيوهٔ تفکرى سه عملکرد عمده دارد:
۱. کاوش بديل‌هاى آينده
۲. جاى دادن زمان حال در گوشه‌اى از چشم‌انداز کلى
۳. بررسى لزوم و پيش شرط‌هاى وقوع تغييرات
شيوهٔ انديشهٔ مدينهٔ فاضله‌اى (در مورد دولت آرمانى آينده) باعث روشن‌نگرى و شکفتگى انديشه مى‌شود و از اين بابت اهميّتى اساسى دارد که با پيشنهاد 'طرح‌هاى تفصيلي' براى ترتيبات جديد، رابطهٔ خود را با مؤسسات و ترتيبات کنونى درگير در اوقات فراغت قطع مى‌کند. از اين ديدگاه، انتظامات سنتى کار، خانواده و اوقات فراغت نبايد به شکلى که هم‌اکنون ديده مى‌شود، باشد و بنابراين يکى از کارهاى اساسى آن است که بايد براى اين سه بلوک ساختمانى جامعه طرحى نو درانداخت و ساختارى انسانى‌تر نهاد. نيازى نيست که بگوئيم پروژهٔ بازسازى جامعه، مؤسسات و مردم مورد تائيد همگان نيست. اکثريت عظيمى از مردم اين مدينهٔ فاضله را به بهانهٔ غيرواقع بينانه و غيرعملى بودن رد مى‌کنند. بسيارى از نويسندگان که معمولاً همهٔ آنها هم از گروه محافظه‌کاران نيستند، بيم از آن دارند که ديدگاه‌هاى رويائى و مدينهٔ فاضله‌اى انتظام جديد مؤسسات، اغلب اوقات طرح‌هاى دخالت‌ها و طرح‌ريزى‌هاى سياسى تماميت‌خواهى را در پى دارد. به‌ويژه براى متفکرين با زمينهٔ فاضله‌اى بيرون آمدن از جامعهٔ 'کهن' و ورود به جامعهٔ 'نوين' اهميّت دارد. از نظر افراد مخالف ديدگاه مدينهٔ فاضله‌اي، درمان‌هائى که براى بيمارى‌هاى نظام اجتماعى کهن ارائه مى‌شود از خود بيمارى ناخوشايندتر مى‌نمايد.
در مغايرت صريح با وضعيت صنعتى حاضر - انتظام مملو از تدابير ناممکن و نظام‌هاى خيالى است، اقتصاد، کالاهاى مرغوب و فراوانى تحويل مى‌دهد (اغلب با بهره‌گيرى از فن‌آورى جديد)، انتظام سياسى بر مردم فشار وارد نمى‌آورد و عدالتى طبيعى فراهم مى‌آورد و افراد آزاد هستند که تلاش کنند و مهارت‌ها و توانائى‌هاى خويش را گسترش دهند، و در عين حال که متعلق به بخشى از جامعهٔ بزرگترى هستند به علايق شخصى خويش بپردازند - درحالى‌که هم از نظر منابع مادى و هم از ديدگاه سرچشمه‌هاى فرهنگى با اعضاء جامعهٔ گسترده‌ترى شريک هستند. نويسندگان طرفدار نظام‌هاى خيالى (مدينهٔ فاضله) تلاش دارند که به سه شرط ارزشى آزادي، برابري، برادرى که محور کانونى انقلاب فرانسه را تشکيل مى‌داد کنار بيايند تا بتوانند جامعه‌اى متعادل، هماهنگ و متوازن ايجاد نمايند. دو زمينهٔ دورن سوابق نظام‌هاى خيالى عبارتند از اصطلاح و تکامل‌پذيرى ماهيت انسانى و سرور، در صورتى‌که شرايط صحيح اقتصادي، سياسى و فرهنگى فراهم باشد، افراد مختار به‌خودسازى خواهند بود و به‌طور عمده و برجسته نظام‌هاى خيالى آن‌گونه نظام‌هائى است که انسان در آنها چه در حالت کودکى و چه در حالت بلوغ يا کهنسالى مى‌تواند سرخوش و مسرور زندگى نمايد. بنابراين تصادفى نيست که بازى و خوشى با آزادى و خودسازى کنار هم قرار مى‌گيرند تا کيفيات لازم براى اوقات فراغت را به شکلى که بسيارى از فلاسفهٔ اوقات فراغت (مانند دوگرازيا، (De Grazia) هوئيزينگا (Huizinga) و دومازدئير (Dumazedier)) تعريف کرده‌اند، فراهم آورند.
بررسى تاريخچهٔ نظام‌هاى خيالى براى تعيين سهم ممکن آنها در درک ژرف‌تر اوقات فراغت و تغييرات اجتماعى اهميّت دارد. هر رمانى حتى با سکوت خود چيزى دربارهٔ سازمان تشکيلات زير به ما مى‌آموزد:
۱. کار - استخدام با دستمزد، فن‌آورى‌هاى جديد و روابط طبقاتى
۲. خانواده - تقسيم اجتماعى کار، روابط جنسيت‌ها و آموزش
۳. اوقات فراغت - آزادى و 'مجاز بودن' اشکال اوقات فراغت، فرهنگ‌هاى بالا و پائين
بسيارى از رمان‌هاى مدينهٔ فاضله‌اى آرمان‌هاى مسيحى (پنتي) يا انواع مختلف ارز‌ش‌هاى سوسياليستى (بلامى و موريس (Bellamy and Morris)) را تلقين مى‌کنند، درحالى‌که ديگران آميزه‌اى از ارزش‌ها را معرفى مى‌نمايند (هاکسلي، ولز، ونگات (Huxley, Wells, Vonnegut)). نهضت زنان جديد و ناشران نهضت زنان موفق به کشف دوبارهٔ نويسندگان نهضت زنان پيرو نظام‌هاى خيالى (پرکينز،گيلمن (Perkins - Gilman)) شده‌اند. کار مهمى است که اوقات فراغت و اَشکال فرهنگى مطرح شده در هر يک از اين کتاب‌ها را مطالعه و آنها را به‌عنوان بازتاب‌هاى سازمان اجتماعى جامعهٔ آينده بررسى نمائيم.
همهٔ ديدگاه‌هاى رويائى در مورد جامعهٔ آينده راجع به گسترش صنعتى‌شدن خوش‌بينانه نيست. پاره‌اى از اين ديدگاه‌ها به شکل آرمانى به گذشتهٔ پيش از دوران صنعتى‌شدن چشم دارند و به شيوه‌اى رمانتيک به زندگى روستائى سالم و تفريح در دامن طبيعت مى‌نگرند و ديد همراه با افسوس و گذشته‌نگرى نسبت به زندگى روستائى دارند، ساير نويسندگان بيم از آينده دارند و ديدگاه‌هاى تماميّت‌خواهى هدايت و مراقب و معمولاً به کمک‌ فن‌آورى جديد را مطرح مى‌سازند. اين‌گونه ديدگاه‌هاى بدبينانه معمولاً با اصطلاح ديس توپيا (Dystopia) توصيف مى‌شوند که در آنها کار، خانواده و اوقات فراغت تحت مراقبت و نظارت دولت قرار مى‌گيرد و طرح معمولاً حول اين محور چرخ مى‌زند که يکى دو شخص محروم براى کسب فضائى محدود و اندکى سرور از دنياى خاکسترى ديوان‌سالارانهٔ تحت نظارت دولت به منازعه برخاسته‌اند. کتاب هاکسلى به‌نام دنياى نوين دلير اُرول (Orwell) ۱۹۸۴، از نمونه‌هاى خوب اين سنت هستند و هر دو کتاب بينش خوبى در مورد اوقات فراغت و مجوز صادر کردن براى اوقات فراغت به‌دست مى‌دهند.
بعضى از ايده‌هاى مربوط به آينده بر روى کاغذ آمده و بعضى ديگر در عمل مورد تجربه قرار گرفته است. طى دو سدهٔ گذشته تجربياتى اجتماعى انجام گرفته و بيان فيزيکى آنها تا به امروز باقى مانده است. پاره‌اى از آنها روياهاى سرمايه‌داران صنعتگر براى ايجاد جوامع شهرى صنعتى از روى طرح‌هاى مشخص مانند سالتر، (Saltaire) بورن‌ويل (Bourneville) يا نيولانارک (New Lanark) بوده است. تجربياتى فمينيستى براى تجديد سازمان‌ کارهاى خانگى به شکل آشپزخانه‌هاى محلى مردمي، رختشوى‌خانه‌ها و شيرخوارگاه‌ها انجام گرفته تا بتوان وقت زنان را براى فعاليت‌هاى اوقات فراغت آزاد کرد (هايدن، ۱۹۸۱). پاره‌اى ديگر مانند ابنزر هوارد (EbenZar Howard) تلاش کرده‌اند که در طراحى باغ - شهرها يکپارچگى کار، خانواده و اوقات فراغت را امکان‌پذير سازند. همين اواخر طى سال‌هاى دههٔ ۱۹۶۰ تلاش‌هائى در سطح محدودى براى ايجاد جوامعى بديل يا مجتمع‌هائى که بتوانند راه‌حل‌هائى براى بسيارى از مشکلات شخصي، اجتماعى و سياسى گريبانگير جامعهٔ صنعتى مدرن ارائه دهند انجام گرفت. شمار فراوانى از اين تجربيات ضد - شهرنشيني، ضد - سرمايه‌دارى و ضد - نظارت دولت به‌وسيلهٔ مردان بود و بسيارى از آنها با شکست مواجه گرديد.
آنچه مهم است اين 'پيروزى‌ها' يا دلايل 'شکست' نيست، بلکه اينکه چگونه تجربيات يا بديل‌هاى مختلف سازمان اجتماعى کار، خانواده و اوقات فراغت را برپا ساختند بى‌گمان بسيارى از تجربيات اجتماعى که طى سال‌هاى دههٔ ۱۹۶۰ انجام گرفته به‌طور مستقيم ملهم از پيامدهاى فرهنگى انقلاب پرمعناى سال‌هاى دههٔ ۱۹۶۰ به‌ويژه در فرهنگ، يا در چيزى بوده که پاره‌اى آن را به نام 'ضدفرهنگ' توصيف کرده‌اند. جنبش‌هاى جديد در انتقاد فرهنگي، شيوهٔ برخوردها با جنسيت (تمايلات جنسي)، موسيقى مردمى و مصرف مواد مخدر (يا اعتياد) در جوامع مختلف به‌صور گوناگون جلوه‌گر شد. منتقدان جوامع بديل ممکن است با ديدى تنگ‌نظرانه به معايب مرگبار يا مغايرت‌هاى موجود در دلايل اساسى و منطقى و سازمان‌ اين‌گونه گروه‌ها اشاره نمايند. چيزى که مهم است اين است که چگونه اين تجربيات به اوقات فراغت و لذت‌جوئى نزديک شد و چه‌سان اَشکال جديدى از اوقات فراغت يا تجربيات مربوط خواه با ماهيت قانونى و خواه با ماهيت غيرقانونى به مرحلهٔ اجراء در آورد.
گرچه عدسى شهر فرنگِ اوقات فراغت و لذت را بايد به‌سوى مدينهٔ فاضله و ديس توپياها نشانه رفت، خواه بر روى کاغذ و خواه در عمل، سرچشمهٔ مهمى از رؤياهاى موجود در مورد اوقات فراغت را بايد در فرهنگ توده‌اى يا فرهنگ مردمى - به‌ويژه فيلم جست‌وجو کرد. سينما در دسته‌بندى و همچنين بازتارب دادن اشکال اوقات فراغت و شيوه‌هاى زندگى نقش مهمى ايفاء کرده است. نمونه‌هاى آشکار فيلم‌هائى وجود دارد که به‌طور مستقيم خيالپردازى‌هاى آينده در مورد اوقات فراغت را ‌عنوان مى‌کند از آن ميان مى‌توان به 'رولربال' ، 'پرتقال ساعتي' و 'بازى‌هاى جنگي' و نظاير آن اشاره کرد. فيلم‌هاى جديدتر همانند 'دونده‌تيزپاي' و 'پارک ژوراسيک ' نيز به ذهن مى‌آيد و از خواننده دعوت مى‌شود که دربارهٔ فيلم‌هاى کنوني، سريال‌هاى تلويزيونى و ويديوئى فکر کند و پيام آنها در مورد شيوه‌هاى اوقات فراغت را دريابد. شايد از همه مهمتر فيلم‌هائى بود که حول و حوش شيوه‌ٔ زندگى خاصى شکل گرفته بود مانند 'زن زيبا' و 'سه مرد ويک نوزاد' . فيلم‌هاى علمى تخيلى و ادبيات نيز ديدگاه‌ها و هراس‌هائى در مورد تحولات آينده به‌دست مى‌دهند. در واقع، نگارش داستان‌هاى علمى - تخيلى در سدهٔ بيستم پيشگوئى‌هاى صيحيح در مورد فن‌آورى‌هاى جديد، مراقبت‌هاى بهداشتى و سفرهاى فضائى ارائه داده است. اين بسيارى از تصاوير و کارهاى هنرى فرهنگى مورد استفاده براى ساختن اسباب بازى‌هاى کودکان را فراهم مى‌آورد که باعث تقويت انواع کليشه‌اى جنسيت و مصرف‌گرائى مى‌گردد. با اين حال با اينکه علاقه‌ها و مُدها عوض مى‌شود (چه کسى هم‌اينک نقش مهاجمان فضائى را بازى مى‌کند؟)، داستان‌هاى علمى تخيلى سرچشمهٔ مهمى براى امکان اوقات فراغت و نمايشنامه‌ها فراهم مى‌آورد.


همچنین مشاهده کنید