یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تخفیف کن از دور من این باده که مستم


تخفیف کن از دور من این باده که مستم    وزغایت مستی خبرم نیست که هستم
بر بوی سر زلف تو چون عود برآتش    می‌سوزم و می‌سازم و با دست بدستم
در حال که من دانه‌ی خال تو بدیدم    در دام تو افتادم و از جمله برستم
دیشب دل دیوانه‌ی بگسسته عنانرا    زنجیر کشان بردم و در زلف تو بستم
با چشم تو گفتم که مکن عربده جوئی    گفت از نظرم دور شو این لحظه که مستم
زان روز که رخسار چو خورشید تو دیدم    چون سنبل هندوی تو خورشید پرستم
آهنگ سفر کردی و برخاست قیامت    آن لحظه که بی قامت خوبت بنشستم
شاید که ز من خلق جهان دست بشویند    گر در غمت از هر دو جهان دست نشستم
هر چند شکستی دل خواجو بدرستی    کان عهد که با زلف تو بستم نشکستم


همچنین مشاهده کنید