دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

از بناگوش تو هر شب گله سر خواهم کرد


از بناگوش تو هر شب گله سر خواهم کرد    شب خود را به همین شیوه سحر خواهم کرد
مو به مو بنده‌ی آن زلف سیه خواهم شد    سال ها خواجگی دور قمر خواهم کرد
با خم ابروی او نرد هوس خواهم باخت    پیش شمشیر بلا سینه سپر خواهم کرد
گندم خال وی از جنت او خواهم چید    من هم از روی صفا کار پدر خواهم کرد
زان لب تنگ شکربار سخن خواهم گفت    همه‌ی شهر پر از تنگ شکر خواهم کرد
هم ز خاک در او سوی سفر خواهم رفت    هم لب خشک به آب مژه تر خواهم کرد
خون دل در غم یاقوت لبش خواهم ریخت    دیده را غرقه به خون‌آب جگر خواهم کرد
آخر از دست غمش چاک به دل خواهم زد    عاقبت از ستمش خاک به سر خواهم کرد
دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست    خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
نعره خواهم زد و در دشت جنون خواهم تاخت    شعله خواهم شد و در سنگ اثر خواهم کرد
گر فروغی رخ او بار دیگر خواهم برد    کی به جز دادن جان کار دگر خواهم کرد


همچنین مشاهده کنید