شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

غزل


عاشقی ترک خواب و خور کرده    جای خود را ز گریه تر کرده
حیرت حسن دوست جانش را    از تن خویش بی‌خبر کرده
دایم اندر نماز و روزه‌ی عشق    درس عشاق را ز بر کرده
پیش تیر ارادت معشوق    جگر خویش را سپر کرده
کارش از دست خود بدر رفته    یارش از کوی خود بدر کرده
در ره کوی دوست بی‌سر و پا    دل و جان داده، پا ز سر کرده
همت عالیش عراقی را    سفر راه پرخطر کرده


همچنین مشاهده کنید