یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ساده‌زیستی و خلاقیت، راز انفجار جهانی Google


ساده‌زیستی و خلاقیت، راز انفجار جهانی Google
آیا تا به حال، نامی به گستردگی «گوگل» وجود داشته‌ است؟ پدیده‌ای که تا شش سال پیش، موجودیت خارجی نداشت، اما هم‌اکنون بخشی از ادبیات جهانی را به خود اختصاص داده است. همان‌گونه که عباراتی چون «من آن را گوگل کردم» یا «من این را گوگل کردم» یا «تو را گوگل کردم» به کار می‌رود، عبارت «گوگل» (To Google) هم استفاده می‌شود که به معنی دریافت پاسخ از طریق به کارگیری کامپیوتری است که می‌توان با آن، هر چیزی را در اینترنت جستجو کرد. پروژه‌ای که نخست، در حد پروژه مدرسه‌ای مطرح بود، هم‌اکنون ثروتش به اندازه شرکت‌های «جنرال‌موتورز» و «فورد» رسیده است. این واقعیت را سهامی نشان می‌دهد که از زمان به عمومیت درآمدن آن در ماه آگوست گذشته، دو برابر افزایش قیمت داشته است. برای نخستین بار از آن زمان تاکنون، «گوگل» پنجره‌های خود را برای برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه «C.B.S» گشوده است تا آن را «گوگل» کند.
«سرجی برین»، بنیانگذار شرکت «گوگل»، یک کره الکترونیکی به ما نشان داد که نمایش‌دهنده نقاط اوج جستجوهای انجام‌شده در جهان بود که در هر لحظه صورت گرفته بود. دویست میلیون بار در روز، افراد در هر نقطه از «گوگل» برای جستجوی برخی موارد در اینترنت استفاده می‌کنند، نظیر یافتن دوست قدیمی، دوستی جدید، وسیله‌ای جدید یا یک ماشین دست‌دوم؛ برخی جستجوها جدی هستند و برخی سطحی و جزیی هستند.
در شرکت «هیلتون» پاریس و کامپیوترهای «گوگل» برای حدود ۱۰۰ هزار لغت یا شرح آن، یک نوع تعریف شده (۵/۶ میلیون ارتباط و برخورد) و هر تصویر (۵۰۰/۶ تصویر)، آخرین اطلاعات را در اختیار مشتریان خود می‌گذارد که زمان آن نیم دقیقه است. با نگاهی به ادارات و شعبات گسترده «گوگل» در حال حاضر تصور این مطلب را دشوار می‌سازد که شرکت بنیانگذاری‌شده چند سال پیش، همانی است که اساس آن، تنها توسط «برین» روسی‌تبار و «لاری پیج» ریخته شده بود و اینکه در یک گاراژ تغییرشکل‌یافته کار می‌کردند.
«برین» به خاطر می‌آورد که میز اتاق هیأت مدیره، میز بازی پینگ‌پنگ آنها هم محسوب می‌شد و با این حال دارای شبکه‌‌ای بود و همه چیز داشت و خود را «دانشجویان نامرتب و ژولیده» می‌خوانند.
بسیاری از کارکنان «گوگل»، هنوز به دانشجویان نامرتب و ژولیده می‌مانند و مجموعه درونی «گوگل»، بیشتر شبیه به خوابگاه دانشجویی است تا مجموعه اداری یک شرکت، به گونه‌ای که در آن دوچرخه‌ها در راهروها قرار داشته و سگ‌ها جایشان زیر میز کار است و جو و روحیه بازی به شدت در آن به چشم می‌خورد، علاوه بر بازی پینگ‌پنگ، مسابقه والیبال نیز هر روز ظهر برگزار می‌شود.
«برین» اینچنین شرح می‌دهد: اینجا همان مکانی است که ما بیشتر وقت خود را در آن می‌گذرانیم پس باید برای داشتن یک زندگی مطلوب، رویه مطلوبی نیز برای زندگی کاری خود داشته باشیم؛ این برای ما، چنین معنی می‌دهد که در آن ورزش و هر چیز دیگری را بگنجانیم. مثلا گردش اسکی ما در جای خودش ثابت است. ما برای ورزش اسکی، یک مرخصی و تعطیلی قرار داده‌ایم که شامل همه کارکنان شرکت می‌شود که تقریبا تعداد آنها به ۳۰۰۰ نفر می‌رسد. فکر می‌کنم این تعداد نفرات برای اشغال کوه کافی باشد.
«گوگل» این روزها از عهده بسیاری از کارها برمی‌آید، به همین خاطر کارمندانش هم از حق انتخاب زیادی برخوردارند. هنگامی که سهام این شرکت به صورت عمومی درآمد، ۱۰۰۰ نفر از کارمندان «گوگل» میلیونر شدند، به گونه‌ای که «برین» ۳۱ ساله و «پیج» ۳۲ ساله به نحو قابل توجهی، هر کدام دارای ثروتی ۶ میلیارد دلاری شدند. اما آنان هر کاری از دستشان برمی‌آید، انجام می‌دهند تا پول مایه آشفتگی و دلمشغولی‌شان نشود. «برین» در زمان شهرتش، به کارهای روزمره شرکت همان‌گونه می‌پردازد که پیش از این رسیدگی می‌کرده است. وی می‌گوید: هر کس بر پروژه خودش متمرکز است.
وقتی گزارشگر «C.B.S» از یکی از مهندسان این شرکت می‌پرسد که پیش از این چه نقشه‌ای در سر داشته است، این مهندس گفت که تصمیم گرفتم، تمام جوراب‌های خودم را دور انداخته و جوراب‌هایی نو بخرم که همه لباس‌هایم با هم جور درآیند. این در حالی است که شاید این فکر در میان تمامی کارمندان وجود داشته باشد. در هر حال این تنها مورد ولخرجی است که در این مجموعه می‌توان دید.
«برین» می‌گوید که هنوز سوار ماشین کوچک ژاپنی خود می‌شود و اگر کسی در «گوگل» سوار ماشین فراری یا پورشه شود، احتمالا از شرکت بیرون انداخته می‌شود. این حرف را «جان باتل»، موجر و پیمانکار شرکت‌های «سیلیکون ولی» می‌زند که به مدت ۲۰ سال کار این شرکت‌ها را دنبال می‌کرده است.
او می‌گوید: تصورات وسیعی در مورد رمز موفقیت «گوگل» وجود دارد که همه آنها به مسئله خلاقیت و ابتکار، اینترنت، اعتماد و اطمینان کارکنان برمی‌گردد و اینکه به فروش سهام خود یا به ثروتمند شدن سریعشان نمی‌اندیشند.
در این شرکت، فرهنگ خاصی حاکم است، مثلا اگر کسی بخواهد یک اتومبیل کروکی مرسدس بنز نو بخرد و با صدای استریویی رانندگی کرده و چند روز کاری را به خاطر پولدار شدن تعطیل کند، رفتار قابل قبولی در «گوگل» به شمار نمی‌آید.
او می‌گوید: به من اعتماد کنید، اگرچه در سر هر کدام از آنها اندیشه خرید یک اتومبیل کروکی مرسدس می‌گذرد، بله،اما همیشه با آن مقابله می‌کنند.
همچنانکه این شرکت در کار خود پیشرفت می‌کند، کارمندان آن به خاطر پول، دچار آشفتگی و حواس‌پرتی نمی‌شوند. در جریان به عمومی شدن سهام «گوگل»، نزدیک بود این شرکت از هم گسسته شود که بیشتر به دلیل ارائه محصولات جدید در هر هفته بوده است. از آن جمله دسک‌تاپ اختصاصی «گوگل»، قفل جدید و برنامه جستجوی میلیون‌ها کتاب از طریق اینترنت می‌باشد.
«مریسا مایرز»، مدیر «گوگل»، به ما نشان داد که چگونه می‌توان هر عکس هوایی را با هر آدرسی پیدا کرد.
مردم همیشه از ما می‌پرسند که «گوگل» چگونه پولدار می‌شود. «مایرز» در حالی که از طریق «گوگل» به جستجوی کلمه «گل‌ها» می‌پردازد، به ما نشان می‌دهد، چطور در سمت چپ صفحه نمایش «گوگل»، ۱۰ سایت مربوط به گل‌ها ظاهر می‌شود. در سمت راست، صفحه مواردی است که «گوگل» آنها را لینک‌های پشتیبان، می‌خواند. او می‌گوید: اینها همان موارد پولسازی است که برخی مردم خواهان شناختن آنها هستند. وقتی یک نفر بر یکی از لینک‌های پشتیبان‌یافته کلیک می‌کند، از سوی آن شرکت برای «گوگل» پول واریز می‌شود. این ایده یک تحول است؛ از یک سو، ارائه تبلیغ به مخاطب وجود دارد و از سوی دیگر، شخصی هست که خواهان فروش آن چیزی است که مخاطبش می‌خواهد.
برای هر کلیک، ۵ تا ۱۰ سنت در نظر گرفته شده است که تقریبا هر کس از عهده آن برمی‌آید.
«اریک اشمیت» ۴۹ ساله که در سال ۲۰۰۱ استخدام شد و به عنوان رئیس هیأت مدیره گمارده شد، می‌گوید که قدرت بالقوه تبلیغ‌کنندگان تقریبا نامحدود است. مدارک زیادی وجود دارد که شرکت‌هایی که عضو «گوگل» هستند، از نوعی قدرت تجاری جدید نسبت به شرکت‌های بسیار کوچک برخوردار می‌شوند که در آن زمینه مناسب، مردم همدیگر را پیدا می‌کنند. اما فرق آن با گذشته این است که از مکانیزم‌های سنتی تبلیغات مثل تلویزیون یا رادیو استفاده نمی‌شود.
یک مثال، یکی از دوستانم به نام پیتر، کارت اعتباری خود را وارد کرد و ۵۰ دلار برای یک لینک پشتیبان‌یافته، واریز کرد و برای نوع خاصی از قالیچه که همسرش آن را می‌بافد، آگهی داد. من به او گفتم که حتما با من تماس بگیرد و از آخرین خبر مرا مطلع سازد. پیتر هم مرا باخبر کرد و گفت: من و همسرم بسیار به وجد آمدیم که با ۵۰ دلار، این همه مشتری به دست آوردیم. من هم گفتم که بسیار خوب است، چقدر عایدتان شد؟ او گفت ۱۰۰ دلار و من هم به آنها گفتم که چه درآمد عجیب و شگفت‌انگیزی! دوست من پیتر، تنها با یک مشکل مواجه بود و آن این بود که همسرش تنها می‌توانست سالی یک قالیچه ببافد.
اما میلیون‌ها نفر مثل پیتر وجود دارند و میلیاردها نفر نیز از نظر سرمایه و درآمد در دنیا یافت می‌شوند، «بیل گیتس»، مؤسس «مایکروسافت» تأیید می‌کند: «گوگل» تلنگری برای ما در موضوع جستجوی اینترنتی بود. البته گیتس این وضع را نمی‌پسندد. بنابراین نسخه اصلی یک موتور جستجوی مایکروسافت را عرضه کرده است.
«اشمیت» می‌گوید، «گوگل» هیچ احساس فشاری بر خود نمی‌کند. به عقیده او، کاملا امکان آن وجود دارد که رقبای فعلی بتوانند حداقل برای چند سالی به خوبی با یکدیگر رقابت نموده و همزیستی داشته باشند.
استراتژی «گوگل» آن است که تهدیدات را از سوی «گیتس» حقیر و ناچیز شمارد، اما به معنای این نیست که «گوگل» قصد عقب‌نشینی داشته باشد. محصول جدید شرکت، یک قطعه نرم‌افزاری با عنوان دسک‌تاپ «گوگل»، تمامی فایل‌ها را در کامپیوتر شما سازماندهی می‌کند که این یکی از کارهایی است که برنامه ویندوز مایکروسافت هم‌اکنون آن را انجام می‌دهد.
بر پایه گفته ماتل، دسک‌تاپ «گوگل»، نوعی مبارزه‌طلبی مستقیم در برابر مایکروسافت است. هیچ جای سؤالی هم در مورد آن نیست.
«گوگل» دارد به دنبال مایکروسافت حرکت می‌کند، اما آنها هرگز نمی‌گویند که دارند چنین کاری را انجام می‌دهند، زیرا نمی‌خواهند دیگران آنها را «مقلد» بخوانند؛ بلکه می‌خواهند مستقلانه عمل کنند و بنابراین جنگ آغاز شده است؛ با گوگلی که سربازانش سریع‌تر از سربازان مایکروسافت، نوآوری و ابتکار به خرج می‌دهند. «اشمیت» می‌گوید: همه تصور می‌کنند که ما مشغول رقابت در جنگ قبلی خود هستیم، در حالی که حقیقت امر آن است که قصد داریم چیزهای جدید اختراع کنیم. این روش کار «گوگل» است. هر ایده‌ای که من درباره به وجود آوردن یک محصول جدید دارم، از ایده‌‌هایی ناشی می‌شود که در گذشته داشتم. اما این نبوع «گوگل» در ابتدا از کجا ناشی شده است و «گوگل» به کجا می‌رود؟
«برین» و «پیج» هنوز به طور مشترک در دفتر کوچک رؤسای شرکت با یکدیگر کار می‌کنند. آنها همیشه به همین روش با هم کار کرده‌اند و درست مثل آن زمانی که آنها تنها کارمندان «گوگل» به شمار می‌رفتند، تصمیمات اساسی و اصلی را با یکدیگر می‌گیرند و شخصا به خدمت گرفتن هر کارمند جدید را به تأیید و تصویب می‌رسانند. این دو نفر از خانواده‌های باهوش می‌باشند. پدر «پیج» استاد علوم کامپیوتری است و پدر «برین» استاد ریاضیات است. آنها تا حدودی هم به هم شباهت دارند اما از نظر ابعاد شخصیتی، متضاد یکدیگرند. «پیج» خجالتی و تقریبان درون‌گراست و «برین» نسبت به او برون‌گراتر است. حتی یک چیزی در حدود شومن‌هاست! چیزی که حقیقتا «پیج» و «برین» را نسبت به دیگران برتری می‌بخشد، نوشتن کد برنامه‌های کامپیوتری است. آنها زمانی که دانشجوی مقطع دکترا در دانشگاه استانفورد بودند، با یکدیگر آشنا شدند. در آنجا هر دوی آنها درصدد یافتن راهی برای دسترسی آسان‌تر اطلاعات از طریق اینترنت بودند. آنها دریافته بودند که بسیاری از موتورهای جستجوی قابل دسترسی فعلی کاربران را با یک لیست سازمان نیافته گیج‌کننده ـ از سایت‌های مختلف روبرو می‌ساخت که دربردارنده تمامی کلمات مورد جستجوی کاربر بودند.
شگرد «پیج» و «برین» یک سری الگوریتم‌ها و کدهای نرم‌افزاری بود که یک سیستم طبقه‌‌بندی مرتبط با اینترنت را به وجود آورد. آنها نرم‌افزار خود را در کامپیوترهای مدرسه نصب نمودند. سپس یک موتور جستجوی آزمایشی به وجود آوردند که نام آن را «گوگل» گذاشتند که در واقع شکل تغییریافته کلمه «گوگل» بود که معنای عبارت ریاضی ۱ بعد از ۱۰۰ تا صفر است. «برین» می‌گوید، ما تنها به تعداد کمی از دوستان خود اجازه دادیم که با آن آشنا شوند، به طوری که می‌توانستند به شبکه کامپیوتری ما رجوع کرده، موتور جستجو را آزمایش کرده و آن را خوب امتحان و بررسی کنند و بعد افراد بیشتری شروع به استفاده از آن کردند و به این شکل این کلمه پخش شد. در حقیقت ما در نقطه شروع کار خود بودیم و آن کامپیوترها برای کار ما کافی نبودند.
بنابراین «برین» و «پیچ» شروع به ساخت کامپیوترهای خودشان کردند و به اداره مرکزی جهانی خود که یک گاراژ بیشتر نبود، نقل مکان کردند. «برین» می‌گوید ما خیلی محافظه‌کار بودیم، ما افراد زیادی را برای کار استخدام نکردیم، ما مثل دیگر سایت‌های اینترنتی از تبلیغات «Super Bowl» (فوتبال آمریکایی) بهره نمی‌بریم. آقای «باتل» می‌گوید در اواخر سال ۲۰۰۰، «گوگل» یکی از نجات‌دهنده‌های پیکره نیمه‌جان اینترنت بود و در حال حاضر، این کشتی شکسته، نیازمند استخدام برخی از درخشان‌ترین استعدادها و بهترین مهندسان است که این افراد، از اینکه شغلی هم داشته باشند، سپاسگزارند.
امری متفاوت که در مورد «گوگل» وجود داشت، شعار این شرکت بوده است که معتقد بودند هیچ‌گونه اقدام غیرواقعی و خلاف انجام نشود. «برین» می‌گوید: ما سعی کردیم که عملیات را در برخی مواقع، به طور خلاصه درآوریم. به این ترتیب که تبلیغات را با نتایج جستجو ترکیب نکردیم. ما همیشه تبلیغ آشکار را در طرف پایین صفحه قرار داده‌ایم. تا به امروز «گوگل» از تبلیغات تلویزیونی برای خود بهره نبرده است و شهرت آن به واسطه کلمه «گوگل» است که دهان به دهان در دنیا گسترش پیدا کرده است.
«اشمیت» می‌گوید: ما تا به حال نفهمیده‌ایم چگونه می‌توان قضاوت اخلاقی و ارزشی در مورد اطلاعات داشت؟ و همچنین نمی‌توان حجم وسیعی از اطلاعات موثق و عمومی و تاریخ‌دار را از یکدیگر تفکیک کرد.
«باتل» می‌گوید: هم‌اکنون مطلب مهم در «گوگل»، ادامه موفقیت گسترده و انفجاری شرکت است. ماشین پیشرفت «گوگل» با چنان سرعتی در حرکت است که هر لحظه بیم آن می‌رود که از جا در رفته و چرخ‌های آن جدا شود. اداره و کنترل شرکتی مثل «گوگل» که به سرعت در حال رشد و ترقی است، بسیار سخت و مشکل است. «اشمیت» آن را دشمن داخلی خوانده و می‌گوید که نگرانی هر روزه ما در این مورد است. به عنوان مثال، «گوگل» در هفته حدود ۲۵ نفر را به خدمت می‌گیرد و بیش از ۱۰۰۰ رزرو در روز دریافت می‌کند. اما با این حال آنها همچنان سختگیرانه عمل می‌کنند. «گوگل» همچنان از آزمون‌های ارزیابی خود که در مجله‌های عملی گنجانده شده است، بهره می‌گیرد و به امید آن است که مغزهای بزرگی پیدا شوند که بتوانند سخت‌ترین مسائل مطرح‌شده را حل کنند. پس از گرفتن یک نمره خوب در امتحان، مصاحبه به عمل می‌آید که یکی پس از دیگری است. به تازگی یکی از موارد استخدامی، ۱۴ مرحله مصاحبه داشته است که توسط اداره روابط عمومی این شرکت به عمل آمد. نخستین باری که افراد برای کار به خدمت گرفته می‌شوند، «گوگل» از همه راه‌های ممکن بهره می‌برد تا این افراد، خوشحال و راضی نگه داشته شوند. در مجموعه «گوگل» جوی حاکم است که در آن گویی هر روز یک میهمانی برپاست، کافه تریای عجیبی دارد که در آن انواع غذای مکزیکی، اسپانیایی، چینی و هندی و هر نوع غذای دیگر سرو می‌شود.
همچنین برای کارمندان، امکانات ناهار مجانی در نظر گرفته شده است، به نحوی که کارمندان غذای خود را گرفته و بر سر میز کار خود صرف می‌کنند، به این ترتیب برای «گوگل» صرفه پولی و مالی به وجود می‌آید.
یکی از مسئولان «گوگل» می‌گوید: یکی از ایده‌هایی که ما داریم روی آن کار می‌کنیم، ترجمه ماشینی است. ما قویا بر این باوریم که اطلاعات به حد کافی در شبکه موجود است و در دنیای کنونی، این امکان برای ما وجود دارد که به طور اتوماتیک زبانی را به زبانی دیگر ترجمه کنیم.
هدف دیگر ما این است که نمایش‌های تلویزیونی و ویدیوکلوپ‌ها نیز در شبکه قابل جستجو گردند؛ هم‌اکنون «گوگل» تیم‌هایی را برای انجام انواع ایده‌های انفجاری در دنیا در نظر گرفته است.
«گوگل» کاملا در حال حرکت به سمتی است که در آن محصول جدیدی را مورد آزمایش قرار دهد تا این امکان برای مردم فراهم شود که پیغام‌های متنی کوتاه خود را از تلفن‌های همراه بفرستند و پاسخی فوری به جستجو دهند. این مورد تنها در حد یک ایده است، اما با انجام آن هر کسی که دارای تلفن همراه پیغام‌گذار است، می‌تواند از آن استفاده کند.
اگر چیزی هم در آینده کاری «گوگل» وجود داشته باشد، «برین» آن را نخواهد گفت. اما برای «برین» یک آرزوی دیگر هم دارد و آن این است که دوره «PHD» خود را به اتمام برساند و همان‌گونه که خودش می‌گوید، مادرش در هفته این مسئله را به او گوشزد می‌کند. «برین» می‌گوید که واقعا قصد انجام آن را دارد، اما هنوز یک جای خالی در وقت وی برای انجام این کار به دست نیامده است.
منبع: «C.B.S»
http://baztab.com/news/۲۰۲۹۸.php
منبع : شرکت نرم‌افزاری ایده‌تک


همچنین مشاهده کنید