پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
خط میخی
لفظ (ميخى) از عربى گرفته شده چه تازيان اين خط را 'خطالمسماري' نامند و فرنگيان آن را خط سه گوش يا اسفينى 'Ecriture Cuneiform. Keilscheift' ناميدهاند و اين اصطلاح دقيقتر از اصطلاح تازى است. | |
سومريان مردمى بودند که پيش از (۳۰۰۰) سال قبل از ميلاد مسيح در قسمت جنوبى عراق سکونت داشته و داراى تمدنى بودهاند و خطى نيز داشتند که آن را از چپ به راست مىنوشتند و اين خط ميخى است. | |
در حدود سنهٔ (۳۰۰۰) قبل از ميلاد طوايفى سامى نژاد که آنها را فنيقى يا کنعانى مىنامند از جزيرةالعرب يا سواحل خليجفارس (۱) به سرزمين عراق تاخته و در جنب سومريان دولت و مدنيّتى که آن را از سومريان آموخته بودند ايجاد کردند ـ ولى تمدّن و دولت مذکور دوام نکرد و بار ديگر مقهور سومريان شد و آن مردم به سوريه و فلسطين شتافتند و در سواحل بحر ابيض سکنى گزيدند (از اينرو گويند که کنعانيان -فنيقىها- خط ميخى را از سومريان ياد گرفته آن را کامل کردند.) ولى طوايف سامى ديگرى بعد از آنها در بابل و آشور قدرت پيدا کرده دولتهاى عظيمى بهنام دولت (کاسانيان) و (آشوريان) و (کلدانيان) از اواسط قرن ۱۸ قم به بعد بهوجود آوردند و بابل و نينوا پايتخت کلده و آشور شهرت جهانى يافت. | |
(۱) . محقق نيست که فنيقيان از کجا وارد عراق شدهاند ـ از کاوشهاى اخير احتمال داده شده است که از سواحل خليجفارس آمدهاند ـ اين مردم در سواحل بحر ابيض منزل گزيده مشغول به تجارت و دريانوردى شدند و تمدنى بزرگ بهوجود آوردند و بعد از اسکندر ضعيف شده و پس از سقوط قرطاجنه (کارتاژ) منقرض گرديدند. | |
در همين ايام طوايفى که به (عيلام) يا ملکوتِ (اَنزان) موسوم بودند در خوزستان و سواحل خليجفارس و لرستان و قسمت غربى و جنوبى ايران برخاسته و رقيب بزرگى براى آشوريان شدند و شوش پايتخت آنان مشهور جهان شد. | |
خط ميخى از چهار تا پنج هزار سال پيش از ميلاد در نزد سومريان ساکن جنوب بينالنهرين معروف بود و از شکل بدوى (نقشي) ترقى کرده و مرحلهٔ دوم و سوم را مىپيمود، طوايف آشور و عيلام نيز همان خط را از سومريان گرفته و بهکار بردند ـ اين خط در حوالى (۱۷۰۰) ق.م در مرحلهٔ دوم و سوم بود که ايرانيان مادى هم آن را گرفته و بهکار بردند. | |
درست روشن نيست که از چه تاريخ اين خط بهدست مادها افتاده است، اما معلوم است که اين خط در دست ايرانيان رو به ترقى و اصلاح نهاده و در اواسط قرن (۶) ق.م از مرحلهٔ 'نموداري' يعنى علامتى و 'آهنگي' يعنى صوتى بهصورت الفبائى درآمده است، و وقتى که کورش کبير دولت هخامنشى را سر و صورت داد و بابل را در ۵۳۸ ق.م فتح کرد، خط ميخى که هنوز در کلده و آشور و عيلام بهصورت نمودارى و آهنگى بود در ايران صورت الفبائى يافته بود ـ کتيبهها و نوشتههاى سنگى و سفالين پادشاهان هخامنشى که به زبان کلدانى و عيلامى و فارسى است اين معنى را گواهى صادق است. از اينرو مىتوانيم بدانيم که ايرانيان مادى از ديرباز با اين خط انس داشتهاند و آن را ديرى ورزيده و بهکار انداخته و قريحه و ذوق خود را در اصلاح آن برگماشته و آن را به اين صورت درآوردهاند ورنه چگونه در مدت چند سال هخامنشيان مىتوانستند آن را از صورت اصلى به اين صورت درآورند؟ | |
خط ميخى کلدانى داراى حروف و اَشکالى بسيار بود که بعضى از آنها نمودار يک ذات يا يک معنى ـ و بعض ديگر نمايندهٔ صوت و هجائى خاص بود، که با يک يا چند صوت از آنها يک معنى ساخته مىشد. و ما براى نمونه چند مثل ذکر مىکنيم: | |
- علامات يا نمودارها (نقل از صفحهٔ تاريخالغات الساميه تأليف دکتر اسرائيل و الفنسون طبع قاهره) | |
اين جدول بهعينه شامل ساير خطها مانند هيريوغلف و فنيقى و فنيقى قديم و عبرى و آرامى و خط چينى جديد و غيره مىگردد. اين جدول بهدرستى به ما نشان مىدهد که چگونه صورتى از صور خطنگارى بهتدريج مختصر و زيبا گرديده و به حرفى از حروفى بدل شده است. خط فنيقى و آرامى پدر خطوط اسلامى است. | |
- صوتها يا آهنگها (نقل از صفحهٔ ۳۶ تاريخالغات الساميه طبع قاهره) | |
مجموع مقاطيع حروف بىصدا خطميخى کلدانى از ۱۸ حرف تجاوز نمىکرده است به قرار ذيل: ا، ب، ج، د، ز، ح، ط، ک، م، ن، س، پ، ص، ق، ر، ش، ت | |
و با آنکه آشورىها و بابلىها از نژاد سامى بودهاند معذلک حروف ستبر و فخيم عربى مانند ظاء و ضاد و حروف حلق مانند غين و عين و ها و حرف شين و خا در آن نيست. و از اينرو حدس مىزنند که اين خط سومريان از مردمى غيرسامى آموختهاند و يا خود سومريان غير سامى بودهاند. |
همچنین مشاهده کنید