یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش


در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش    حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست    تا دید محتسب که سبو می‌کشد به دوش
احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان    کردم سال صبحدم از پیر می فروش
گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی    درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش
ساقی بهار می‌رسد و وجه می‌نماند    فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش
عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار    عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی    پروانه مراد رسید ای محب خموش
ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو    نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش
چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول    بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش


همچنین مشاهده کنید