پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

این ده سال عجیب!


این ده سال عجیب!
از خــرداد ماه ۷۶ که علیرغم بسیاری از پیش‌بینی‌ها سید محمد خاتمی سکان ریاست جمهوری ایران را در دست گرفت تا بهار ۷۷، شرایط ویژه‌ای بر کشور حاکم بود. در این مدت بسیاری از اصلاح‌طلبان امروزین در حال ساماندهی شرایطی بودند که بدلیل دوری ۵ ساله آنها از قدرت دچار تغییر شده بود. گروه مقابل آنها نیز به تعبیر محمدرضا باهنر، دوران <اغما> را سپری می‌کردند. اما با سپری شدن دوره خوشحالی اصلاح طلبان و ناامیدی محافظه‌کاران، از نخستین روزهای بهار ۷۷ تحولاتی در کشور آغاز شد که بررسی بسیاری از آنها به همراه آنچه از آن زمان تا سال ۸۷ اتفاق افتاد، می‌تواند درس آموز باشد. در بهار ۷۷ برای نخستین بار یک چهره سرشناس سیاسی و اجراییبه پای میز محاکمه کشیده شد که بدون اغراق می‌توان گزارش‌های شبانه تلویزیون از روند محاکمه او را یکی از پربیننده‌ترین و در عین حال تأثیرگذارترین برنامه‌های تلویزیونی بر عرصه‌های گوناگون کشور دانست.
در آن روز، شهردار تهران محاکمه می‌شد و مردم هر شب می‌شنیدند که حتی پرداخت وام برای درمان یک مدیر موفق شهرداری ،جرم تلقی می شود؛ زیــرا بــه زعم مـحـاکـمـه کـنـنـدگـان، در اعـطـای ایـن وام آیین‌نامه‌های شهرداری و برخی ضوابط عمومی مالی کشور رعـایـت نشـده بـود. امـا ده‌سـال پس از آن حادثه، مردم می‌شنوند که در شهرداری تهران، ده‌ها میلیارد تومان هزینه فاقد سند وجود داشته است بدون آنکه کسی مورد پرسش قرار گیرد. در بخشی از اوایل دوره دهساله ۸۷-۷۷، بخشی از جناح مسلط بر مجلس ششم شعارهایی مطرح می‌کردند کـه‌ اگـر چه واجد هیچگونه اشکال شرعی و قانونی نبود اما بعضی از آنها، اولویت اول جامعه محسوب نمی‌شد. یکی از این پیشنهادها برگزاری رفراندوم نسبت به برخی امور چالش‌برانگیز بــود کـه مـوافـقـان و مـخـالـفـانـی در مـیـان اکـثـریـت حـاکم بر مجلس ششم داشت و نهایتاً نیز مجال طرح رسمی نیافت. آن روز عده‌ای آنچنان در برابر کلمه <رفراندوم> موضع گرفتند که گویی رفراندوم یک مقوله ضد انقلابی است و حتی یادآوری آن، <ذنب لایُغفر!> اما در پایان این دوره ده‌ساله، عـده‌ای از اصــولـگـرایـان پیشنهاد رفراندوم در خصوص یک موضوع چالش‌برانگیز دیگر را مطرح کردند؛ بدون آنکه کسی نسبـت به واژه <رفراندوم> حساسیت نشان دهد. در اوایل همین دوره ده‌ساله، گروهی از اصلاح طلبان پیشنهادهایی برای استفاده از مـاهواره مطرح کردند که بلافاصله عده‌ای از اصـولگرایان به خروش آمدند و از مردم خواستند از این <علمک شیطان> دوری نـمـایند. اما در بخش‌های پایانی این دوره ده‌ساله عالی‌ترین مقام اجرایی کشور در برابر صدها دوربین تلویزیونی به اطلاع صدها میلیون ایرانی و غیر ایرانی رساند که <بسیاری از مردم در ایران، آزادانه از ماهواره استفاده می‌کنند>؛ در حالی که هیچ کس به خاطر جاخوش کردن <علمک شیطان> بر روی بام بسیاری از خانه‌ها و رسمیت بخشیدن به آن توسط یک مقام عالیرتبه، احساس خطر نکرد. درهمین دوره ده‌ساله تحقیق و تفحص مجلس ششم را <کشکی> خواندند و هیچ یک از اصولگرایان نیز به پا نخاست تا اعتراض خود را به تضعیف جایگاه مجلس بیان کند، اما در بخش دیگری از این دوره، ابراز تردید قوه قضائیه به برخی از مبانی تحقیق و تفحص، اصولگرایان را نگران کرد که <هیچکس حق ندارد مجلس را تضعیف کند.>‌
در نـیمه اول از دوره ده‌ساله، یک نماینده مجلس ششم به خاطر انتقاد از قوه قضائیه، زندان سه هفته‌ای را تجربه کرد ودر اواخر نیمـه دوم از همیـن دوره، در روندی مشکوک، گزارشی کاملاً جهت‌دار علیه قوه قضائیه از تریبون مجلس اصولگرا قرائت شد و تنها واکنش قوه قضائیه، پاسخگویی مکتوب بود؛ بدون آنکه بتواند کسی را به قرائت پاسخ خود از تریبون مجلس، وادار سازد. کمتر از دو سال بعد از آغاز این دوره دهساله، یک شخصیت سرشناس فعلی– که از کسب رای حداقلی برای راه یافتن به مجلس ششم بازمانده بود– برگزار کنندگان انتخابات را به تعلل در اعلام نتایج آرا برای ایجاد تغییر در نتیجه انتخابات متهم کرد اما در ماه‌های پایانی از دوره ده‌ساله، همان شخصیت سرشناس، رقبای سیاسی خود را نصیحت کرد که <چرا وقتی در انتخابات شکست می‌خورید، علیه مجریان انتخابات اتهام افکنی می‌کنید؟> در بخشی از این دوره ده‌ساله، رسماً اعلام شد که حتی سخن گفتن در مورد رابطه با آمریکا، جرم است و قابل تعقیب، اما در نیمه دوم از این ده‌سال اعلام آمـادگـی بـرای مـذاکره با آمریکا، نشانه دیپلماسی قوی دولتمردان تلقی شد و حتی یک اصولگرای بلند مرتبه، شکستن تابوی مذاکره با آمریکا را مهمترین دستاورد سفر رئیس جمهور به نیویورک دانست و...
باز هم می‌توان نمونه‌هایی ارائه داد تا ثابت شود ده‌سال اخیر دوره‌ای عجیب بوده است. اما به جای تعجب، می‌توان از آنچه در این ده‌سال اتفاق افتاده است درس گرفت. البته مردم، تنها نظاره‌گر برخی از حوادث بوده‌اند و در همه موارد، پرداخت کننده هزینه‌ به خاطر برخی تغییر مواضع و رفتار سینوسی سیاستمداران!
به عبارت دیگر، مردم نیازی به درس آموزی از این حوادث ندارند. اما سیاستمداران وابسته به دو جناح، به ویژه اصولگرایانی که تغییر مواضع آنها قابل انکار نیست ، می‌توانند با نگاهی عمیق به ابتدا و انتهای این دوره ده‌ساله و برخی حوادث میانی آن، تغییری در نگاه خود به واقعیات جامعه ایجاد کنند. این تغییر نگاه باید مبتنی بر این اصل باشد که <هر کلام و اقدامی را براساس اصالت خود آن بسنجند و نه براساس منافع جناحی.> زیرا مردم ایران نجیب هستند اما فراموشکار نیستند و تغییر مواضعی که تنها مبتنی بر دوری یا نزدیکی جناح‌ها به قدرت انجام می شود، اعتماد عمومی به سیاستمداران و همراهی های آتی مردم با بسیاری از سـیـاسـیون و کارگزاران حکومتی را دچار خدشه خواهد کرد؛در حالی که بعید به نظر می‌رسد در شرایط فعلی، هیچ فرد یا جناحی بتواند بدون برخورداری از اعتماد مردم، کاری از پیش ببرد.
منبع : روزنامه آفتاب یزد