شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روی در زیر زلف پنهان کرد


روی در زیر زلف پنهان کرد    تا در اسلام کافرستان کرد
باز چون زلف برگرفت از روی    همه کفار را مسلمان کرد
دوش آمد برم سحرگاهی    تا دل من به زلف پیمان کرد
چون سحرگاه باد صبح بخاست    حلقه‌ی زلف او پریشان کرد
گفتم آخر چرا چنین کردی    گفت این باد کرد چتوان کرد
گفتمش عهد کن به چشم این بار    چشم برهم نهاد و فرمان کرد
چون که پیمان ما به باد بداد    باز عهدم شکست و تاوان کرد
چون برفتم ز چشم، او حالی    دل من برد و تیرباران کرد
گفتم آخر شکست چشمت عهد    گفت چشمم نکرد مژگان کرد
گفتمش با لب تو عهد کنم    گفت کن زانکه بوسه ارزان کرد
چون ببستیم عهد لب بر لب    بر لبم لعل او درافشان کرد
من چو بی‌خویشتن شدم ز خوشی    پاره از من بکند و پنهان کرد
گفتم آخر لب تو عهد شکست    گفت آن لب نکرد دندان کرد
درد عطار را که درمان نیست    می‌ندانم که هیچ درمان کرد


همچنین مشاهده کنید