پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وزان جایگه بازگشتند شاد


وزان جایگه بازگشتند شاد    پسندیده داراب با رشنواد
به منزل بران طاق ویران رسید    که داراب را اندرو خفته دید
زن گازر و شوی و گوهر بهم    شده هر دو از بیم خواری دژم
از آنکس کشان خواند از جای خویش    به یزدان پناهید و رفتند پیش
چو دید آن زن و شوی را رشنواد    ز هر گونه پرسید و کردند یاد
بگفتند با او سخن هرچ بود    ز صندوق وز گوهر نابسود
ز رنج و ز پروردن شیرخوار    ز تیمار وز گردش روزگار
چنین گفت با شوی و زن رشنواد    که پیروز باشید همواره شاد
که کس در جهان این شگفتی ندید    نه از موبد پیر هرگز شنید
هم‌اندر زمان مرد پاکیزه‌رای    یکی نامه بنوشت نزد همای
ز داراب وز خواب و آرامگاه    هم از جنگ او اندران رزمگاه
وزان کو به اسپ اندر آورد پای    هم‌انگاه طاق اندر آمد ز جای
از آواز که آمد مر او را به گوش    ز تنگی که شد رشنواد از خروش
ز گازر سخن هرچ بشنید نیز    ز صندوق وز کودک خرد و چیز
به نامه درون سربسر یاد کرد    برون کرد آنگه هیونی چو گرد
همان سرخ گوهر بدو داد و گفت    که با باد باید که گردی تو جفت
فرستاده تازان بیامد ز جای    بیاورد یاقوت نزد همای
به شاه جهاندار نامه بداد    شنیده بگفت از لب رشنواد
چو آن نامه برخواند و یاقوت دید    سرشکش ز مژگان به رخ بر چکید
بدانست کان روز کامد به دشت    بفرمود تا پیش لشکر گذشت
بدید آن جوانی که بد فرمند    به رخ چون بهار و به بالا بلند
نبودست جز پاک فرزند اوی    گرانمایه شاخ برومند اوی
فرستاده را گفت گریان همای    که آمد جهان را یکی کدخدای
نبود ایچ ز ا ندیشه مغزم تهی    پر از درد بودم ز شاهنشهی
ز دادار گیهان دلم پرهراس    کجا گشته بودم ازو ناسپاس
وزان نیز کان بیگنه را که یافت    کسی یافت گر سوی دریا شتافت
که یزدان پسر داد و نشناختم    به آب فرات اندر انداختم
به بازوش بر بستم این یک گهر    پسر خوار شد چون بمیرد پدر
کنون ایزد او را بمن بازداد    به پیروز نام و پی رشنواد
ز دینار گنجی فرو ریختند    می و مشک و گوهر برآمیختند
ببخشید بر هرک بودش نیاز    دگر هفته گنج درم کرد باز
به جایی که دانست کاتشکده‌ست    وگر زند و استا و جشن سده‌ست
ببخشید گنجی برین گونه نیز    به هر کشوری بر پراگنده چیز
به روز دهم بامداد پگاه    سپهبد بیامد به نزدیک شاه
بزرگان و داراب با او بهم    کسی را نگفتند از بیش و کم


همچنین مشاهده کنید