سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


سرایدار [The Caretaker]


سرایدار [The Caretaker]
تصمیم گرفته‌ام طی چند یادداشت با فاصله‌ی زمانی کم، همه‌ی نمایشنامه‌های ترجمه‌ شده‌ی "هارولد پینتر"، نمایشنامه‌نویس نامی ِ انگلیسی را که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۵ شد، معرفی کنم. به‌این‌ترتیب، این یادداشت که به معرفی "درد مختصر" می‌پردازد بدون قصد قبلی اولین قسمت این یادداشت‌ها محسوب می‌شود و البته یادداشت حاضر هم دومین آن‌ها.
نکته‌ای که باید اشاره کنم این است که بسیاری از آثار پینتر هنوز به فارسی درنیامده‌اند (با محاسبه‌ی من، پینتر تاکنون بیست‌ونه نمایشنامه نوشته است)، و تعدادی از آن‌ها هم پیش از انقلاب و به‌صورت محدود چاپ شده‌اند و دیگر هم اجازه‌ی چاپ نداشته‌اند و یا تجدید چاپ نشده‌اند؛ تعدادی از نسخه‌های مورد استفاده‌ی من، همین کتاب‌هاست که البته بعید می‌دانم بشود آن‌ها را تهیه کرد، اما خوشبختانه و طبق رسم قدیمی نشر در ایران، "تب ِ پینتر" در راه است! و به‌زودی انتشارات نیلوفر مجموعه‌ی کامل آثار نمایشی پینتر و چند انتشارات دیگر هم (مثلن نیلا)، کتاب‌های شاخص او را منتشر خواهند کرد.
نکته‌ی دیگر این‌که این در سلسله یادداشت "نمایشنامه‌های هارولد پینتر"، صرفن قصد یک معرفی و مرور مختصر را دارم و تا حد امکان هم سعی دارم که یادداشت‌ها کوتاه باشد. سرایدار
▪ هارولد پینتر
▪ ترجمه‌ی: پرویز صیاد ـ منصور پورمند
▪ ناشر: انتشارات پدید (وابسته به تلویزیون ملی ایران) سال نشر: ۱۳۴۷
▪ اشخاص:
ـ استون (مردی در سنین بعد از سی)
ـ میک (مردی در سنین قبل از سی)
دیویس (مردی سالخورده)"سرایدار"، نمایشنامه‌ای است در سه پرده که در سال ۱۹۵۹، منتشر شد و نخستین‌بار در آوریل ۱۹۶۰ در تئاتر هنرهای زیبای لندن به روی صحنه رفت و نام "پینتر" را در ردیف نام شاخص‌ترین چهره‌های تئاتر ابزورد (در فارسی اشتباهن به تئاتر پوچی، تئاتر عبث‌نما، تئاتر معناباختگی و ... ترجمه شده، حال آن‌که تئاتر ابزورد، به‌نوعی هم‌ردیف اصطلاحاتی چون رئالیسم و ناتورالیسم و ... قرار دارد و اصولن ترجمه‌ی آن کار چندان عاقلانه‌ای نباید باشد)، یعنی "ساموئل بکت" و "اوژن یونسکو" قرار داد.
این‌جا هم مانند اکثر نمایشنامه‌های هارولد پینتر با یک اتاق و چند شخصیت محدود سر و کار داریم.
در صحنه‌ی ابتدایی "میک" را می‌بینیم که در اتاق نشسته است و در میان وسایل انبوه مستعمل و اکثرن قدیمی و بدون کاربرد، چشم می‌گرداند و دقایقی بعد هم بی‌صدا از اتاق خارج می‌شود. پس از خروج او "استون"، برادر بزرگ‌تر او هم‌راه با پیرمرد ژنده‌پوشی که بعدن می‌فهمیم نام او "دیویس" است وارد اتاق می‌شوند. از خلال گفت‌وگوهای مبهم استون و پیرمرد، درمی‌یابیم که او ظاهرن پیشخدمت یک "بار" بوده است و بعد از درگیری با پیشخدمت اسکاتلندی و کتک مفصلی که از او خورده است، مجبور به ترک آن جا شده و استون از روی دل‌سوزی او را با خود به خانه آورده است.
اتاق، مملو است از تخته‌های الوار و پیچ و مهره و سطل رنگ و دیگر خرت و پرت‌هایی که برای تزئین یک خانه کارایی دارند و رفته‌رفته درمی‌یابیم که دل‌خوشی استون، ظاهرن این است که به خانه سر و شکلی بدهد و یک انباری هم داخل حیاط برای خود بسازد. شخصیت استون در پرده‌ی اول، انسانی مهربان و نوع‌دوست را می‌نمایاند که در نهایت اعتماد پیرمرد را در خانه‌ی خود پناه داده است و حتی کفش و لباس خود را به پیرمرد می‌دهد و از آن فراتر کلید منزل را در اختیار او قرار داده و خود برای قدم‌زدن از خانه خارج می‌شود.
پیرمرد، هیجان‌زده از این اعتماد و در غیاب استون، مشغول وارسی گوشه و کنار اتاق و وسایل استون است که "میک" سر زده سر می‌رسد و او را غافل‌گیر می‌کند.
پرده‌ی دوم به فاصله‌ی اندکی بعد از پرده‌ی اول آغاز می‌شود و میک را می‌بینیم که با دیویس هم‌چون موشی که به تله افتاده باشد برخورد می‌کند و به‌گمان این‌که او به قصد دزدی وارد خانه شده، قصد دارد از ماجرا سر دربیاورد. رفتار میک بسیار تحقیرآمیز است: "تو یه آدم حقه‌بازی... یه پیرمرد چاخان و شارلاتان" یا "تو کثافتی، تو لجنی".
دیویس توضیح می‌دهد که چگونه استون او را به خانه دعوت کرده: "من خودم این‌جا نیومدم، من رو آوردن این‌جا... من رو دیشب آوردن این‌جا... تو کافه دیدمش... من اون‌جا کار می‌کردم... از اون‌جا عذرمو خواستن... اون منو از کتک‌خوردن خلاص کرد... منو اورد این‌جا"...
میک می‌گوید که خانه برای اوست و استون موقتن آن‌جا اقامت دارد و قرار است دستی به سر و گوش اتاق‌ها بکشد و آن تخت هم که به پیرمرد داده، تخت اوست. لختی بعد، میک به پیرمرد پیشنهاد می‌کند که در ازای پرداخت پول همان‌جا بماند اما رفتار او هم‌چنان تحقرآمیز است؛ چه این‌که وقتی استون با ساک وسایل جامانده‌ی دیویس در بار که او برای پس‌گرفتنش رفته بوده، به خانه می‌آید، میک با خشونت ساک را می‌گیرد و باز اصرار دارد که پیرمرد مزاحمی بیش نیست.
طی چند صحنه‌ی کوتاه در این پرده، دیویس را در برابر "میک" و بار دیگر "استون" می‌بینیم. استون به او پیشنهاد می‌کند که به‌عنوان سرایدار در همان‌جا بماند و میک هم که رفتارش تا اندازه‌ی زیادی تغییر کرده، همین پیشنهاد را به او می‌دهد؛ با این تفاوت که میک قصد دارد خانه‌اش را به خانه‌ای مجلل تغییر دهد و با قیمت مناسبی بفروشد.
دیویس مانند "پیرمرد کبریت‌فروش" در نمایشنامه‌ی "درد مختصر" ـ که به‌عنوان مزاحم وارد شده و کم‌کم جای ادوارد (صاحب‌خانه) را می‌گیرد ـ به تهدیدی برای استون که حالا می‌دانیم مدتی در یک مرکز روانی بستری بوده و ضمنن تن به هیچ‌کاری نمی‌دهد بدل می‌گردد. میک می‌گوید استون، "فراری از کار" است و این‌خانه را به او داده تا بلکه کمی تنبلی را کنار بگذارد و تن به کار بدهد. میک و دیویس نوعی هم‌دستی موذیانه با هم دارند اما هر از چندگاه میک در مقابل دیویس که قصد دارد در تایید بدگویی‌های او از برادرش، سخنی به زبان آورد می‌ایستد و او به او اجازه‌ی چنین‌کاری نمی‌دهد، اما با این‌حال معتقد است که پیرمرد می‌تواند سرایدار خوبی برای خانه‌اش باشد و همان‌کسی است که او پی‌اش بوده.
در پرده‌ی سوم، شاهدیم که دیویس در مقابل استون می‌ایستد و حتی به او می‌گوید که باید از خانه برود! اختلاف این دو بر سر سر و صداهایی است که استون مدعی است دیویس در شب درمی‌آورد و مانع خواب او می‌شود و دیویس هم از این‌که استون پنجره را باز می‌گذارد عصبانی است.
دیویس به پشتوانه‌ی حمایتی که فکر می‌کند میک از او خواهد کرد، در مقابل استون می‌ایستد اما می‌بینیم که میک به بهانه‌ی این‌که فکر می‌کرده پیرمرد متخصص دکوراسیون است و حالا فهمیده که او دروغ گفته، با عصبانیت عذر پیرمرد را می‌خواهد و استون نیز همین درخواست را از او دارد: "حالا دیگه وقتشه که تو یه جای دیگه‌ای برای خودت پیدا کنی. خیال نمی‌کنم بتونیم با هم کنار بیایم"
پیرمرد که شرایط را این‌گونه می‌بینید قصد عذرخواهی از استون را دارد و هرچه سعی می‌کند با پذیرفتن همه‌ی شرایط استون باز در خانه باقی بماند، موفق نمی‌شود موافقت او را جلب کند و به ناچار باید خانه را ترک کند...
من اطلاع ندارم که ترجمه‌ی پرویز صیاد و منصور پورمند تا چه حد ترجمه‌ی دقیقی است، اما متن فارسی ترجمه، متنی روان و خالی از اشتباه نیست و امیدوارم مترجمی که ترجمه‌ی جدیدی از این اثر را منتشر می‌کند، لااقل متن صیقل‌خورده‌تری را ارائه کند.
منبع : سایت هنر تئاتر