جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کدام الگوی سیاست خارجی؟


کدام الگوی سیاست خارجی؟
در یکصد سال اخیر دستگاه دیپلماسی ایران همواره شاهد دو گونه تغییر در ساختار وزارت امور خارجه بوده است. تغییر نخست که برخاسته از جابه جایی قدرت در ایران بوده بیشتر ناظر بر تحول ساختار اداری، حذف و اضافه کردن بخش هایی به این مجموعه بوده است که طبعا با حذف و ایجاد پست های سیاسی جدید و زمینه هایی برای کنار گذاشتن یا جذب نیروهای جدید به این وزارتخانه همراه شده است. اما تغییر دوم که بیشتر معنایی است مربوط به حاکم شدن نگاه نو بر تعاملات با کشورهای منطقه و نظام بین الملل و تغییر الگوی رفتاری و راهبرد کلان سیاست خارجی کشور می باشد. در مقاطعی همچون پیروزی انقلاب اسلامی ما هر دو گونه تغییر را داشتیم و در مقاطعی همچون دوران دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی بیشتر تغییر از نوع دوم را. اما در مقطع فعلی نه تنها ساختار اداری و سازمانی وزارت امور خارجه همچون سالهای آغازین انقلاب دستخوش تغییر و تحولات بسیار گردیده بلکه نگاه جدیدی نیز بر الگوی سیاست خارجی ایران حاکم گردیده است نگاهی که انعکاس سیاست داخلی دولت بر دستگاه دیپلماسی می باشد. سه شعار «عدالت»، «مهرورزی» و «تعالی مادی و معنوی کشور» که تا این زمان بیشتر در بازدیدهای رییس جمهور از استان های مختلف و در تشریح سیاست های دولت مطرح می گردید اینک به عرصه سیاست خارجی نیز تسری یافته است. دیدار چند ماه پیش و سخنان محمود احمدی نژاد با سفیران و روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور را در این راستا باید ارزیابی کرد.
ایشان در این دیدار ضمن تاکید بر لزوم داشتن نگاه عملیاتی برای مواجهه و حل و فصل مسائل مختلف بیان داشتند که ساختار وزارت امور خارجه باید همگام با مسوولیت جهانی جمهوری اسلامی ایران متحول شده و برنامه ریزی و اقدام کند. رییس جمهوری عدالت گستری، مهرورزی و تعالی جوامع انسانی را اصول کارآمد و حلال چالش های روابط بین المللی دانستند و تاکید کردند همه ارکان سیاست خارجی و مدل دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید براساس این اصول طراحی، اجرا و به جامعه بین المللی عرضه شود.
آقای احمدی نژاد همچنین در بخشی دیگر از سخنان خود ماموریت بزرگ امروز جمهوری اسلامی ایران را اصلاح و تغییر ساختار مناسبات و روابط بین الملل در جهت منافع ملت ها و ترسیم شرایط مطلوب برشمردند در این خصوص چند نکته قابل تامل می باشد:
۱) اگر چه باید پذیرفت که شعار عدالت گستری و مهرورزی شعاری است که برخاسته از وجدان بیدار بشریت می باشد و به واسطه خواسته درونی انسان ها بلافاصله مخاطب بیرونی خود را در بین ملت ها پیدا می کند اما نباید انتظار داشت که در جهان واقعی و در مقطعی که بیش از نیم قرن است اخلاقیات از سیاست خارجی قدرت های بزرگ با تالیف کتاب «شهریار» ماکیاولی و «سیاست میان ملت ها» مورگنتا رخت بربسته چندان مورد استقبال سران این کشورها قرار گیرد. لذا با وجود مطلوب بودن این آرمان به نظر می رسد تحقق آن چندان با واقع گرایی سازگار نباشد و تضادها و ابهام هایی را برای سفیران و نمایندگی های ایران در خارج به واسطه نحوه تحقق آن ایجاد کند.
۲) ریاست محترم جمهوری در حالی سفیران و روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی در خارج از کشور را به پیگیری این سیاست ملزم می سازد که نمودهای عینی از این دیپلماسی جدید را در نامه نگاری های ایشان به روسای جمهور آمریکا و آلمان شاهد بوده ایم. در شرایطی که هیچ کدام از این نامه ها با پاسخ متقابلی همراه نشدند و محتوای این نامه ها بسیار به سخنان اخیر رییس جمهور نزدیک بود آیا می توان انتظار داشت پیگیری مجدد این سخنان در خارج از کشور با نتیجه ملموسی همراه شود.
۳) رییس جمهور با قاطعیت خواستار آن است که ساختار وزارت امور خارجه همگام با مسوولیت جهانی جمهوری اسلامی متحول شده و در این راستا برنامه ریزی و اقدام لازم انجام شود. مشخص نیست که ظرف دو سال گذشته چه تغییر و تحولی در جایگاه ایران در جهان صورت پذیرفته که ایران می بایست با این شرایط جدید خود را منطبق سازد. آیا غیر از آن است که ایران تحت فشار بیشتری قرار گرفته و آمریکا توانسته با ادعاهای واهی خود و جنگ روانی جامعه جهانی را علیه ایران برانگیزد؟ به نظر می رسد صحبت از «اصلاح و تغییر ساختار و مناسبات و روابط بین الملل» بدون توجه به ظرف زمانی و مکانی آن تنها می تواند این شائبه را برای کشورهای دیگر ایجاد کند که ایران به دنبال برهم زدن نظم جهانی و ایجاد نظم جدیدی است; که میتواند اجماع بیشتر آنها به ضرر ایران به همراه داشته باشد. حال آنکه ایران می تواند پیشنهادات خود برای اصلاح امور جهان را در قالب طرح و برنامه بدون آنکه هیچ حساسیتی را برانگیزد به سازمان ملل متحد ارائه دهد تا با همفکری سایر کشورها امکان تحقق آن بیشتر فراهم شود.
۴) نکته بعدی به الگوی حاکم بر سیاست خارجی ایران باز می گردد که از سوی دولت «تعامل سازنده» و «تنش زدایی با سایر کشورها» معرفی شده است. به نظر می رسد بین پیگیری الگوهای فوق در سیاست خارجی با آنچه که رییس جمهور تحقق مهرورزی در جهان و عدالت گستری می خواند ناهماهنگی هایی وجود دارد. این ناهماهنگی نه از سرشت موضوع بلکه از بستر تحقق آن برمی خیزد چرا که تغییر و اصلاح ساختار نظام بین الملل مستلزم رویارویی با قدرت های بزرگ یا حداقل داشتن قدرت نفوذ و تاثیرگذاری بر سایر بازیگران جهانی می باشد. در شرایطی که برنامه ریزی برای تغییر و تحول در ساختار نظام بین الملل خارج از توان و قدرت فعلی ایران می باشد و در این راه هیچ کشور دیگری همسو و یاری گر ایران نیست به گفته تحلیل گران پیگیری این سیاست می تواند باعث شود تا سطح فعلی روابط ایران با سایر کشورها دستخوش تحول گردد و در نتیجه دولت در تحقق تنش زدایی در روابط ناکام بماند.
۵) سخن آخر آنکه به نظر می رسد دولت می بایست بین آرمان ها و واقعیت ها تمایز قائل شود آرمان ها را نه می توان به کل کنار گذاشت و نه می توان با شعار تحقق بخشید. آرمان ها عقلانی هستند اما به لحاظ امکان تحقق با مشکل مواجهند. ممکن است این مشکل ناشی از شرایط زمانی و مکانی باشد که با گذشت زمان قابل رفع باشد. لذا مهم این است که بتوانیم آرمان ها را دسته بندی نماییم تا بدین ترتیب به ترکیبی از آرمان گرایی واقع گرایانه دست یابیم. یعنی آن دسته از آرمان هایی که قابلیت تحقق بیشتری دارند در اولویت قرار دهیم و سعی کنیم آنها را به خواسته که جنبه عقلانی و ممکن دارد تبدیل سازیم. در این مرحله خواسته های خود را با شرایط محیطی و مقدورات و محذورات سنجیده، استراتژی را برای تحقق آن طراحی کنیم.
منبع: سایت امید (اصولگرایان اصلاح طلب)
منبع : روزنامه مردم سالاری