جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


آب و حاشیه نشینی شهری


آب و حاشیه نشینی شهری
از اوایل سالهای ۱۹۰۰ (۱۲۷۹هـ.ش) كه تنها ۱۰% جمعیت جهان را ساكنان شهرها تشكیل می داده اند تا سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹هـ.ش) كه جمعیت شهری به حدود ۵۰% افزایش یافته است.
ملاحظه می گردد كه همپای رشد جمعیت و استقرار آن در مناطق شهری، بتدریج فرصت ها و تهدیدهای خاصی در اینگونه مراكز جمعیتی شكل گرفته است.
هرچه بر جمعیت شهرها افزوده شده است اداره آنها نیز نیازمند برنامه ریزی های پیچیده تر و انجام اقدامات گسترده و كارآمدتر بوده است. ازجمله معضلاتی كه از دیرباز در گذر عبور از بافت سنتی شهرنشینی به شهرنشینی مدرن بوجود آمده است، این است كه مظاهر تجدد و تمدن فرصت رشد متوازن و یكسان را برای شهروندان و متقاضیان اسكان در اماكن پرجمعیت به وجود نیاورده است.
بنابراین تبعات نامأنوس و ناهنجار بسیاری كه یكی از آنها پدیده ایجاد و رشد حاشیه نشینی شهری است بروز پیدا كرده است.
هویت اجتماعات حاشیه نشین شهری بدلیل ترك ماوای قبلی خود و حضور در محلی جدید هویتی متغیر و باتنوع عمدتاً قومیتی توأم است.
دلبستگی ها نیز ریشه ای عمیق نداشته، لذا در مواجهه با مشكلات احساس مشاركت بنیادی برای حل معضلات بروز پیدا نمی كند و غالباً اصرار بر حل سریع مشكل خود و خواستن یك سویه می باشد.
بنابراین وجود حاشیه نشینی شهری پتانسیل لازم برای ایجاد ناآرامی های جمعیتی را دارد. طبعاً با افزایش روند رشد جمعیت شهری به حدود ۶۵% در افق سال ۲۰۲۵(۱۴۰۴هـ.ش) كه جمعیتی بالغ بر ۵/۵میلیارد نفر شهرنشین را در سطح جهان تشكیل خواهد داد تداوم و توسعه چالش های حاشیه نشینی درصورت عدم چاره جویی جهانی و منطقه ای به عنوان یك معضل جدی و مخرب و با پیامدهای غیرقابل انكار بروز خواهد كرد.
این نكته قابل یادآوری است كه سهم معضلات كشورهای درحال توسعه در زمینه حاشیه نشینی بسیار بیشتر از كشورهای توسعه یافته صنعتی است، در سال ۲۰۲۵ از حدود ۱۴۰۰میلیون نفر جمعیت حاشیه نشین شهری حدود ۱۳۵۵ میلیون نفر آن كه بخش عظیمی از آنها آلونك نشین خواهند بود در كشورهای درحال توسعه حضور خواهند داشت و البته از جمعیت حاشیه نشین كشورهای در حال توسعه حدود ۷۵% آن هم سهم كشورهای غرب آسیا می باشد.
حدود ۳۰سال قبل حاشیه نشینی شهری در ایران عمدتاً به شكل حلبی آبادها و آلونك نشینی بود. اما اكنون با استمرار مهاجرت های لجام گیسخته، بسط شهرگونه های نامنظم در جوار شهرهای بزرگ و كلان شهرها، حاشیه نشینی به عنوان نماد توسعه نیافتگی در حال توسعه است.
شهرهای بزرگ كشورمان و بخصوص كلان شهر تهران به علت جاذبه های اقتصادی و فرهنگی همواره آماج مهاجرت بوده اند و سرعت مهاجرت به اینگونه مناطق بی سابقه بوده است.
از جمعیت ۹۵۰میلیون نفری حاشیه نشین كنونی در جهان (۱۵% جمعیت جهان) حدود ۶ تا ۷میلیون نفر آن در كشورمان زندگی می كنند
( تقریباً ۱۰% كل جمعیت كشور) و باتوجه به جمعیت حدود ۴۸میلیون نفری شهری در كشور حدود ۱۴% جمعیت شهری را تشكیل می دهند.
حاشیه نشینی شهری به نوعی تعابیر گذشته را (حدود ۵۰سال قبل) كه فقر محسوس را فقر جامعه روستایی قلمداد می كرد، این فقر را امروز به فقر شهری مبدل كرده است.
براساس مطالعات سازمان ملل نیز آلونك نشینی و حاشیه نشینی چالش هزاره سوم نامیده شده است.
وقتی به شهرهای بزرگی همچون تهران، اهواز، مشهد و دیگر شهرهای نسبتاً برخوردار توجه می كنیم ملاحظه می گردد كه انبوهی از جمعیت در پی دسترسی به منابع مالی و شغل مناسب به این شهرها پناه آورده اند اما بعلت عدم تكمن مالی حاشیه نشین شهرها شده اند و حیات آنها كاملاً وابسته به این شهرها است.
غالباً حضور حاشیه نشین ها در برنامه ریزی ها محسوس نگردیده است و زمانی آنها مورد توجه قرار گرفته اند كه مرتكب انحراف قابل توجهی شده باشند. متقابلاً حاشیه نشین ها نیز بطور طبیعی اول حق خود را مطالبه می كنند و پس از آن است كه به وظایف خود در قبال شهروندی فكر می كنند.
چالش های عمده حاشیه نشین:
از جمله چالش های عمده حاشیه نشینی در كشور می توان به موارد زیر اشاره نمود:
-تحمیل هزینه های پیش بینی نشده و سنگین
-تحمیل تغییرات ناخواسته در برنامه ریزی های كلان
-توسعه آثار منفی زیست محیطی و عقب ماندن از توسعه پایدار
-بلااستفاده ماندن بخشی از سرمایه گذاری های ناشی از ساخت و ساز بدلیل عدم وجود امكانات و تأسیسات زیربنایی.
-افزایش روند جذب در حاشیه های شهری علیرغم وجود معضلات انباشته قبلی.
-چالش های اجتماعی و فرهنگی شهری
خدمات آب و فاضلاب و حاشیه نشین های شهری:
به علت رشد ناموزون حاشیه نشین های شهری و عدم تبعیت از روش های قانونمند اسكان غالباً ایجاد تأسیسات زیربنایی بخصوص تأسیسات آب و فاضلاب به طور متناسب شكل نمی گیرد و در مواردی نیز امكان یا برنامه ای برای ایجاد آن وجود ندارد.
در گام نخست هم حاشیه نشین ها تقاضای جدی برای اینگونه خدمات را مطرح نمی نمایند زیرا بصورت بافت اجتماعی متفرق بوده و با هدف استقرار در محیط جدید، نارسایی های موجود را پذیرفته و با حداقل خدمات كه بسیار ناقص و بی ثبات هم هست كنار می آیند، اما با پیدا كردن ثبات نسبی و رشد جمعیت، افزایش نیاز به تدریج باعث انسجام گردیده و از اولین تقاضاهای آنان دریافت آب با كیفیت و مطمئن و سپس دریافت خدمات فاضلاب می باشد.
در اینجا خلأ بزرگی بوجود می آید. از یك سو دستگاه های خدمات شهری نمی دانند میزبان چه تعداد جمعیت بوده و روند جمعیت در كجا و كدام نقطه متوقف می شود و از سوی دیگر زمان و منابع مالی قابل توجهی (با فرض وجود منابع آب) برای رفع مشكل مورد نیاز است.
شاید كلانشهر تهران الگوی فراگیری برای دیگر شهرها از بعد نیازها و تقاضاهای خدمات زیربنایی آب و فاضلاب باشد.
در حاشیه كلان شهر تهران بیش از ۱۱۰۰هكتار هم اكنون عرصه ساخت و سازهای حاشیه شهری می باشد و با توجه به ادامه روند و آثار و شواهدی كه در نقاطی از حواشی شهر بصورت فیزیكی مشاهده می گردد، در آینده نه چندان دور این عرصه به بیش از ۴۰۰۰ هكتار خواهد رسید و جمعیتی بیش از میلیون نفر را در خود جای خواهد داد. از طرفی اقدامات زیربنایی برای چنین جمعیتی آماده نیست و خدمات مورد نیاز آنها در قالب های مدیریت شهری هم به رسمیت شناخته نشده است.
بنابراین دستگاه های متولی خدمات با مشكلات شدید منابع آب و منابع مالی برای مدیریت امر روبرو می باشند و در آینده ابعاد آن حساس تر خواهد شد.
براساس برآوردهای كارشناسی برای ارائه خدمات آب و فاضلاب حاشیه تهران و با فرض وجود آب كه خود چالش سنگینی است حدود ۶۰۰۰میلیارد ریال اعتبار مورد نیاز است كه خود رقم چالش برانگیزی است و با روند موجود غیرقابل دسترسی است.
اگر وضعیت كلان شهر تهران را حتی با درجاتی كمتر به باقی مراكز عمده جمعیتی در كشور تعمیم دهیم، ابعاد سنگین مسئله بخوبی روشن می شود.
وضعیت حاشیه نشینی شهری به گونه ای نیست كه بتوان به آن بی اعتنا بود. كم اعتنایی امروز هزینه های سنگین اجتماعی- اقتصادی و حتی پیامدهای امنیتی را بدنبال دارد.
در این راستا به برخی از اقدامات و راهكارهای مؤثر اشاره می گردد:
۱) عطف توجه در سطح ملی به ایجاد جاذبه های بیشتر (بخصوص اشتغال) در شهرها و مراكز كوچكتر جمعیتی برای تثبیت اجتماعی و جلوگیری از مهاجرت.
۲) انجام مطالعات جامع حاشیه نشینی در سطح ملی و انجام مطالعات تخصصی ویژه در مناطق برای چاره جویی در مورد مسایل خاص خدمات زیربنایی.
۳) تعریف دقیق محدوده های شهری و اعمال مدیریت منسجم و قاطع بر ساخت و سازهای شهری.
۴) علامتگذاری محدوده های شهری و ایجاد كمربندهای فضای سبز با استفاده از گیاهان مقاوم با كم آبی.
۵) مبنا قرار دادن توسعه شهرها و یا ایجاد شهرهای جدید بر مبنای پتانسیل آب.
۶) هماهنگی و همكاری دستگاه های مدیریت برای كنترل محدوده های شهری و ارایه خدمات مناسب.
۷) اطلاع رسانی و آموزش همگانی برای جلب مشاركت شهرنشینان.
۸) سرمایه گذاری های بیشتر در طرح های زیربنایی و محیط زیستی (آب و فاضلاب).
۹) استفاده از تجربیات مشابه جهانی برای بهبود در اصلاح امور حاشیه نشینی.
ستار محمودی
منبع : روزنامه کیهان