دکتر قریب برای دومین بار مرد !

تکرار آخرین قسمت سریال روزگار قریب را که هفته پیش داده بود و من آن را ندیده بودم ؛ دیدم...روزگار قریب تمام شد و من هیچی نشده دلم برایش تنگ شد...دلم برای ناله های مهدی هاشمی تنگ می شود. نمی دانم این ناله های طبیعی چگونه بر جان و زبان مهدی هاشمی می آمد ؟روزگار قریب را دوست داشتم به خاطر طبیعی بودن آدمهاش ٬ به خاطر صحنه هایی که زندگی آدمیان را طبیعی تر از زندگی خودمان نشان می داد. به خاطر این روزگار قریب را دوست داشتم که به جزئیاتی توجه می کرد که ما در این زندگی روز مره تا به این حد به آن توجه نشان نداده بودیم...روزگار قریب دوست داشتنی بود...پدر دکتر قریب دوست داشتنی تر ...چقدر این بشر مهران رجبی با آن ذات ساده گونه و بچگانه اش ٬ آدم دوست داشتنی ست...آدم دلش می خواهد یک دل سیر کنار این مهران رجبی بنشیند و فقط باهاش حرف بزند .چه بسا در بین این حرف زدن ٬ خندیدن هم باشد ...خوب است که بخندیدیم....خیلی هم خوب...
نمی دانم صدا و سیمای جمهوری اسلامی بعضی وقتها که بر اعصاب آدمیان زیاد راه می رود...یه هویی یه پدیده رو می کند که مخاطب کلی با آن حال می کند . کیانوش عیاری ٬ مردی دوست داشتنی روزگار من ؛ تا زمانی که هیچ چیز از زندگی را درست به اجرا در نیاورد ٬ هیچ وقت به پلان بعدی زندگی سر نمی زند.حتی اگر این وسواس موهاش را سفید کند و صورتش را پر از چرکین های این روزگار غریب بکند ...
روزگار قریب تمام شد...به همین سادگی...معمولا هر وقت یه چیزی دلنشین به پایان می رسد ٬ به یاد خاطره هایش می افتم.خاطره های دکتر قریب هم دلنشین و جذاب و برای لحظاتی می توانی زندگی تلخ خودت را به فراموشی بسپاری...به یاد صحنه های تراشیدن سر دانش آموزان٬ به یاد صحنه های چانه زنی پدر دکتر قریب برای پسرش ٬ به یاد سینما رفتن و خنده ها حضار ٬ به یاد خودکشی به سبک انداختن خود به روی چاه٬ وای چه صحنه ای بود . چقدر این صحنه طبیعی بود. به خدا قسم این فیلم در شأن صدا و سیمای جمهوری اسلامی نبود....به خدا نبود...
آنقدر روزگار قریب دوست داشتنی بود که صحنه های پزشکی اش که آدمهایی حساسی مثل من توانستند٬ تحملش کنند آن خون ها ٬ آن قطع کردن پا ٬ آن حال به هم خوردن ها....همه ی اینها قابل تحمل بود . هر چند یکی که از این صحنه ها چندشش شده بود گفت : این عیاری حالا خیلی طبیعی طبیعی نسازد می میرد ؟ بله دوست من ..اگر او طبیعی نباشد ٬ اگر او عین زندگی را نسازد ٬ می میرد . مثل دکتر قریب که دو بار مرد ٬ یکبار زمان زندگیش ٬ یکبار هم زمانی که عیاری فیلمش را ساخت...

احسان ولی زاده
منبع = وبلاگ نوشته هایی با طعم حاشیه

منبع : مطالب ارسال شده