دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

احزاب و تغافل تاریخی


احزاب و تغافل تاریخی
احزاب سیاسی در ایران، شبیه سایر مظاهر تمدن غرب، خلقتی نارس و ناقص داشته است؛ از همان بدو بلند شدن پرچم مشروطه تا روزگار ما.
نه آن كه داستان تاریخی حزب را می بایست در پیوندی ناگسستنی با ماجرای دیگ پلوی سفارت انگلیس تحلیل كرد و همه چیز را با آن پیوند داد، ولی حقیقت آن است كه نمی توان از این بازه تاریخی چشم فروبست و دم نزد. بسیاری از حزب ها از مردم بریده و به بیگانه گرویده بودند تا بلكه نامی به دست آورند و شاید نانی. مهمترین و استخوان دارترین شان هم گروه های كمونیستی و در رأس شان حزب توده را باید نام برد، با تشكیلاتی آهنین و ایده ای ساخته و پرداخته.
بعدها نظریه حزب سازی، با احزاب شاه ساخته دوره پهلوی دوم، در نظامی غیردموكراتیك، شمایلی ناموجه تر یافت و وضعیت سازمان مجاهدین خلق كه در تغییری ایدئولوژیك، از در اسلام آمده و در دره سوسیالیسم غلتید و به منافقان مبدل شد، ابهام هایی جدی تر را رقم زد.
حالا سال هاست كه در ایران، بحث حزب، جمعیت، گروه و تشكل، دستمایه مجادلات سیاسی است و همه از نبودنش می نالند، اما هیچ كس هم در عمل خود را مقید به حزبی نمی داند و مكرر از منتسب بودن به آن برائت می جوید.
احزاب ناپایدار كه به لحاظ مواضع و سازمان، مدام جهت عوض می كنند و در عین حال انتظار دارند اقبال افكار عمومی را به دست آورند، در ذات خویش اسیر تضادی اند كه می كوشند با به تغافل زدن خود از آن رهایی یابند.
تاریخ نگاری احزاب سیاسی در ایران، به اثبات همان نظری می انجامد كه آنان را مخلوقی ناقص می داند، نظری ناامید كننده كه هرچه هم بخواهند، نمی شود از زیر بار درستی و اصالتش شانه خالی كرد.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید