چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


بزرگترین بحران موسسات مالی در طول تاریخ


بزرگترین بحران موسسات مالی در طول تاریخ
بحران اقتصادی حال حاضر امریکا از آن بحرانهایی است که به قول آلن گرینسپن هر قرن یا حداکثر هر نیم قرن یک بار اتفاق می افتد. منظورم بحران در بازارهای مالی است و گرنه خود اقتصاد امریکا هنوز رسما به رکود فرو نرفته است. آخرین بار که بحرانی با این وسعت و عمق در بازارهای مالی رخ داد سال ۱۹۲۹ بود که پیامد آن بحران رکود عظیمی بود که نزدیک به ده سال دوام آورد و تولید ناخالص امریکا و دنیا را به شدت کاهش داد. بحران ۱۹۲۹ از آنجا شروع شد که مردم به ناگهان برای برداشت پول از حسابهایشان به بانکها هجوم بردند. چیزی که در امریکا به آن Bank Run می گویند.
مشکل بانکها این است که طلب مشتریان را بایستی عندالمطالبه بپردازند اما وام بانکها به مشتریان طبق یک قرارداد معمولا دراز مدت به بانک برگردانده می شود. به همین دلیل اگر همه سپرده گذاران به ناگهان به بانک هجوم بیاورند بانک پولی برای پرداخت به مشتریانش نخواهد داشت و بانک عملا ورشکسته می شود. تفاوت بحران اخیر با بحران ۱۹۲۹ این است که در آن سال مردم خودشان به بانکها هجوم بردند شبیه آنچه که در فیلم It&#۰۳۹;s a wonderful life دیده ایم. (یا شبیه آنچه که در اصفهان و به دلیل سیاست کاملا غلط آقای مظاهری در زمان تصدی وزارت اقتصاد بر سر بانک قرض الحسنه نیروی انتظامی آمد و باعث ورشکستگی بانک و ضرر ۱۲۰ میلیارد تومانی آن شد که دولت محترم هم از جیب ملت آن ضرر را پرداخت کرد) دلیل هجوم فیزیکی مردم هم این بود که اکثر بانکها، بانکهای سپرده گذاری بودند(شبیه همان بانک سر کوچه شما که برای سپرده گذاری به آنها مراجعه می کنید). بیشتر موسسات مالی که اخیرا در امریکا دچار مشکل شده اند موسسات مالی سرمایه گذاری و بیمه اند. شرکتهایی مانند لمن برادرز که امروز اعلام ورشکستگی کرد و یا شرکت مریلینچ که امروز توسط بانک امریکا خریداری شد و یا شرکت AIG که شرکت بسیار عظیم بیمه و سرمایه گذاری است و امروز به آن اجازه داده شد که ۲۰ میلیارد دلار از خودش قرض بگیرد. برای مطالبه طلب خود از این شرکتها، سرمایه گذاران و سپرده گذاران پشت کامپیوترهای خود (در چهار گوشه جهان) می نشینند و با کلیک کردن پول خود را مطالبه می کنند. صحنه هجوم فیزیکی به بانکها کمتر دیده می شود و هجوم به بانک از طریق اینترنت انجام می گیرد.
توجه به این نکته مهم است که تفاوت عظیمی است بین بحران در بازارهای مالی با بحران در هر صنعت دیگری. اگر بازارهای مالی آسیب جدی ببینند کل اقتصاد آسیب جدی خواهد دید. بحران عظیم دهه ۱۹۳۰ در امریکا گواه این رابطه است. به همین دلیل بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) و دولت این کشور تمام همت خود را به کار برده اند که بازار را آرام کنند. مثلا فدرال رزرو همین امروز و در پاسخ به این بحران حدود ۷۰ میلیارد دلار از ذخائرش را در اختیار بانکها قرار داد. قبلا هم دولت بانک های ایندی مک و موسسه برن استرن و مهمتر از آنها دو موسسه بیمه سرمایه گذاری مسکن (فنی می و فردی مک که هزاران میلیارد دلار سرمایه در اختیار دارند) را به نوعی تحت کنترل خود قرار داده بود.
ریسک رها کردن بازار به حال خود بسیار بالاست و دولت و بانک مرکزی امریکا از این ریسک آگاهند. مشکل آنجاست که این شرکتها، شرکتهای خصوصی هستند و اگر قرار باشد که هنگام سود دادن صاحبان سرمایه سود ببرند و هنگام ضرر دهی دولت به کمک این شرکتها بیاید این شرکتها دست به ریسک بیش از حد خواهند زد. مشکلی که به اصطلاح Moral hazard نامیده می شود. به همین دلیل است که وزارت خزانه داری امریکا از کمک به بانک لمن برادرز خودداری کرد و فقط گذشت زمان نشان خواهد داد که آیا این عمل اقدام درست شجاعانه ای بوده است یا حرکت احمقانه سیاسی که عواقب وخیمی خواهد داشت.
هم اکنون در امریکا بحث شدیدی در مورد میزان دخالت دولت در اقتصاد در جریان است. مسئله این است که دولت گاهی مجبور است که به اقدام به نجات شرکت های سرمایه گذاری کند و اگر چنین است دولت بایستی مطمئن شود که این شرکتها دست به ریسک بیش از حد نمی زنند. به عبارت دیگر نظارت بیشتر دولت لازم است.
نکته آخر اینکه بسیاری از اقتصاددانها از اینکه اقتصاد امریکا با وجود این بحران عظیم هنوز به رکود نرفته است در شگفتند. به قول آلن گرینسپن، نامحتمل است که با وجود چنین بحرانی در بازارهای مالی، اقتصاد به رکود نرود.
eghtesadaneh.blogspot.com