دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید


شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید    غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید
شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن    دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید
تو ای سرو روان تا از کنارم بی‌سبب رفتی    شب و روز از دو چشمم اشک حسرت در کنار آید
شدم دور از دیار یار و شد عمری که سوی من    نه مکتوبی ز یار آید نه پیکی زان دیار آید
ازو هاتف به این امید دل خوش کردم و مردم    که شاید گاهگاهی بعد مرگم بر مزار آید


همچنین مشاهده کنید