شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

میترا یا مهرپرستی(۲)


آئين مسيحيت از کيش ميترا متولد شد. همان‌طورى که در مهرابه‌ها چشمه‌ آب جارى بود، مسيحيان نيز روى بدنهٔ تابوت‌هاى آنها صحنهٔ جارى شدن آب از چشمه به‌وسيلهٔ موسى کليم را حک مى‌کردند.(در سفر خروج باب هفده آيه‌هاى ۷-۳ چنين آمده که يهوديان پس از خروج از مصر دچار بى‌آبى شده و با موسى معارضه کردند. موسى به خدا متوسل شد که اين قوم مرا سنگ‌سار خواهند کرد، انديشه‌اى بساز. خدا گفت عصايت را به صخرهٔ هوريب (Horib) بزن تا آب روان شود و موسى چين کرد. بعد قديسان اديان رواتى در معجزهٔ بيرون آوردن آب از زمين يا سنگ ساختند و اين کار از معجزات به‌شمار آمد.)
در نقش‌ها و تابلوهائى که يافت شده، مرشد مهري، يا مغان ميترا، در حال تعميد مؤمنان مشاهده مى‌شود. علت اصلى اهميت فوق‌العاده‌اى که براى شستشو در رم قايل مى‌شدند همين اعتقاد به ميترا بود.
ماهى نيز يکى از نشانه‌هاى مسيحى بود که در قرون ابتدائى براى شناسائى هم چون رمزى از آن بهره مى‌جستند. اين نيز چون غسل تعميد، نشان و رسمى بوده از کيش ميترا. در يکى از مهرابه‌هاى اروپا، برابر پاى ميترا يک ماهى نقش شده و اين رمز و نشان مسيحيت، نشانه‌اى است از کيش ميترا.
بسيارى از رموز و اسرار ميترا برخلاف آنچه مشهور شده، اصل و بنيان ايرانى خود را حفظ کرده است.
آنچه امروزه به نام غسل تعميد ميان مسيحيان متداول است مانند بسيارى از مراسم و آداب ديگر، از آرياها اقتباس شده است. ناگفته نماند که اين عمل در زمان اقتباس در ميان اقوام آريا بسيار کهنه و زمان گرفته بود. در هند، تبت، روم، يونان و مصر نيز که بعدها غسل تعميد رايج شد، اين آئين را از ايرانى‌ها گرفته بودند.
در تبت، چون چند سالى از تولد کودک مى‌گذشت، طى مراسمى در معبد و در برابر آتش به غسل تعميد او اقدام مى‌شد. به‌نام نامى خورشيد، کودک را در حالى‌که سرودهاى مقدس مى‌خواندند سه بار زير آب فرو برده بر او اسمى مى‌نهادند و علامت صليب را بر سينهٔ تعميد يافتگان نقش مى‌کردند. نکتهٔ مشترک آن بود که در اين مراسم به نام خورشيد، به خداى خورشيد متوسل مى‌شدند. غسل تعميد فقط در ايام کودکى انجام نمى‌شد، بلکه در سنين بلوغ نيز جوانان را غسل تعميد مى‌دادند تا از گناهان و آلودگى‌ها برى شوند و اين غسل حکم آن را داشت که توليد مجدد يافته باشند.
ميان زرتشتى‌هاى قديم و ايرانيان پيش از اشوزرتشت نيز غسل تعميد کودکان در مهرابه‌ها و آتشکده‌ها مرسوم بود. در مهرابه‌ها برابر آتش، به نام خداى خورشيد، کودکان توسط مغان در آب فرو برده شده پس از آن نام‌گذارى مى‌گرديدند.
اساس تثليث مسيحيت نيز مبتنى است بر تثليث‌هائى که از هندوان و ايرانيان گرفته شده است.
تثليث ميترائى عبارت است از: ميترا و کوتس (Kotes) و کوتوپاتس (Kotopates). کوتوس و کوتوپاتس که به اسم کوت (Kot) و کوتوپات (Kotopat0 ناميده مى‌شوند نقش دو جوانى که هنگام تولد ميترا از صخره در آنجا حضور دارند. مهرپرستان اين دو جوان را دو شبان مى‌دانند. در بيشتر نقش‌هائى که از ميترا يافت شده اين دو شبان حضور دارند که يکى از آنها در طرف راست ميترا و ديگرى طرف چپ او است و هر کدام مشعلى در دست دارند. مشعل کوت به‌سوى آسمان افراشته شده و کنايه از طلوع آفتاب است و مشعل کوتوپات به‌سوى زمين سرازير است که کنايه از غروب آفتاب مى‌باشد و خود ميترا در ميان خورشيد به هنگامى‌که ميان آسمان مى‌درخشد.
در متون اوستائى و منابع پهلوي، ميترا ايزدى است که در رويداد قيامت و مسأله سنجش اعمال در روز واپسين و داورى در کار ارواح دخالت دارد. چنانکه در مهريشت وى داور ارواح مردگان خوانده شده است.
در اوستا، ميترا و خورشيد به هم بسيار نزديک هستند.
وظيفهٔ ميترا پس از قربانى کردن گاو در روى زمين تمام شده آمادهٔ معراج و بالا رفتن به آسمان مى‌شود. اما پيش از آنکهک به معراج برود مجلسى براى شام ترتيب مى‌دهد که شام آخر ناميده شده و در واقع به شکرانهٔ پيروزى ميترا و توديع او با ياران انجام گرفته است.
مسيحيان به‌طور کلى همهٔ مراسم و آداب ميترائيسم را به‌خود منتسب ساختند. مراسم عشاءِ ربانى و شام مقدس، که در آن عيسى مسيح با حواريون خود شام خورد و پس از آن به صليب کشيده شد و به آسمان صعود فرمود، همه و همه از مراسم ميترائيسم گرفته شده است.
هفت مقام روحانى به ترتيب عبارتند از: نخست مقام کلاغ (Corax) که آن را پيک نيز مى‌گويند، دوم مقام کرى‌فيوس (Cryfios) يا کريپ‌توس (Cryptus) که به‌معناى پنهان و پوشيده است، سوم مقام سرباز (Miles)، چهارم مقام شير (Leo) پنجم مقام پارسى (Persis-Perses)، ششم مقام خورشيد (Heloodromus)، هفتم مقام پدر (Pater) يا پدر پدران (Pater - Patrum). چون پيروان ميترا از زبان يونانى هم استفاده مى‌کردند در نام‌گذارى اين هفت مقام نيز زبان يونانى را به کار گرفته‌اند.
ميترا پس از کشتن گاو و ضيافت مقدس، با گردونهٔ آفتاب به آسمان صعود کرد که به زعم آريائيان هنگام رستاخيز به‌عنوان يک ناجى يا سوشيانت به زمين باز خواهد گشت. در کيش مانى نيز ميترا نجات‌بخش جهان در رستاخيز پيش از اشتعال جهان معرفى شده است. ميترا در آسمان هادى ارواح مؤمنان است. ارواح بايستى از هفت سپهر بگذرند تا سرانجام در فلک هشتم منزه و پاک به‌وسيلهٔ اهورامزدا وارد نور محض شوند. براى مؤمنان رسيدن به مقام والا مستلزم آن بود تا هفت دورهٔ تصفيه و تزکيه را بگذرانند. کسانى‌که از مرحلهٔ ششم گذشته به مقام هفتم مى‌رسيدند بسيار اندک بودند، ولى اينان بودند که به‌وسيلهٔ خود اهورامزدا و ميترا در فروغ جاودانى و آخرين پايهٔ آسمانى جاى مى‌گرفتند.
- مقام اول، مقام خدمتکاران مهرابه بوده است. کسانى‌که مى‌خواستند در زمرهٔ پيروان درآيند، زير نظر پدر مقدس به جرگهٔ مؤمنان پذيرفته مى‌شدند.
- مقام دوم، کرى‌فيوس بود که برخى از پژوهندگان آن‌را مقام کرکس معرفى کرده‌اند. بايد اين مقام را مقام پوشيدگان دانست. در تصوف و عرفان اسلامى ايران، اين مرحله يکى از درجات سلوک است که به اتحاد خالق و مخلوق اسلامى ايران، اين مرحله يکى از زنان را در آئين راهى نيست.
- سومين مقام، منصب سرباز است. در متن اوستائى مهريشت، ميترا خداى شکست‌ناپذير جنگ است و سربازان و جنگاوران در آوردگاه از او يارى مى‌جويند و ميترا نيز به‌سرعت به يارى آنها مى‌شتابد. جنگاوران مهر آئين، همواره پيروزى را از آن خود مى‌دانستند. در بندهاى اوليه مهر يشت مى‌توان به مقام سرباز و روابط او با ميترا و چگونگى حمايت ميترا از وى پى برد.
علامت و نشان سرباز، کوله‌پشتى و کلاه‌خود و نيزه است. سربازان ميترا در دو جبهه مشغول جنگ بودند. اول جنگ‌هاى معمولى بود که براى نگهدارى کشور و گسترش آن صورت مى‌گرفت. آنچه مهم‌تر بود جنگ و ستيز با نيروهاى شر و اهريمنى بود.
- چهارمين مقام، منصب شير بود. در پرده‌هاى نقاشى و سنگ برجسته‌هاى منقوش، نقش شير فراوان است و همين عمل سبب شد که بعد از اسلام، به‌ويژه در زمان سلجوقيان، علامت شير و خورشيد بر پرچم‌ها نقش بست، در اين پرده‌ها کسانى‌که به مقام چهارم رسيده‌اند گاه در حال خدمتگزارى و گاه در حال اهداى هدايا به حضور ميترا نشان داده شده‌اند. اين طبقه نيز ناگزير از گذراندن آزمايش‌هائى بودند که البته ديگر تحمل رياضات و شکنجه‌هاى بدنى نبود، بلکه بايد به ورزيدگى‌هاى رواني، شايستگى اخلاقي، وحدت ذهنى و خلاصه فهم اسرار دست مى‌يافتند. روايات رمزى ميترائي، حاکى از آن است که در واپسين روز از عمر جهان، آتش‌سوزى بزرگى رخ خواهد داد. در اين آتش‌سوزى ناپاکان خواهند سوخت و پاکان مثل اينکه در چشمه‌اى شستشو مى‌کنند، آسايش خواهند داشت.
- پنجمين مقام، مقام پارسى بوده است که گذشته از وجوه رمزي، کنايه‌اى است که با طبيعت و روئيدن گياهان پيوند دارد و ميان پيروان کيش ميترا، نشان آزادى و آزادگى بوده است.
- ششمين مقام، منصب خورشيد است، سل خداى خورشيد در ميان روميان و هليوس خداى خورشيد در اساطير يونان باستان است.
- مقام هفتم، والاترين و عالى‌ترين مرحلهٔ تشرف براى يک سالک ميترائى بوده، اين مقام را مقام پتر يا پدر و پدرپدران مى‌ناميدند. پدران در حقيقت عالى‌ترين مناصب را در آئين ميترائى داشتند و همين لقب را عيسويان از مراسم ميترائى اقتباس کردند و به خود نسبت دادند. هفت منصب روحانى و هفت مقام براى تکميل و ارتقاءِ مدارج در ميان فرقهٔ باطنيه يا اسماعيليان تقليدى از همين بنيان ميترائى بود. ميان صوفيه نيز هفت وادى سلوک براساس همين هفت مرحلهٔ ميترائى بنا شد.


همچنین مشاهده کنید