یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


حسرت بازگشت


حسرت بازگشت
در یك دستگاه نشانه شناسی هنگامی كه نشانه ها به دقت رمزگذاری و صورت بندی شده باشند، خوانش و رمزگشایی دقیق انجام می شود و رمز بردار قادر به درك بی خطای مفهوم می شود. اما نشانه ها و دستگاه های نشانه شناسی وجود دارند كه از ضریب دقت پایینی برخوردارند و رمز گشایی آنها با دشواری و ضریب بالای خطا همراه است. طراحی یكی از این گونه دستگاه های نشانه شناسی است كه از قدمتی همزاد با تولد نوع انسان بر زمین برخوردار است.
با این وجود این نشانه ها از قدرت تحریك ذهنی بیننده برخوردارند و به واسطه تقلا برای رمزگشایی موجب لذت بیننده را فراهم می كنند و درون مایه خود را به تقویت به حافظه بلند مدت بیننده تحمیل می كنند.
همین امر موجب بقای طراحی از دیرزمان تاكنون بوده و هنرمندان زیادی را همیشه با خود مشغول داشته است. علی فرامرزی یكی از همین هنرمندان است كه طرح های خود را در زمینه ای برای بیان وجود خود قرار داده است.
ذهن فرامرزی در لابه لای رمز نشانه های طرح هایش نهفته و وجودش به واسطه این اندیشه بقا یافته است.
طرح های فرامرزی با ذغال طراحی بر روی كاغذ ترسیم شده اند و مناظر روستایی، بیشه های جنگلی و تركیب درختان و كلبه ها را می نمایاند.
این منظره ها در ذهن هنرمندی كه اكنون در حال زیست در ابرشهری به نام تهران است، نقشی از خاطره ازلی و قومی اش را به وجود می آورند و هنرمند با ترسیم آنها به نوعی بیان «آرزوی بازگشت» دست می یابد.
آرزوی بازگشت مفهومی كهن در آموزه های معنوی سرزمین نیاكانی هنرمند است و با رواج دین های توحیدی و ابراهیمی در سرزمین های تحت تسلط نیاكانش، بسیار پررنگ شده است.
آدم و حوا، نخستین انسان هایی هستند كه در بهشت خرم زندگی می كنند و با خطای خود، موجب فرود افتادنشان بر زمین را فراهم می كنند. بازگشت به بهشت آرزویی است كه با نقل این داستان در فرهنگ زادبوم هنرمند دمیده می شود و در این كالبد از جانی جانانه برخوردار می شود.
بهشت براساس این آموزه ها به مانند باغی پر درخت است بنابراین اندیشه باغ و درخت در فرهنگ و هنر ایرانی اهمیتی بارز می یابد.
تصویر باغ و درخت در تمام لایه های زندگی ایرانی رسوخ كرده است و از تولد و تا مرگ را دربردارد. ایران معاصر، در هجوم نشانه های مدرنیته همچنان با سرسختی تصویر باغ را در خود نگه داشته و در قالب نقش قالی در بطن زندگی جا می دهد.
تصویر باغ در برابر خود باغ جلوه ای قدسی از آن می سازد. این تصویر ساحتی آرمانی است كه دست به آن نمی توان یافت.
نقشه یك فرش در باغی كه تصویر آن را نموده است نیز جلوه ای كامل تر از خود باغ، رویایی دست نیافتنی از باغ در برابر آن می نمایاند كه حسرت بهشت را به انسان گوشزد می كند.
بهشت از این رو كه كامل است بی هیچ درد و زحمت، حسرت برانگیز است و انسان را به سمت خود فرا می خواند.
طرح خانه های روستا، درختان و بیشه های جنگلی، در برابر خود خانه های روستا، درختان و بیشه های جنگلی، حقیقتی بی نقص از واقعیت ناقص و زمینی این مكان ها ارائه می كند و به بیان بهشت انسان ها ختم می شود.
فرامرزی در طرح های خود با نقش كردن خانه ها، درختان و بیشه ها بهشت رویای خویش را ترسیم كرده و حسرت بازگشت به بهشت را فریاد كرده است كه نشانه تشدید رویای بازگشت است نزد این هنرمند.
حسرت بازگشت هنگامی تقویت می شود كه انسان در رنج و اندوه باشد و قدرت تغییر وضع را از كف داده باشد، زیرا تا هنگامی كه انسان خود را قادر به تغییر وضع كنونی پندارد، عزم خود را برای تغییر جزم كرده و بازگشت به وضع پیشین برایش بی معنی می شود.
انسانی كه افقی روشن در برابر خود دارد، آرمانشهرش را بر پایه آنچه از داشتنش محروم بوده است ترسیم می كند و به این ترتیب انگیزه بازگشت به آنچه در اندیشه قومی و ازلی اش ثبت كرده است از دست می دهد.
به این ترتیب، طراحی های فرامرزی بی آنكه از دردهای اجتماعی سخن گفته باشند، بی آنكه درگیر بیان پلشتی ها باشند، نشانگر نهایت نابسامانی و دردمندی جامعه است. این طرح ها نشان می دهند كه هنرمند و جامعه زیست بومش در نهایت درد و رنج خود دچار اضمحلال انگیزه شده و با ورود به پیله حفاظتی تعادل روانی، به رویای بازگشت به بهشت دست آویخته اند.
بافت زبر و درشت طرح ها نشانه دیگری از بیان حسی این وضعیت است. طراحان و نقاشان با استفاده از خاصه های بافت اشیای متفاوت در تصویر به انتقال مفهوم می پردازند و با این قابلیت با احساسی نو به تصویر خود غنا می بخشند. آهنگ خاص نور و سایه كه بافت را قابل رؤیت می كند فراسوی توأمان ما برای تفكیك بصری قرارداد و به مفهوم حجم دادن به سایه رنگ ها در هر شكلی از ساماندهی بصری است.
وزن خاص نور و سایه، محركی احساسی از نوعی ممتاز است و تنها می تواند در تطبیق ساختاری خود با سایر احساسات مادی درك شود.
بیننده یك اثر در هنگام نگریستن به یك طرح، تنها روشنی و تیرگی نمی بیند بلكه كیفیتی از نرمی، سردی، خشونت و سكون تجربه می كند كه تجربه بساوایی و بینایی وی را همزمان برای رمزگشایی به یاری می گیرد.
بافت های زبر طرح های فرامرزی به خلق فضایی خشن و زمخت منجر شده اند كه در تركیب با فضای تك «پرده- فام» طرح ها كه دامنه خاكستری ها تا نهایت امكان از آن حذف شده و تنها به رنگ مایه سیاه و سفید در بازنمایی بهشت بسنده شده است، نهایت سختی و انزجار موجود در پیرامون هنرمند را به رخ می كشد.
اثر هنری بازتابی از احساس هنرمند نسبت به محیط پیرامون است و در كنش گسترده اجتماع زیست بوم هنرمند سمت و سوی آن معین می شود.
نیاز به تخلیه فشارهای اجتماعی و برآیند احساسی آن در جامعه می تواند هنرمند را به نهایت وضعیت انفعالی رهنمون كند.
فرامرزی در طرح های خود با نمایش باغ، درخت و مناظر روستایی، هر چند انزجار خود از وضع نابسامان اجتماعی زیست بوم اش را نمایان كرده است، رویایی را باز می نماید كه دست یافتن به آن را ناممكن می داند و به این ترتیب موقعیت منفعلی را به وجود می آورد كه یارای رهایی از آن نیست.
چنین برخوردی با موضوع اثر طراحی، نشانگر وخامت وضع تجربه شده در زیست هنرمند است و تأثیر عمیق خود را بر او نمایان می كند.هنرمند در این وضعیت تبدیل به زبان آرزوی جامعه می شود و آنچه تعادل جامعه را بر هم ریخته است در مقابل رویا بار دیگر مطرح می شود.
این تصویر از ناخودآگاه هنرمند سر برمی آورد و هنرمند را یارای مقاومت در برابر آن نیست. به این ترتیب این تصویر در آثار هنرمند نقشی محوری به خود می گیرد.
رویای بازگشت به بهشت، نقش وزنه تعادل را بازی می كند و اگر كاركرد آن به واسطه بیان هنری مختل شود، وضعیت تعادل اجتماعی كه هنرمند در آن است بر هم می ریزد.
هنرمند به ناخودآگاه برای نابود نشدن این تعادل ناپایدار در آثار خود ضرورت آن را بازگو می كند و می داند در صورت تحقق آن می تواند با فراغ خاطر بار دیگر از قالب راوی خاطرات ازلی بیرون آمده و به بیان خاطرات و تجربه داشته های زندگی شهری خود بپردازد.
پریس تنظیفی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید