سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

هنر طنز در یک نگاه


هنر طنز در یک نگاه
هنرمند کسی است / که خویش را بسان خویش / به تصویر کشد. با توجه به اینکه در تعریف این مقوله کم نگفته اند و البته کم هم ننوشته اند، اما در عمل آنچه که شاهد هستیم، با آنچه که در نظر بوده، در تضاد است. از نگاه ادبی این قلم طنز عبارت است از: عنوان کردن گریه های زندگی مبنی بر اینکه این گریه ها پیامی خنده آور را برای اجتماع به تصویر بکشد. یعنی فرد طنزگو به نحوی عمل نماید که ابتدا درون مایه دیالوگ آن هم آموزنده باشدو هم اینکه مشکلات جامعه را به راحتی با نگاه واقع بین خود به تصویر بکشاند و دیگر اینکه سعی نماید تا که اینگونه ابراز دیالوگ از معضلات اجتماعی یا واقعیات اندرون جامعه را با فیگور و تیپ خنده آوری در مخاطب تزریق نماید.
تعریف دیگر طنز از دیدگاه این قلم می تواند این باشد که: طنز چاقو نیست. چه اینکه چاقو زخم زبانش ماناست. بلکه می تواند کارد جراحی باشد. چون کارد جراحی زخم زبانش در جهت بهبود بیمار است. لذا با توجه به تعاریفی که از طنز گردید، می توان اکثر مجموعه های طنز که در رسانه ملی (تلویزیون) بر روی صحنه می روند; از چنین بار مفهومی بهره مند هستند، اما انتقاد اساسی بر کارگردان اینگونه مجموعه ها (طنز) تحولی است که کارگردان در نوع انتخاب دیالوگ ها از خود به نمایش نمی گذارد. چه اینکه تعیین دیالوگ برای نه یک زاویه که زوایای مختلف یک مجموعه طنز بسیار مهم و اساسی است. دیگر عدم مطالعه کافی و وافی کارگردان نسبت به قالب های ادبی، سیاسی، اجتماعی، اخلا قی، فرهنگی، اقتصادی و... است که بازیگران هر کدام به عنوان بانی این موارد ایفای نقش می کنند. کما اینکه در بیشتر مقوله های طنزگون کارگردان از عهده این موارد برنیامده است.
به عنوان مثال می توان سریال «مرد هزار چهره» را عنوان داشت. سریالی که به کارگردانی مهران مدیری در ایام نوروز که سریالی مناسبتی هم بود، پخش گردید. این سریال طنزگون یا به رنگ طنز با اینکه به خوبی واقعیات اجتماعی را در کار خود قرار می دهد، اما در جهت پردازش به هر کدام از این واقعیات (که به خوبی به صورت مشکلا ت اجتماعی نیز مطرح می گردد) از ضعف و ناتوانی تغییر دیالوگ در جهت اجرا تمتع می جوید. در جهت بهتر روشن کردن موضوع می توان به همان بخشی اشاره نمود که در خصوص اوضاع به هم ریخته ادبی و فرهنگی، فرهنگیان است یا به بیانی به واقعیات ادبی در جامعه توجه نمی شود. اما در عنوان کردن این مهم آن هم در قالب طنز به ظرافت و رعایت حقوق این افراد از همه چیز مهمتر است. چه اینکه در «مرد هزار چهره» هر چند در زوایایی کارگردان مشکلا ت معیشتی و معیارهای زندگی را با شعر موج نو یا آزاد کلا ف می دهد و البته با چاشنی دادن به کار سعی در خنداندن مخاطب دارد و تا اندازه ای نیز موفق به نظر می رسد، اما در نگاه خاص و افرادی که در این حوزه صاحب نظر و ایفای نقش دارند، به هیچ عنوان این مهم قابل فهم و هضم نیست. بدین سان که عنوان کردن گریه های زندگی که یکی از این گریه ها نیز می تواند شعر و ادب باشد و کارگردان می خواهد که پیامی آکنده از خنده را به نمایش گذارد، باید در پردازش و دقت کافی و تنوع دیالوگ و ادبیات دقت عمل بیشتری را به خرج دهد.
چرا که هر چند کارگردان در زوایایی به نحو احسن ایفای نقش می کند، به طوری که واقعیات را در این حوزه نیز به صورت سمبلیک ارائه می دهد، اما در زوایای دیگر سیل اعتراض را بر خود وارد می سازد، بنابراین، این چنین طنزی نیاز بیشتری درجهت رشد و شکوفایی و درخشندگی دارد. فلذا شاید گفت نقدی که بر طنزپردازان ایران وارد است، همین یا مواردی دیگر از این قبیل باشد. به طوری که در کلیه مجموعه های طنز، این نوع تکرار دیالوگ و عدم تغییر و تنوع در طنز به چشم می خورد. به بیانی دیگر می توان گفت: هنر طنز هنری است که بتواند با مردم خوب ارتباط برقرار کند و خوب هم صحبت نماید. به بیانی دیگر هم قدرت جاذبه داشته باشد و هم این که قدرت دافعه و مطلب دیگر هنر طنز باید با عاطفه و احساس و درد و رنج و البته شادی مردم نیز همراه و این موارد را طنزپرداز جوری عنوان نماید که باعث رنجش فرد مخاطب نشود، بلکه باید بسیار استادانه عمل نماید، به طوری که با ارائه مشکلا ت منفی جامعه بتواند تاثیر مثبت و درخور توجهی را در مخاطب ایجاد کند و نکته مهم این که طنز گو یا طنزپرداز تمام رفتارهای روحی و روانی و ویژگی های شخصیتی خود را فدای طنز می کند که با این کار می خواهد ابتدا خود را به عنوان یک هنرمند به جامعه معرفی کند و درثانی به دنبال کسب رضایت مخاطب است. پس در چنین شرایطی طنزگو یا طنزپرداز باید بسیار مواظب باشد که ابتدا در جهت تعالی محبوبیت خود «براساس نوع کار» بکوشد، تا این که تراوش رضایت مخاطب نیز بهتر جلوه نماید.


نویسنده : عابدین پاپی
منبع : روزنامه مردم‌سالاری