دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا

امنیت در سال جدید


امنیت در سال جدید
جهان در سال گذشته شاهد دور تازه‌ای از خشونت و ناآرامی در نتیجه تداوم اشغال عراق و افغانستان، بحران قفقاز، بمبگذاری در بمبئی و چند کودتا در آفریقا بود اما در واپسین ماه‌های خود خشونت‌ها رو به کاهش نهاد و با پایان دوران زمامداری جورج بوش در آمریکا گمان می‌رفت سیاست‌های جنگ‌طلبانه او جای خود را به شعارهای مبتنی بر تغییر و آشتی‌جویی باراک اوباما، خلف او داده است.
آیا این برداشت از اوباما درست است و جهان در سال ۱۳۸۸ آرامش بیشتری خواهد داشت؟ برای پاسخ به این سوال باید برخی تحولات را در عرصه بین‌المللی بار دیگر مرور کرد.
وقتی جورج بوش، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در نطق وحدت‌ ملی خود در ژانویه سال ۲۰۰۲ میلادی و به فاصله چند ماه پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ برای اولین بار از عبارت «محور شرارت» استفاده کرد و ایران را در کنار عراق و کره‌شمالی قرار داد خیلی‌ها گمان داشتند دولت او پس از افغانستان در مدت زمانی کوتاه علیه این سه کشور وارد عمل می‌شود.
با این حال قرعه به نام عراق تحت زمامداری صدام افتاد زیرا ایران لقمه‌ای بزرگ بود و به اعتقاد تحلیلگران آمریکایی تهدید کمونیست‌های کره‌شمالی نیز به واسطه مشکلات داخلی گسترده این کشور خود به خود به تاریخ می‌پیوست.
لااقل در آن مقطع زمانی هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد جنگی که بوش با هدف از میان برداشتن خطر صدام و اجرایی کردن طرح خاورمیانه بزرگ آغاز می کند، گریبانگیر او و حزب جمهوریخواه آمریکا شده و او را به منفورترین رئیس‌جمهور تاریخ ایالات‌متحده تبدیل کند. جنگ عراق صدها هزار کشته و میلیاردها دلار زیان بر جای گذاشت و استقراض گسترده دولت آمریکا برای تامین هزینه‌های این جنگ زمینه‌ساز بحران گسترده‌ای شد که طی ماه‌های اخیر چون سرطان به جان اقتصاد دنیا افتاده است.
این بحران درست در زمانی خود را ظاهر ساخت که به نظر می‌رسید با تضعیف القاعده، آرامش به عراق رو کرده است اگرچه در نقطه مقابل یعنی افغانستان، طالبان و متحدش القاعده پرقدرت‌تر از قبل در صحنه تحولات سیاسی و نظامی حضور خود را به نمایش گذاشتند.
● سایه سنگین بحران
در چنین شرایطی مردم آمریکا در انتخابات ریاست‌جمهوری به بوش و سیاست‌های جنگ‌طلبانه حزب جمهوریخواه پشت پا زدند و مردی را به جای او برگزیدند که از لزوم تغییر در سیاست‌های آمریکا و گفتگو با دیگران به جای جنگ با آنان سخن می‌گفت. اوباما در همان آغاز از سیاست کاهش حضور نظامی آمریکا در عراق و تمرکز فعالیت‌هایش بر حل مساله افغانستان خبر داد اما بحران عظیم مالی و اقتصادی چنان سایه سنگینی بر آمریکا افکنده بود که او ناچار شد بیش از هر چیز به بررسی راههای برون رفت از این بحران بیندیشد.
اکنون سال ۱۳۸۸ در حالی آغاز شده است که به نظر می رسد هیچ تحولی در سال جدید از تبعات این بحران در امان نخواهد ماند. روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز ۱۲ فوریه سال جاری میلادی اعلام کرد، ‌آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا در حال حاضر جدی‌ترین تهدیدی که متوجه امنیت دنیاست را همین بحران می‌دانند.
در سایه همین برداشت بود که آمریکایی‌ها اواخر سال گذشته با روی کار آمدن اوباما به عنوان رئیس‌جمهور شاهد شتاب او برای اعلام برنامه فراخوان نیروهای آمریکایی مستقر در عراق بودند. اوباما فرمان خروج تقریبا تمامی نظامیان آمریکایی را طی سه سال امضا کرده و در مقابل به دنبال تمرکز بر افغانستان و اعزام نیروهای تازه‌نفس به این کشور برای سرکوب طالبان است.
آمریکایی‌ها می گویند در سال جدید تلاش خواهند کرد با اجرای نمونه مشابه طرح افزایش نیرو در عراق)Surge( امنیت و آرامش را به افغانستان بازگردانند. طلایه این طرح آغاز مذاکرات آشکار و نهان با برخی جناح‌های طالبان بود. ارتش آمریکا همزمان با تقویت نیروها درصدد واداشتن کشورهای همسایه افغانستان به انسداد مرزهایشان با افغانستان برخواهد آمد و تمامی توان خود را برای ایجاد نسخه افغان شوراهای بیداری به کار خواهد بست. بررسی‌های میدانی در این زمینه قبلا انجام شده و با تزریق منابع مالی و به خدمت گرفتن مجاهدان سابق این طرح طی سال‌جاری به مرحله اجرا درمی‌آید.
● دنیای غرب و جهان عرب
اروپایی‌ها که بعد از جنگ دوم جهانی سر در گریبان فرو بردند و همه هم‌وغم‌شان توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود به عقیده شماری از ناظران با ادامه بحران اقتصادی به احتمال زیاد بی‌رغبت‌تر از گذشته به مشارکت در امور جهانی می‌پردازند. چنین روحیه‌ای موجب خواهد شد تا آمریکا نیز از دست زدن به هر گونه تهاجم احتمالی جدید در جهان خودداری ورزد.
کشورهای عرب هم که طی سال‌های اخیر شاهد رشد گرایشات افراطی و اشاعه ایده‌های جهادی بودند هر چند با بی‌اعتبار شدن این ایده‌ها از مشکلات دهه‌های ۹۰ و اوایل دهه جاری تا حدودی خلاص شده‌اند اما بحران مالی به نارضایتی ملت‌های آنان از حاکمیت‌های اغلب خودکامه در سال ۱۳۸۸ خواهد افزود و راه را برای به ثمر نشستن تلاش‌های اصلاح‌طلبانه هموار خواهد ساخت.
هیچ تحولی در سال جدید از تبعات بحران مالی جهانی که سال گذشته شروع شد در امان نخواهد ماندبا این حال بعید است بحران اقتصادی بتواند به مناقشه دیرینه اسرائیل و فلسطینی‌ها پایان دهد اما تردیدی وجود ندارد که آمریکایی‌ها سعی خواهند کرد با انجام اقداماتی چون تلاش برای ایجاد وحدت و همدلی بین کشورهای عرب، پیگیری مذاکرات صلح اسرائیل و سوریه و اعمال فشار سیاسی بر حماس شرایط را برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی هموار کنند. با این وجود تشکیل کشور مستقل فلسطین‌ هم مشکلات اسرائیل و فلسطینی‌ها را برای همیشه به بایگانی تاریخ نخواهد سپرد.
● ناآرامی در پاکستان
پاکستان که طی یک ماه گذشته شاهد احیای ناآرامی‌های مدنی بوده در سال جدید روزهای به مراتب دشوارتری را تجربه خواهد کرد. اقتصاد پاکستان اکنون به مرز ورشکستگی رسیده و سیاست‌بازی رهبران سیاسی التهاب در این کشور را دوچندان کرده است. با توجه به شرایط حاد پاکستان حتی این احتمال که وقتی این مطلب را می‌خوانید نظامی‌ها با کودتای دیگری قدرت را به دست گرفته باشند چندان دور از ذهن نیست به خصوص آن که آمریکایی‌ها خواستار استقرار دولتی در اسلام‌آباد هستند که از پس سرکوب هواداران طالبان در نواحی مرزی پاکستان و افغانستان برآید.
در مورد روسیه هم به نظر می‌‌رسد این کشور که دیگر ابرقدرت تلقی نمی‌شود اما همچنان عنوان دومین قدرت نظامی دنیا را در اختیار دارد در سال جدید آنقدر درگیر مشکلات داخلی باشد که بعید است چون دو سال گذشته علاقه‌ای به مجادله با اروپا و آمریکا نشان دهد. بدتر آن که جنگ قدرت در کرملین هم شروع شده است و جناح‌های سیاسی این کشور قبل از هر چیز باید تکلیف حاکمیت را روشن کنند.
قاره سیاه برعکس سایر نقاط جهان به احتمال زیاد در سال جدید شاهد تحولاتی گسترده خواهد بود. تاریخ به دفعات این مساله را اثبات کرده که هر وقت هوا در حوزه اقتصاد پس است رقابت‌های سیاسی در آفریقا شدت می‌یابد. این می‌تواند به معنای احیای منازعات مسلحانه بر سر قدرت در کشورهای زیر صحرا به ویژه در شرق آفریقا باشد که از دیرباز شاهد بی‌ثباتی بوده‌اند.
● روی دیگر سکه
اگر این پیش‌بینی‌ها عینیت پیدا کند می‌توان به آرام بودن جو عمومی دنیا در سال جدید امید داشت اما متاسفانه این سکه می‌تواند روی دیگری هم داشته باشد. هرچند بحران اقتصادی جهان موجب خواهد شد اشتیاق به اقدامات نظامی در سراسر گیتی رو به کاهش گذارد اما یک احتمال دیگر هم می تواند رخ دهد.
آمریکایی‌ها هر وقت با بن‌بست اقتصادی و بحران‌های اجتماعی روبه‌رو شده‌اند برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی‌های خود جنگی تازه به راه انداخته‌اند. جنگ افکار عمومی را از مشکلات داخلی منحرف کرده و جان تازه به صنایع بیمار آمریکا می‌بخشد.
وقتی پای گزینه‌های محتمل برای جنگ به میان می‌آید خیلی‌ها به ایران و احتمال رویارویی نظامی تهران واشنگتن فکر می‌کنند. سناریویی که مطرح می‌شود در عین پیچیدگی، ساده است. اسرائیل برای نابودی تاسیسات هسته‌ای ایران وارد عمل می‌شود. نیروهای مسلح ایران به این تجاوز پاسخ می‌دهند و غربی‌ها پشت سر صهیونیست‌ها صف‌آرایی می‌کنند تا جنگی دیگر شکل بگیرد. با این حال اگر در سال‌جاری جنگی در کار باشد احتمال این که یک طرف آن پاکستان و نه ایران باشد خیلی محتمل‌تر است. آمریکایی‌ها هیچ وقت بی‌گدار به آب نمی‌زنند. آنان به‌خوبی از توان نظامی ایران آگاهند و بعید است ایران را به عنوان هدف ماجراجویی بعدی خود انتخاب کنند.
پاکستان اما، به واسطه بی‌ثباتی حاکمیت و مشارکت آشکار و نهان گروه‌های تروریستی فعال در حاشیه مرزهایش با افغانستان تهدیدی جدی برای نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان است. رسانه‌های آمریکایی ماه‌هاست که از گمانه‌زنی در مورد این جنگ در محافل نظامی و سیاسی واشنگتن می‌گویند. روزنامه واشنگتن‌پست در سرمقاله ۱۹ژوییه سال ۲۰۰۷ خود به دولت بوش،‌ رئیس‌‌جمهور وقت آمریکا پیشنهاد داد «وقتی ارتش پاکستان از عهده سرکوب القاعده و پایان دادن به فعالیت گروه‌های تروریستی در این کشور بر نمی‌آید نیروهای مسلح آمریکا باید این مسوولیت را برعهده گیرند.»
این جنگ در عمل ماه‌هاست که شروع شده است. هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا طی ماه‌های گذشته تقریبا به شکلی منظم در حال حمله به اهدافی در درون خاک پاکستان بوده‌اند. اگر شرایط امنیتی در پاکستان وخیم‌تر شود حمله نظامی آمریکا به این کشور چندان دور از ذهن نخواهد بود.
واشنگتن رغبتی به ورود به قلمرو پاکستان ندارد اما انجام حملات نقطه‌ای گسترده به پاکستان به‌ مثابه شوکی به این کشور عمل خواهد کرد که فرصت قلع و قمع گسترده افراطیون را به نظامی‌ها می‌دهد. سناریویی که قطعا برای کشورهای منطقه خوشایند نخواهد بود.
رضا سادات
منبع : روزنامه جام‌جم