شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تفکر فلسفی و خردورزی


تفکر فلسفی و خردورزی
به‌رغم گمان برخی كه فلسفه را صرفا كلام ابهام آلود می‌شمارند و با این پندار در تحقق و ارزش آن تشكیك می‌كنند، علاوه بر اینكه این تشكیك خود در قالب استدلال‌های فلسفی و نوعی فلسفه‌پردازی صورت می‌گیرد، با نگاهی كوتاه به معارف بشری ملاحظه می‌شود كه فلسفه شاخه‌ای مهم از دانش را تشكیل می‌دهد. در این ستون در نظر است ضمن تعریفی اجمالی از فلسفه و تاكید بر تحقق و فواید این دانش، گزارشی از سیر تاریخی آن در دو حوزه مسیحیت و اسلام ارائه ‌گردد.
وجود تفكر فلسفی و خردورزی به معنای عام، همزاد آدمی است و انسان بنا به ماهیت خود كه موجودی متفكر و دارای فطرت حقیقت‌جویی است. از بدو حضور در این كره خاكی اقدام به شناسایی محیط خود كرد و در خصوص امور عالم به تامل نشست البته كسی كه قوه تفكر را به انسان ارزانی داشت، راه بهره‌گیری از آن را هم در اختیار او قرار داده است، یعنی عقل انسان تكوینا به شیوه خاصی عمل می‌كند و در این عملكرد خود، از دستور قانون جعلی كسی تبعیت نمی‌كند بلكه بر اساس خلقت خدادادی مسیر طبیعی خود را طی می‌كند.
این مسیر طبیعی همان مسیر منطقی است كه از آن به منطق تكوینی نیز یاد می‌شود این روشمندی ذاتی حالت حداقلی و در واقع سرمایه‌ اولیه‌ای است كه نیاز به افزایش و تكامل دارد و باید به تمام جوانب و تفاصیل ممكن خود، توسعه یابد و مدون گردد. این همان كاری است كه ارغنون ارسطو، ابداعات رواقیون و آثار مفصل ابن سینا و نیز نظام‌های منطقی و متدلوژی جدید بر عهده دارند. روشمندی برای هر پژوهشی ضرورت دارد و تاریخ علم نشان می‌دهد كه علوم از زمان برخورداری از روش تحقیق مناسب، به سوی توسعه و تعالی پیش رفتند بدین لحاظ توجه به روش درست و مناسب حائز اهمیت است.
بدیهی است كه سخن از روش هر علمی، زمانی معنا پیدا می‌كند كه وجود آن علم به عنوان شاخه‌ای از معرفت بشری پذیرفته شود اما فلسفه از این جهت دچار مشكل است و هویت معرفتی آن مورد تردید جدی است، بنابراین لازم است كه قبل از پرداختن به روش فلسفه، چیستی، هستی و تحقق فلسفه و فایده آن مورد توجه قرار گیرد.
منبع : روزنامه تهران امروز