یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

منزلت اجتماعی پزشکی و پزشکان


منزلت اجتماعی پزشکی و پزشکان
با شناخت علمی واقعیت ها ست که می توان با برنامه ریزی دقیق وتلاشی پیگیر، دستیابی به اهداف و انتظارات جامعه را دریک زمان بندی منطقی تضمین کرد. یکی ازاصلی ترین وظائف دولت ها وحقوق اساسی مردم درهرنظام اجتماعی ویا مکتب اعتقادی، تامین سلامت انسان وجامعه انسانی ست. ازاین منظر، حق حیات وزندگی سالم به عنوان یک ودیعه الهی در همه جنبه های جسمی، روانی،اجتماعی ومعنوی آن مورد تاکید قرارمی گیرد.
مقایسه آرزوها وآرمان های ملی با واقعیت های تلخی که پس از ۲۸ سال با آن روبروئیم بسیارتکان دهنده است ! بیعدالتی وتبعیض دردستزسی به امکانات درمانی،هزینه های طاقت فرسای پزشکی(بیش از۷۰ درصد هزینه درمان برعهده خود مردم است!!)، وضعیت نابسامان دارو ودرمان، فقرغذائی منجربه کوتاهی قد کودکان ایرانی، شیوع گسترده اعتیاد وگسترش خزنده ایدز، شیوع روبه گسترش افسردگی واضطراب واختلالات روانی، افت کیفیت آموزشی وبیکاری هزاران پزشک و....بخشی از این واقعیت هاست!!؟
"هوالشافی"
قطعنامه نخستین سمیناربررسی مسائل طب ملی و مردمی۲۷-۲۵
خرداد ماه ۱۳۵۸
ضرورت تحول اساسی در"طب استعماری" موجوداحتیاج به استدلال نداردوآنچه بایدموردبحث قرارگیردچگونگی رسیدن به مفهوم اصیل " طب ملی ومردمی" است.اگرچه پیاده کردن این معنی احتیاج به تغییرات بنیادی درتمام شؤون سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد ولی اگر ما طب را به عنوان یک "راه مردمی" می شناسیم معتقدیم که مسئله تندرستی نیاز ودردمردم است، بنابراین اگر قدم اول دراین راه برداشته شود خود باعث تغییردر کلیه ارگانها خواهد شد.کمااینکه استعماروجودخودرادرسایرشئون ازطریق پزشکی اعمال کرده است!
مردم در رنج وزحمت ازوضع کنونی طب، نه تنها پشتیبان بلکه مجری وتعیین کننده این روش خواهند بود.آنوقت خواهید دید که این نیروی عظیم اراده وایمان به"مکتبش ورهبرش"چگونه تمامی معیارهای حاکم بر"طب تجاری" موجود رابهم می ریزد.
ما معتقدیم که دولت باید بسیاری ازمشکلات موجود را بطور قاطع و انقلابی ازمیان برداشته تا این هم قدمی باشد برای جلب اعتماد عمومی وهم راهگشای اهداف عالیه وعام طب ملی و مردمی.
با توجه به اینکه ابعاد مختلف طب در این سمینار موردبررسی قرارگرفت، پیشنهادهای ما دراین مرحله از زمان به شرح زیر خلاصه می شود:
۱)آموزش پزشکی باید براساس نیازهای راستین مردم و پرورش درجامعه باشد تا بدین وسیله مراکز آموزشی ازصورت " دژ" به کانون " مردمی" تبدیل شوند و دردرازمدت احیای " نظام طلبگی" به عنوان یک راه مردمی و در جهت رشد استعداد براساس اختیارمی تواند مورد مطالعه قرارگیرد.
۲)حق حیات یک ودیعه الهی است و دولت اسلامی مکلف است درتأمین وحفظ آن نهایت کوشش را مبذول دارد واین بااجرای بهداشت ودرمان عادلانه واجباری تحقق می پذیرد.
۳)خدمات بهداشتی و درمانی درتمامی سطح مملکت تحت یک نظام واحد اداره شوند که این زیر نظارت دولت خواهدبود.
۴)کلیه کادر خدمات بهداشتی ودرمانی دراین نظام واحد جذب، و براساس جمعیت و نیاز طبی منطقه ، با توزیع عادلانه درتمامی کشور تقسیم شوند.
۵)طب خصوصی به هیچ عنوان وصورتی نباید وجود داشته باشداعم از مطب ، بیمارستان ، آزمایشگاه وغیره.
۶)روش اجرائی بهداشت ودرمان می تواند براساس سیستم شبکه ای ومنطقه ای درسطح شهروروستا انجام شود مشروط براینکه در کیفیت خدمات هیچگونه تبعیضی وجود نداشته باشد.
۷)شرکتهای داروئی نه تنها به جرم غارت بیت المال ، بلکه به اتهام تخریب فرهنگ مردم ،ملی اعلام شده وتعداد اقلام داروئی را شورائی منتخب از پزشکان وداروسازان متعهد تعیین کنند.
۸)رادیو- تلویزیون ومطبوعات باید درجهت روشن کردن اذهان عمومی نسبت به " طب تجارتی" موجود افشاگریهای واقعی را کرده و با آموزش " طب واقعی" در سطحی که هرکس تا حدودی معالج خود باشدبکوشند.
۹)بسیج عمومی از طریق رهبری انقلاب جهت خودیاری وهمکاری ضامن اجرائی این طرح خواهد بود.
بدیهی است پیشنهادهای ارائه شده از نخستین قدمهاست که درراه ایجاد طب ملی و مردمی می تواند برداشته شود وافرادی که بخواهند به نحوی در این راه مقاومت ویا مخالفت کنند ازهر گروه وحرفه ای عالماً ، عامداً درخدمت اجانب بوده ومرتکب خیانت به مردم مستضعف ما می شوند، واگرروشنگری نتواندحلال مشکلات باشد ما قهرانقلابی مردم را در مورداین نیروهای ضد خدائی و غیرمردمی جاری می دانیم.والسلام علی من اتبع الهدی
"طبیب" و"حکیم" چنان در اندیشه و فرهنگ ایرانی و اسلامی ما به هم نزدیک است که نه تنها تفکیک این دو مقام به آسانی ممکن نیست بلکه تعیین مرزهای مشخص میان "حکمت" و" طب" هم به سادگی امکان ندارد.این آمیختگی وملازمت ناشی از" کلیت" و یا "ابهام" این دو مقوله یا دو شأن علمی نیست ، بلکه برخاسته از حرمت و مرتبه بالای دانش پزشکی در تفکر وتمدن اسلامی است. وقتی "طبابت" به عنوان دانش و حرفه ای خدایی تعریف می شود و در متن " حکمت" قرار می گیرد، ازظرفیت های ممتاز فردی واجتماعی برای رشد وشکوفایی برخوردار می شود، که مصداق عینی آن ، درخشش دانش پزشکی در تمدن وفرهنگ اسلامی وایرانی است. این جانمایه وسرمایه را باید مغتنم شمرد و سیاست ها و راهبردهایی عملی برای بازآفرینی آن به کار بست. دراین زمان نیز پیشبرد دانش پزشکی درمتن ایمان، اخلاق و تعهد اجتماعی ، به عنوان مؤثرترین راه برای ارتقای منزلت اجتماعی پزشکی وپزشکان در جامعه است.
علی بن اهوازی رکن مهم طب اسلامی و ایرانی ، پندنامه ای خطاب به پزشکان دارد که ظرافت های این دانش وحرفه را به خوبی نشان می دهد او می گوید: " نخستین موعظه آن است که ستایش پروردگار وفرمانبرداری خداوند عزوجل را به جای آورید و پس ازآن استادان خود را بزرگ دارید و درخدمت و سپاسگزاری وگرامی داشتن آنان همت گمارید. همچنان که در حق پدر و مادر خود احترام و نیکی می کنید وآنان را دردارایی خود شریک می دانید، باید درحق استادان خود نیز چنین باشید."
" پزشک باید پاک و پاک کیش و خداپرست و خوش زبان و نیکو روش باشد وازهر ناپاکی و پلیدی و گناه دوری جوید. طبیب باید راز بیماران را محفوظ دارد و ازافشای آن نزد خودی و بیگانه ، دوری جوید....اگر بدین رویه رفتار نماید، درمانش در بیماران مؤثر خواهد گشت و مردم به او اعتماد نموده و بدوخواهند گروید و او نیز به دوستی وذکر خیرآنان نایل خواهد شد."
میسر شدن این مهم ، بی تردید نیازمند همتی ویژه است، همتی که مستلزم فعلیت بخشیدن به ظرفیت های فرهنگی وعلمی کشور است. منایع معنوی و سرمایه انسانی کشور در این زمینه نیاز به معرفی ندارد، تنها به استخراج وعرضه آنها باید پرداخت.
صادق ترین گواه براین مدعا مصادیق تاریخی است. اگر در دوره ها و شرایط خاص فرهنگی واجتماعی ، نبوغ و استعداد فردی درحوزه پزشکی درخشیده است ، باید مطمئن بود که امروزهم با فراهم کردن موقعیت هایی ازآن دست ، امکان بروز و ظهور استعدادها به گونه ای دیگر نیز وجود دارد.
یکی از مهمترین اهداف انتخاب روز پزشک تأکید بر همین موضوع است. روز پزشک تنها یادمان "ابوعلی سینا " نیست، توجه به زایندگی و جوشش فرهنگی واجتماعی است تا نوابغ وانسانهای مستعد در پزشکی نظیر ابن سینا باز هم شکوفا شوند. حکیم ابوعلی سینا را به عنوان سرمشقی در برابر خود قراردهیم. اونابغه ای مسلم است با هر معنایی که از نبوغ مراد باشد، کمتر کسی مثل او درسنین نوجوانی به مرتبه علم ودانایی رسید و درهمه علوم زمان خود تبحّر یافت. می گویند در شانزده سالگی در علم طب سرآمد دوران شد. درهجده سالگی تحصیل علوم دینی، تفسیر، طب، نجوم، ریاضی، موسیقی، منطق، حکمت و فلسفه را به پایان رساند و بعد از آن کمتر کتاب خواند و بیشتر نوشت ، و از امور سیاسی جامعه نیز به دور نماند.
حتی سالیان دراز، متواری و سرگردان و حتی زندانی بود و در پایان خیلی زود فوت کرد. عالم به تمام علوم عصر خود بودو به دو زبان ، شعر می سرود . در سیاست دخالت می کرد و در آوارگی وحبس هم کتاب می نوشت که تعداد کتب و مقالات او را بالغ بر دویست و شصت اثر برشمرده اند. کتاب" قانون" او شانزده بار در قرن پانزدهم و بیست بار در قرن شانزدهم میلادی به لاتین ترجمه و چاپ شد و به گفته فرهنگ بریتانیکا: " از قرن ۱۲ تا۱۷ میلادی تنها راهنمای علم طب در اروپا بود."
این سرمشق را تنها نباید درلابلای سطور ومتون تاریخی جست و به صورتی موزه ای با آن مواجه شد. او وامثال اودلیل و دلایلی برای امکان حیات و بالندگی ، باز تولید و بازآفرینی هستند. وجود بوعلی سینا در متن فرهنگ پزشکی ما نشان می دهد که در جامعه ایرانی امکان درخشش استعدادها وجود دارد، پس باید شرایط و زمینه های شکوفایی را فراهم کرد. این زمینه ها را می توان چنین برشمرد:
- تکیه بر فرهنگ نوآوری و خلاقیت به جای فرهنگ انفعال و روزمرّگی
- تکیه بر نحوه شکوفایی سرآمدان معاصر
- تکیه بر خودباوری و بازگشت به خویش
- تکیه بر ملازمت دین و دانش ، تعهد و تخصص
- تکیه بر همه جانبه بودن و تداوم " آموزش" و " پژوهش" به جای ترویج مدرک گرایی و طب تجاری
- تکیه بر مرزهای نوین دانش و بهم پیوستگی علوم
- تکیه بر ارتقای دانش پزشکی در متن ایمان، اخلاق، تعهد و منزلت اجتماعی
- تکیه بر نقش مؤثر پزشکان در اصلاح نظام سلامت ، رفع فقر و محرومیت فرهنگی و عوامل اجتماعی تبعیض و بی عدالتی در بهداشت و درمان
منبع : طراوت