سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شهرک‌‌هایی با فضای سبز آمازون


شهرک‌‌هایی با فضای سبز آمازون
جنگل‌های بارانی اغلب به عنوان زیستگاه‌هایی بکر تصور می‌شدند؛ به عبارت دیگر، اکوسیستم‌هایی تازه و دست نخورده بوسیله انسان. اما یک لحظه تفکر، نشان می‌دهد که واقعاً نمی‌تواند این طور باشد. مردم در جنگل‌های بارانی زندگی می‌کنند، آنها باید چیزها را تغییر دهند. این واقعیت که کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند، گرایش دارند زندگانی خود را از راه شکار و جمع‌آوری گیاهان وحشی تأمین کنند، ممکن است نشان دهد که انسان هوشمند می‌تواند، در اصل یکی دیگر از گونه‌های جنگلی باشد ـ یک بخش طبیعی از اکوسیستمی که آن را تنها تا آن حد تغییر می‌دهد که هرگونهٔ دیگر ساکن آن، تغییر می‌دهد ـ تا آن حد، که این جنگل هنوز بکر است.
اما این استدلال دیگر در بزرگترین جنگل بارانی جهان جایی ندارد. چون طی چند سال گذشته، مدارکی بدست آمده که نشان می‌دهد بخش‌هایی از جنگل آمازون پیش از آنکه اروپائیان وارد این منطقه شوند، مسکونی بوده و مورد کشاورزی قرار گرفته است. «مایکل هکن‌برگر» از دانشگاه فلوریدا و همکارانش مقالاتی را به این مدارک اضافه کرده‌اند. در یکی از این مقالات، آنها به بخشی از آمازونیای برزیل به نام «زینگوعلیا» نگاهی می‌اندازند. آنها دریافته‌اند که، انسان در این جا بین ۴۰۰ تا ۱۵۰۰ سال پیش زندگی می‌کرده است. به علاوه، این انسان‌ها در جوامعی شهری زندگی می‌کردند که اگرچه شبیه شهرهای سنتی نبوده است، اما از لحاظ جمعیت و سازمان اجتماعی همانند آنها بوده‌اند.
آنان ۲۸ آبادی را در زینگو علیا آزمایش کردند. در نگاه اول، هر یک از این آبادی‌ها می‌توانستند به عنوان یک شهر و یا یک روستای مستقل قلمداد شوند، اما بررسی دقیق‌تر نشان داد آنها در حقیقت در دو گروه سازمان یافته بودند که باستان‌شناسان به آنها «گروه‌های کهکشانی» می‌گویند.
هر گروه یک آبادی مرکزی، دو دختر بزرگتر ۳ تا ۵ کیلومتر دورتر در شمال غربی و جنوب شرقی، دو دختر کوچکتر ۸ تا ۱۰ کیلومتر دورتر در شمال شرقی و جنوب غربی داشت. همه این آبادی‌ها، مادر و دختران، با حصارهای چوبی و خندق‌ها مستحکم شده و دارای خیابان‌های هم‌طراز در شمال غربی، جنوب شرقی، شمال ـ جنوب و شمال شرقی و جنوب غربی بودند. این خیابان‌ها به جاده‌های روستایی که از منطقه کشاورزی در دور یک آبادی به مراکز پرجمعیت دیگر در داخل گروه از جمله آبادی‌های کوچکتر می‌گذشتند، متصل می‌شدند.
مهمترین ویژگی‌ هر یک از این آبادی‌ها، صرف‌نظر از اندازه آنها، یک میدان بود، یک فضای باز که به عنوان یک گورستان عمل می‌کرد و ممکن بود یک بازار باشد. باستان‌شناسان حدس می‌زنند که این میدان همچنین یک مکان تجمع سیاسی، درست مانند محل تجمع سیاسی در یک شهر باستانی یونان که به عنوان هر دو بازار و مجلس شورا عمل می‌کرد، بود. دکتر هکن برگر و همکارانش همه این‌ها را به عنوان برداشتی از یک شهر محصور به وسیله یک رشته حومه جدا افتاده از هم، اندکی شبیه شهرک‌های ییلاقی ماهواره‌ای در زبان مدرن تلقی می‌کنند که در برنامه‌ریزی‌های شهری اروپایی در نیمه اول سده بیستم خیلی محبوب بودند. آنها حدس می‌زنند که هرگروه جمعیتی بیش از ۲۵۰۰ نفر داشته است. تا چند قرن پیش در جایی مانند اروپا چنین مکانی یک شهر بزرگ تلقی می‌شد. در حقیقت، یک مطالعه کلی‌تر «جین کوعلیا» نشان می‌دهد این آبادی‌های گروهی، یک اصل پذیرفته شده بودند. گروه هکن برگر حدس می‌زند حدود ۱۵ تا از این گروه‌ها در اطراف وجود داشتند که منطقه‌ای به وسعت ۲۰ هزار کیلومتر مربع را با جمعیتی در مجموع بالغ بر ۵۰ هزار نفر اشغال می‌کردند. یک منطقه مسکونی شکوفا، و مطمئناً نه جنگلی بکر، در آن زمان.
علاوه بر این، دکتر هکن برگر شباهت‌هایی میان یافته‌های گروهش در برزیل و دیگران از شمال شرقی آمریکا و بخش‌هایی از اروپا می‌بیند. در آن جاها نیز آبادی‌های شهری اولیه ممکن است از آنچه در اولین نگاه به نظر می‌رسیدند، بزرگتر بوده باشند.
همه اینها نشان می‌دهند که باستان‌شناسان به دلیل تاریخ موضوع موردنظر خود بیش از حد دلمشغول فکر مراکز شهری بزرگ مانند آنهایی که در امتداد رودخانه‌های بزرگ مصر، بین‌النهرین و شمال هند شکل گرفته‌اند، بوده‌اند. چنین مکان‌هایی تماشایی هستند، اما منحصربفرد نیستند. یک سیستم کمتر پرزرق و برق، بیشتر متناسب مسکونی کردن یک جنگل است. حومه‌ها، گذشته از هر چیز، یک اختراع جدید نیستند.

منبع: اکونومیست - مترجم: فریدون دولتشاهی
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید