سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


بازیگری مثل نجاری است


بازیگری مثل نجاری است
‌شاید شنیده باشید هم صحبت شدن با هریسن فورد تجربه چندان خوشایندی نیست.همین‌طور شاید شنیده باشید او فردی وسواسی و حاضرجواب است که هنگام گفت‌وگو حالت حمله به خود می‌گیرد و برای هر سوال پاسخی کوبنده‌ دارد. فورد دوست ندارد چیزی را از دست بدهد و بخشی از کاریزمای او نیز به همین خاطر است.
فورد اهل خودنمایی و جلوه‌فروشی نیست. او کسی است که اعتقاد دارد همدلی امری ذاتی نیست، بلکه آموختنی است. تمام این خصوصیات باعث شده فیلم‌های فورد در مجموع بیش از یک میلیارد دلار فروش داشته باشند. از سوی دیگر او تنها بازیگری است که در هر دهه کاری‌اش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار دستمزد گرفته است.
اکنون فورد در انتظار نمایش فیلم «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» است که به زودی اکران می‌شود. رفتن به سراغ شخصیت باستان شناس ماجراجو پس از ۲۷ سال برای فورد چگونه تجربه‌ای بوده است؟ بازی در این نقش در ۶۵ سالگی مسلما چالش بزرگ‌تری برای کسی است که زمانی بازیگر پرانرژی دنیا شناخته می‌شد. وقتی روبه‌رویم می‌نشیند، می‌بینم گذشت زمان اثر خود را بر چهره او گذاشته است.
مدتی در سکوت می‌گذرد تا اینکه سوال خود را به شکل دیگری تکرار می‌کنم. آیا دیدگاه هریسن فورد به جونز عوض شده است؟ آیا رویکردی متفاوت درباره انجام کارهای فیزیکی دشوار داشته است؟ او می‌گوید: «نه. این نقش همیشه برایم تجربه‌ای مفرح بوده و هیچ‌وقت علاقه زیادی به وجه قهرمانانه‌اش نداشته‌ام. ایندیانا جونز شخصیت فوق‌العاده با خلاقیتی پویا است، که در مجموعه‌ای از حوادث درگیر می‌شود و برخی عوامل نیز باعث پیچیده‌تر شدن قضیه می‌شوند...» در صدایش کمی استرس و افسردگی احساس می‌شود. ایندیانا جونز نیز مانند خود فورد اهل گله و انتقاد نیست. او فقط دوست دارد کارش را انجام دهد.
«در فیلمبرداری از سبک «ماتریکس» استفاده نکردیم. در آن شیوه وقتی به کسی ضربه‌ای زده می‌شود، همه چیز در فضای نامتناهی ناپدید می‌شود و نه درد حس می‌شود و نه ترس. ما متعلق به سبک قدیم هستیم. هنگام فیلمبرداری، مانند ۲۰ سال پیش خود را آماده نقش احساس می‌کردم. البته تجهیزات ایمنی بیشتری در اختیار داشتیم و به همین خاطر من و بدلکارهای، دست‌مان بازتر بود. به‌طور مثال در صحنه‌ای که یک ماشین و یک اتوبوس به هم نزدیک می‌شوند و من روی موتورسیکلت بین آنها هستم، در حقیقت روی سیم نازکی قرار داشتم که از دور کنترل می‌شد.»
از انجام چنین کارهایی دلهره نداشتید؟ فورد پس از کمی مکث می‌گوید: «نه. فقط تفریح می‌کردیم. از جلوه‌های کامپیوتری خیلی کم استفاده شد. بیشتر کارها به صورت فیزیکی، در مکان های واقعی و در اندازه واقعی انجام شد.»
ولی به‌هرحال شما سوار موتورسیکلت بودید، این‌طور نیست؟ فورد، با کمی حواس‌پرتی می‌گوید: «بله، اما در نهایت آنها مرا هدایت می‌کردند. وجه مفرح قضیه این بود که چطور این کار را بی‌خطر انجام دهیم. کل جریان فراتر از تجربیات عادی که تا به حال داشته‌ایم بود.»
فورد چندین بار از عبارت «فراتر از تجربیات» استفاده می‌کند، گویا تمام هیجان فیلم برای او در این عبارت خلاصه می‌شود. فورد عمیقا عاشق شخصیت ایندیانا جونز و حواشی ساخت فیلم‌های آن است، به همین خاطر می‌پرسم چرا بین دو قسمت آخر ایندیانا جونز این‌قدر فاصله افتاد؟ آخرین فیلم مربوط به ۱۹ سال پیش است. «حدود ۱۵ سال پیش درباره ساخت ایندیانا جونز جدید صحبت کردیم و طی این مدت سه فیلمنامه نوشته شد. ادامه کار مستلزم توافق هر سه ما (جورج لوکاس، استیون اسپیلبرگ و من) بود، اما هیچ‌کدام از فیلمنامه‌های نوشته شده راضی نبودیم و بعد هم هرکدام مشغول کارهای مختلف شدیم.»
فورد شانه‌هایش را بالا می‌اندازد، گویی به توافق نرسیدن آنان مساله چندان مهمی نبوده و رفتن به سراغ این نقش پس از دو دهه، کار عجیبی نیست. فورد طی این مدت نقش قهرمانان و ضدقهرمانان زیادی را بازی کرد که موفق‌ترین آنان در «هواپیمای رئیس‌جمهور»، «فراری»، «بازی‌های میهن‌پرستانه» دیده شدند و «بلید رانر» بیش از همه مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
گرچه فورد ظاهری خنده‌دار ندارد اما می‌تواند در کمدی نیز ظاهر شود (دختر کارگر)، یا اینکه در یک فیلم هراس (آنچه در زیر نهفته است) ظاهر شود. هریسن فورد هیچ‌گاه بازیگری نازل نبوده است. گرچه نقش شخصیت‌های نجیب را بیش از شخصیت‌های شرور مناسب هریسن فورد می‌دانند، اما او توانایی خود را در انجام هر دو نقش به اثبات رسانده است. می‌گویند راز موفقیت فورد معمولی بودن او است، اما وقتی دقت می‌کنم می‌بینم او درونی پیچیده‌ دارد.
فورد تاکنون در هیچ فیلم مستقلی بازی نکرده است. او زمانی گفته بود: «هیچ علاقه‌ای ندارم به خاطر پول، به اندازه کارهای دیگرم انرژی صرف کنم.» فورد حتی یک بار از تماشاگران خود با عنوان «مشتریان من» یاد کرده بود. مسلما جمع کردن همه بازیگران قدیمی دور هم کار بسیار مشکلی بوده، اما فورد به هیچ وجه علاقه‌ای به صحبت درباره موفق‌ نشدن در انجام این امر ندارد. شاید هم برای او فقط برگشتن به صحنه، موتورسواری، جستن از خطرها و بودن در موقعیت‌هایی فراتر از تجربیاتش کافی بوده است.
فورد برایم از اشتباهی که هنگام انجام یکی از جلوه‌های ویژه فیلم پیش آمد، تعریف می‌کند. در این صحنه باید یک ماشین نظامی از میان دیواری مملو از مواد منفجره عبور می‌کرد.
«من پشت ماشین نشسته بودم و قرار بود این‌طور به نظر بیاید که پس از عبور من از دیوار قطعات آن به هوا پرواز می‌کنند، اما دیوار یک‌هزارم ثانیه پیش از آنکه من از آن رد شوم منفجر شد... پایین را نگاه کردم و دیدم یک جعبه بزرگ مواد منفجره عمل نکرده روی صندلی کناری من است. اگر مواد عمل کرده بودند، احتمالا الان سر تا پای من پر از بخیه شده بود.» او می‌افزاید: «سر این فیلم کوچک‌ترین جراحتی برنداشتم. البته بارها زخمی شده‌ام، اما همه آنها یا به خاطر ورزش بوده یا به خاطر کارهای احمقانه و نه به خاطر علاقه‌ام به قهرمان بودن.»
واضح‌ترین جراحت فورد، بریدگی‌ روی چانه‌اش است که هیچ عمل جراحی‌ نتوانست آن را از بین ببرد. «این از آن جراحت‌های احمقانه است. آن زمان که ولوو کوپه قدیمی داشتم، روزی از سر کار به خانه برمی‌گشتم که متوجه شدم کمربند ایمنی نبسته‌ام. خواستم کمربندم را ببندم که یک دفعه از جاده خارج شدم. ماشین به جدول برخورد کرد، روی دو چرخ بلند شد و با تیر تلگراف برخورد کرد. سرم با شدت به شیشه جلوی ماشین خورد و این زخم هم یادگاری برخورد چانه‌ام با فرمان است.»
فورد در یکی از حومه‌های دورافتاده شیکاگو بزرگ شده است. او ۲۲ سال داشت که با همسرش زادگاه خود را ترک کرد و به هالیوود آمد. فورد قراردادی بست که در کنار کارهای دیگر، بیشتر بخاری!، نقش‌های کوچک نیز بازی کند. بدین ترتیب او بازیگری را با سختکوشی و نه به شیوه‌های متد و روشنفکری، یاد گرفت. فورد دانشگاه ویسکانسین را به امید رویای هالیوود، یا تصوری خاص که از این رویا داشت، ترک کرد. او پس از سال‌ها کار تبدیل به نجاری متبحر شد، نجاری که قهرمانان داستان‌های پریان هالیوود را دوست داشت و هنگام ساخت دکور برای جورج لوکاس، توانایی‌های بازیگری‌اش مجددا کشف شد. لوکاس ابتدا در «دیوارنوشته‌های آمریکایی» و سپس در «جنگ‌های ستاره‌ای» از حضور فورد بهره گرفت و همین حضور تصادفی باعث ورود او به مسیر قهرمانی شد.
کالین فارل اخیرا گفته بود اگر بازیگر نمی‌شد به نجاری می‌پرداخت، چون علاقه زیادی به ساختن دارد. آیا ارتباطی بین ساختن یک شخصیت و نجاری وجود دارد؟ فورد گویا از این سوال خوشش آمده است: «فکر می‌کنم همین‌طور است. به نظر من نجاری راهی برای تمرکز فکر روی چیزی، یا ساختن چیزی است. وقتی یک تکه چوب در دست می‌گیریم و از آن چیزی جدید می‌سازیم، بسیار لذت‌بخش است. بازیگری نیز همین است؛ برداشتن تکه‌های جداگانه، سرهم کردن آنها و ساختن یک شخصیت. بازیگری برای اکثر بازیگران، نه همه آنها، یک تجربه عملی است.
هنگام طی مسیر فشارهایی وجود دارند که هر بازیگری، از من گرفته تا لارنس اولیویر، باید آنها را تحمل کنند، اما هرکس به شیوه خود با آن کنار می‌آید.» او می‌افزاید: «وقتی می‌بینم بیشتر بازیگران مانند من به بازیگری مانند یک حرفه نگاه می‌کنند و عقاید عجیب و غریب هنری درباره آن ندارند، خوشحال می‌شوم. ایفای یک نقش گاهی اوقات بسیار دشوار است. باید بدانیم چه کار می‌کنیم، چرا این کار را می‌کنیم و در عین حال در خدمت یک ایده، یا به عبارت دیگر مکالمه‌ای میان خود و تماشاگر، باشیم. در حقیقت این داستان است که در اولویت نخست قرار دارد.»
چه خصوصیاتی از والدین‌تان به ارث برده‌اید؟ «از پدرم اعتقاد به اخلاقیات و از مادرم اعتماد به نفس کم. پدرم ایرلندی بود. تنها خصوصیت مشترک آن دو دموکرات بودن‌شان بود و من هم در یک محیط دموکراتیک بزرگ شدم.» چشمان فورد هنگام صحبت از والدینش نمناک می‌شوند: «واقعا دوران بچگی خوبی داشتم.»«آنچه شما را نمی‌کشد، قوی‌ترتان می‌کند.» شاید این جمله را زیاد شنیده باشیم، اما فورد چنان آن را بیان می‌کند که به هیچ وجه کلیشه‌ای به نظر نمی‌رسد. او با این حرف مرا در حیرت فرو می‌برد و به گفت‌وگوی‌مان پایان می‌دهد.
کریسی ایلی
منبع: گاردین، ۲۷ آوریل
منبع : روزنامه تهران امروز