سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

۱۰ افسانه درباره روسیه و رهبر آن


۱۰ افسانه درباره روسیه و رهبر آن
خیلی پیش از آنکه تبدیل به یک افسانه و یا معما شود، و اگر بخواهیم از ادبیات ویژه چرچیل استفاده کنیم روسیه امروز تبدیل به قلدری در عرصه جهانی شده کشوری که با موضوعاتی همچون ملی گرایی و خودبینی رهبران آن همراه شده است. اقدام ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه در بحران اوستیای جنوبی و استفاده گسترده از تانک ها، جنگنده ها و ناوهای جنگی علیه یک همسایه کوچک شوک بزرگی را به جهان وارد کرد. اما با این وجود روسیه همواره یک افسانه ساز بوده است و این مسئله را می توان از زمان بنای روستاهای پوتمکین در قرن ۱۸ میلادی تا زمان گسترده شدن این ترس در جهان که رژیم شوروی پس از سال ۱۹۴۵ می تواند به عنوان فاتح جهان مطرح باشد مشاهده کرد. در سطرهای پائین ۱۰ افسانه بزرگ درباره روسیه را مشاهده می کنیم:
ـ افسانه اول: پوتین برنده بزرگ تهاجم به گرجستان بود. پوتین با این اقدام خود نشان داد که چه کسی روسیه را اداره می کند. در این میان دیمتری مدودف رئیس جمهور روسیه در حاشیه ماند. پوتین در بحران قفقاز توانست به طور یکجا هم حمایت پارلمان و هم سنا را بدست بیاورد. اما در این میان نباید یک نکته را فراموش کرد و آن اینکه پوتین با این کار خود توانست اتحادیه اروپا را پس از چند سال مجددا به صورت یک جامعه متحد درآورد. این اختلاف ها در اتحادیه اروپا بواسطه اقدامات جرج بوش در طرح مبارزه با تروریسم پیش آمده بود. در سال ۲۰۰۳ شورای فوری اتحادیه اروپا بواسطه جنگ عراق دچار اختلاف نظر میان اعضا شد. اما با این وجود در سال ۲۰۰۸ کشورهای عضو اتحادیه اروپا در قبال بحران قفقاز در پشت سر نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه که ریاست دوره ای اتحادیه را در دست دارد جمع شده و تقریبا موضعی واحد را در این باره اتخاذ کردند البته نباید در این میان تلاش های دیوید میلی باند وزیر امور خارجه انگلیس را نادیده گرفت. ذکر این مسئله نیز ضروری است که هر چند پوتین برنده بحران قفقاز شد اما در این میان روسیه حتی نتوانست حمایت متحد قدیمی خود چین را جلب کند. چین در بحران قفقاز با دقت اقدامات روسیه در شورای امنیت را که مرزهای تعیین شده از سوی سازمان ملل را زیر سوال می برد نظاره می کرد.
ـ افسانه دوم: جنگ سرد بار دیگر احیا شد. پس از سال ۱۹۴۵ یک تقابل جهانی بین دو ایدئولوژی وجود داشت. اما در مقام مقایسه بحران گرجستان جنگی بود که در آن هیچ تفکر ایدئولوژیکی وجود نداشت و در میان نظام سرمایه داری رخ داد. در حالیکه گرجستان تلاش می کرد تا به عنوان بخشی از مجموعه ترانس آتلانتیک درآید و در این راه عضویت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) را جستجو می کرد، اوستیای جنوبی تبدیل به یک زخم چرکین شده بود که در میان فساد ناشی از فعالیتهای نظامی و مافیایی وجود داشت و در این میان روسیه نوعی از ملی گرایی را اختیار کرد و یک سیستم سرمایه داری کنترل از جانب خود را در اوستیای جنوبی بنیان نهاد که محلی مناسب برای فعالیت ماموران سابق و هم عصر پوتین در کا گ ب بود.
ـ افسانه سوم: روسیه از سال ۱۹۸۹ تحقیر می شد. در حقیقت دیگر هیچ کدام از دشمنان سابق دموکراسی غرب در جهان با استقبال مواجه نمی شدند. اما در سال های گذشته روسیه وارد جی ۷ شد و با وجودی که دومای روسیه از به رسمیت شناختن دادگاه حقوق بشر اروپا خودداری می کرد شورای اروپا درهای خود را به روی روسیه باز کرد و تمام پایتختهای اروپا آغوش خود را به سوی روسیه باز کردند و در ادامه سرمایه گذاران خارجی عازم مسکو شدند. و در سال ۲۰۰۰ زمانیکه پوتین به ریاست جمهوری روسیه انتخاب شد بوش، تونی بلر و گرهاد شرودر از انتخاب او ابراز خوشحالی کردند. برای سالها رهبران غرب به طور گسترده درباره مرگ روزنامه نگاران در روسیه تحت حاکمیت پوتین و یا جنایات جنگی انجام شده در چچن با چشم پوشی رفتار می کردند.
ـ افسانه چهارم: برای مدتها اروپا از تقابل با روسیه به عنوان یک هم آورد خودداری می کرد. و در مقام مقایسه روسیه نیز نمی توانست به عنوان تهدیدی برای اروپا محسوب شود. اما تحت حاکمیت پوتین، تنشهای لفظی، دیپلماتیک و یا مناقشات اقتصادی زیادی میان روسیه و همسایگانش وجود داشت. در آن زمان گفته می شد روسیه با اقتصادی کوچکتر از اقتصاد مکزیک و کره جنوبی درسهای لازم را از اتحادیه اروپا فرا نگرفته است و این در حالی بود که تمام کشورها صرف نظر از میزان علاقه آنها برای وارد شدن در پول واحد اروپا از تهدیدهایی رنج می بردند. در این میان روسیه از اعطای حق تساوی به گرجستان، استونی و یا لهستان که خواهان آن بودند امتناع می کرد.
ـ افسانه پنجم: غرب به دنبال محاصره روسیه بود. اما آیا می توان کشوری را که از اروپا تا ژاپن و چین وسعت دارد محاصره کرد ؛روسیه تنها کشوری است که اجازه دارد موشکهای ضد بالستیک را در اطراف پایتخت خود مستقر کند. لهستان و کشورهای حوزه بالتیک همانند روسیه نیستند اما اندیشه تهاجم را نیز در سر نمی پرورانند. هر چند روسیه عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نیست اما نمایندگان کرملین در نشست های ناتو شرکت کرده و ژنرال های ارتش این کشور نیز مقر ناتو در بروکسل را زیر نظر دارند. اوکراین و گرجستان راه درازی را برای پیوستن به ناتو و یا اتحادیه اروپا در پیش دارند. اما به کدام دلیل کشورهای مستقل شده از اتحاد جماهیر شوروی اکنون نمی توانند مستقل بوده و در مورد پیوستن به یک نهاد و یا سازمان تصمیم بگیرند.
ـ افسانه ششم: اوستیای جنوبی نیز وضعیتی همانند کوزوو داشت. ساکنان کوزوو نیز همانند سایر ملتها و کشورها در یوگسلاوی سابق به دنبال حقوق مشابهی بودند.
با وجود اقدامات اسلوبودان میلوسویچ علیه مسلمانان آنها به روشی صلح آمیز توانستند جامعه ای را ایجاد کنند که این جامعه توانست پس از نسل کشی صرب ها که ناتو را مجبور به مداخله در این منطقه در سال ۱۹۹۹ کرد، از بلگراد مستقل شود. هر چند روسیه برای کسب استقلال مونته نگرو تلاش زیادی به خرج داد و اکنون این کشور با پول های روسیه شکوفا شده اما مسکو از حمایت از آتیساری که مورد حمایت اتحادیه اروپا بود امتناع کرد. طرح آتیساری خواهان جمعیت بزرگتری از کوزوو برای پیوستن به سایر مناطق سابق یوگسلاوی به عنوان یک کشور مستقل بود. ایده ای که روسیه در آن مورد دنبال می کرد حضور در گرجستان به شرطی ویژه بود و پس از آن که غرب در مورد استقلال کوزوو جدی شد روسیه نیز استقلال اوستیای جنوبی را به گونه دیگری دنبال کرد.
ـ افسانه هفتم: آیا رئیس جمهور آینده آمریکا روابط بهتری با روسیه خواهد داشت، سناتور ، جان مک کین نامزد جمهوریخواهان آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری این کشور اعلام کرده که هر گاه به چشمان ولادیمیر پوتین نگاه می کند فقط سه حرف کا. گ. ب را در آن می بیند. سناتور جو بایدن رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و معاون باراک اوباما نامزد دموکراتهای آمریکا نیز از دوستان نزدیک میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان محسوب شده و علاوه بر آن از سیاست گذاران اصلی آمریکا محسوب می شود. حال با توجه به سیاست هایی که میلوسویچ را کنار گذاشت و در دهه ۱۹۹۰ از سوی وزیران امور خارجه انگلیس طرح ریزی شده بود می توان گفت که چه مک کین وارد کاخ سفید شود و چه اوباما در انتخابات ریاست جمهوری ۴ نوامبر در آمریکا به پیروزی برسد تغییری در سیاست های واشنگتن در قبال مسکو ایجاد نخواهد شد.
ـ افسانه هشتم: اروپا منشعب شده، بازده عجیب شورای اتحادیه اروپا وحدت آن در تعلیق مذاکرات با روسیه درباره مذاکرات همکاریهای جدید مسکو- اتحادیه اروپا بود. اما از چپ ترین دیدگاه های رسانه ها از قبیل لیبراسیون در این مورد گرفته تا راست ترین دیدگاه ها همانند فیگارو تمام تحریریه ها همه در قبال تهاجم روسیه به گرجستان موضعی سخت و شدید اتخاذ کردند. در این میان سیلویو برلوسکنی نخست وزیر ایتالیا که زمانی محبوب آمریکا بود اکنون تبدیل به یکی از حامیان پوتین شده اما برلوسکنی نه در امور اتحادیه اروپا وزن چندانی را دارد و نه اینکه کشورش ( ایتالیا ) یکی از اعضای جدید اتحادیه اروپا است که بتواند موجی را در این اتحادیه ایجاد کند. حتی سوئد و فنلاند نیز که به بی طرف بودن در جهان معروف هستند نگرانی خود را از موضع روسیه در قبال گرجستان اعلام کرده بودند و دیوید میلی باند وزیر امور خارجه انگلیس تبدیل به صدای اتحادیه اروپا در برابر روسیه شده بود.
ـ افسانه نهم: اروپا هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. بله حقیقت همین است. در حال حاضر اعضای شورای اروپا خواستار تعویق عضویت روسیه در این شورا شده اند. اما شورای اروپا و ناتو توسط نمایندگان کشورها اداره می شوند و نه توسط دولتهای کشورهای عضو و ممکن است در دوما نیز درخواستی برای تعویق مذاکرات مطرح شود و احتمال مطرح شدن این درخواست تا زمانیکه دوما به طور متفق القول رای به تجزیه گرجستان دارند محتمل به نظر می رسد.
اگر پوتین با خروج نیروهای روسی از بخشهایی از گرجستان مخالفت کند آنگاه اعضای اروپایی جی هفت می توانند موضوع پیوستن روسیه به این گروه را به تعویق انداخته و مسئله پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی نیز از دستور کار خارج شود. در این میان اتحادیه اروپا باید حضور خود در گرجستان را افزایش دهد. و پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا و آغاز مذاکرات با اوکراین برای پیوستن به این اتحادیه می تواند بار دیگر دریای سیاه را تبدیل به یک دریای دموکراتیک اروپایی کند.
ـ افسانه دهم: روسیه منابع انرژی اروپا را کنترل می کند. قطع کردن نفت و یا گاز همانند یک سلاح هسته ای است که حتی کشورهای عربی نیز با وجود نفرت از اسرائیل جرات انجام آن ( قطع صادرات نفت و گاز ) را ندارند.
روسیه از طریق سیاست گذاران خود موجی از ترس و اضطراب را درباره شبکه های انرژی اروپا به قاره سبز مخابره کرده است. در این میان انگلیس در تامین امنیت انرژی خود از طریق ساخت مخزن های گاز طبیعی مایع ناکام مانده و آلمان نیز به دلیل نیازمند بودن به منابع انرژی روسیه به فکر تجدید نظر درباره مخالفت خود با ساخت نیروگاه های هسته ای افتاده و این در حالی است که فرانسه بر خلاف آلمان ۸۵ درصد از برق مورد نیاز خود را با استفاده از انرژی هسته ای به دست می آورد و نکته آخر آنکه هر چند روسیه می تواند اروپا را از لحاظ انرژی در تنگنا قرا دهد اما همین مسئله انرژی نیز می تواند دلیلی بر اتحاد بیشتر اتحادیه اروپا در برابر مسکو شود.
ترجمه:حمید بیاتی
منبع: نیوزویک
نوشته: دنیس مک شین
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید