یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

معنای فلسفه از منظر آیر


معنای فلسفه از منظر آیر
آیر اهمیت تحلیل‌های زبانی را در فلسفه می‌پذیرد و می‌پذیرد که بسیاری از مسائل قدیمی فلسفه رابطه نزدیکی به کاربرد زبان دارند. رابطه مسئله هویت فردی با کاربرد نام‌های خاص، رابطه مسئله صدق با چگونگی تصدیق جمله‌های خبری، نمونه‌هایی از این رابطه زبان و فلسفه‌اند
آیر در تعریف فلسفه از شواهد مدد گرفته است. منظور از شواهد همه دستاوردهای علوم تجربی، اجتماعی، هنر و ادبیات است. در این تعریف که سازگاری کامل با نظر آیر در چگونگی پیشرفت فلسفه- توضیح آنکه آیر پیشرفت فلسفه را در متدی می‌داند که مسائل، نو به نو طرح شوند و در افزایشی که در موافقت‌های اصحاب دعوی در چگونگی حل این مسائل پدید آید، می‌داند- دارد نکته دیگری نیز نهفته است. توضیح آنکه سالها قبل (سالهای پس از ۱۹۵۰) جان اوستین )John Austin( فیلسوف انگلیسی، مکتبی در آکسفورد پایه گذاری کرد که به فلسفه زبانی )philosophy linguistic( معروف گردید. جان اوستین فلسفه را تحلیل زبان می‌دانست و برآن بود که با این بررسی می‌توان مسائل فلسفی را از شبه فلسفی جدا کرد و حتی به کشف مسائل تازه‌ای در فلسفه رسید. البته آیر اهمیت تحلیل‌های زبانی را در فلسفه می‌پذیرد و می‌پذیرد که بسیاری از مسائل قدیمی فلسفه رابطه نزدیکی به کاربرد زبان دارند.
رابطه مسئله هویت فردی با کاربرد نام‌های خاص، رابطه مسئله صدق با چگونگی تصدیق جمله‌های خبری، نمونه‌هایی از این رابطه زبان و فلسفه‌اند. ما در اینجا برای اینکه بیشتر با بحثی که آیر از معنای فلسفه می‌کند آشنا‌شویم به توضیح یکی از مثال‌های فوق نام‌های خاص یا اسامی خاص یا توضیحات معین می‌پردازیم.
در هر زبانی توصیفاتی وجود دارد که فرد یا شی معینی را متبادر می‌کند. “نویسنده بوستان”‌توصیفی در زبان فارسی است که به سعدی اختصاص دارد. “پایتخت ایران”‌و “رئیس جمهور کنونی ایران”‌نیز دو توصیف هستند که اولی مختص تهران و دیگری مختص دکتر احمدی‌نژاد است. چنین توصیفاتی که مختص فرد یا شی معینی هستند “توصیفات معین”‌ )definite descriptions( یا “اسامی خاص”‌)poroper names( نامیده می‌شوند‌.اسامی خاص یا همان توصیفات معین جز آن دسته ازواژگان زبانی‌ای هستند که بر شی یا فرد معین و یکتایی دلالت دارند و یا آنها را معرفی می‌کنند. چیزهایی مثل اسم یک شخص، کشور، شهر و غیره جزء مجموعه اسامی خاص‌اند که در بالا نمونه‌هایی از این اسامی خاص ذکر گردید.
یکی از مسائل فلسفه زبان پرداختن به معناداری اسلامی خاص است و از این می‌پرسد که آیا این اسامی معنا دارند واگر آری، معناداری آنها به واسطه چه چیزی است، رابطه معنا با مدلول چگونه است و اصلا مدلول آن اسم خاص چگونه تعیین می‌شود؟‌این اسامی را چگونه یاد می‌گیریم و پس از آن چگونه آنهار ا بی‌درنگ به کار می‌بریم؟ در جهت روشن‌تر شدن بحث باید بگوییم که در زبان فارسی معین بودن یک توصیف غالبا از سیاق کلام معلوم می‌شود. برای مثال کلمه “مدیر مدرسه” در جمله “مدیر مدرسه در هفته گذشته به مکه رفت”‌یک توصیف معین است در حالی که همین کلمه در جمله “مدیر مدرسه با رای معلم‌ها انتخاب می‌شود” یک توصیف معین نیست.در اکثر زبان‌ها برای اشاره به توصیف معین از کلمه یا علامت بخصوص استفاده می‌شود، برای مثال در زبان انگلیسی از کلمه “the” و در زبان عربی از حرف “ال” استفاده می‌شود اما در این زبان‌ها هم این علامت‌ها عمومیت ندارند و باید دقت کرد تا توصیف‌های معین اشتباه نشوند. برای مثال به جمله زیر توجه کنید:
۱) المعلم وارث الانبیا (معلم وارث انبیاست.)
کلمه “المعلم” در این جمله می‌تواند اسم عام بوده به همه معلم‌ها اشاره کند و نیز می‌تواند به معلم خاصی دلالت داشته باشد، هرچند که در این جمله (یعنی جمله (۱)‌) بیشتر به عنوان اسم جنس استفاده شده است.
۲) اراد المعلم ان یمتحن اصدقائی فی الصف (معلم خواست دوستانم را در کلاس امتحان کند.)
کلمه “المعلم” در این جمله به صورت توصیف معین استفاده شده است. به این مثال در زبان انگلیسی توجه کنید:
(نهنگ پستاندار است) ۳The whale is a mammal. )
کلمه “Whale” در اینجا هرچند که با حرف “The” به کار رفته اما توصیف معین نیست. تلقی رایج در باب توصیفات معین تلقی مصداقی است. غالبا تصور می‌شود که توصیف معین “نویسنده بوستان”‌به سعدی اشاره می‌کند. در این تلقی کارکرد “نویسنده بوستان” اشاره کردن به یک مصداق معین خارجی یعنی سعدی است.
با توجه به نمونه‌ای که گذشت و تحلیلی که اوستین و فیلسوفان تحلیلی چون سرل؛ رایل، ویتگنشتاین از فلسفه زبانی داشتند تعریفی که آیر از فلسفه ارائه می‌دهند اما آیر محدود کردن فلسفه را به بررسی زبان درست نمی‌داند. از این رو بررسی شواهد را که بررسی زبان را هم در بر می‌گیرد پیشنهاد می‌کند. به اعتقاد آیر با این تعریف می‌توان دو پرسش زیر را نیز که اهمیت فراوان پیدا کرده‌اند در حوزه کار فلسفه قرار داد:
۱‌) چه چیزهایی را با دلایل کافی می‌توان گفت وجود دارند؟
۲‌) تا چه اندازه آنچه هست ساخته ذهن ماست. سخن آیر را می‌توان چنین تعبیر کرد که اگر فلسفه را محدود به بررسی زبان کنیم ناچار می‌شویم توجیه وجود هر چیزی را نیز در زبان پیدا کنیم نه در جهان خارج. از سوی دیگر از آنجا که زبان ساخته ذهن ماست هر نظریه‌ای که بیاوریم یا حکمی که بکنیم چون با زبان بیان می‌شود، ساخته ذهن خود ما خواهد بود والبته آیر هیچ کدام از این دو نتیجه را نمی‌پذیرد. آیر در کتاب “فلسفه قرن بیستم” )Philosophy in the Twentieth century( با تعریفی که فلسفه و پیشرفت فلسفه ارائه می‌دهد پسند فلسفی آیر معلوم می‌شود و معلوم می‌شود چرا همدلی آیر با فیلسوفان تحلیلی و پراگماتیست‌ها بیشتر از دیگران است و در فصل آخر کتاب مذکور خود را از گروه فیلسوفان زبانی که از همه شواهد تنها زبان را موضوع بررسی فلسفه می‌دانند جدا می‌کند و چرا در بحث از هایدگر که دنبال موضوعی خاص و بیرون از حوزه علوم برای فلسفه می‌گردد و به تاملات نظری محض دست می‌زند به طنز سخن می‌گوید و روش برهان او را در جایی که می‌خواهد موضوعیت عدم را برای متافیزیک ثابت کند با اصطلاح “شارلاتانیسم” توصیف می‌کند.
سارا محمدی نژاد
منابع:
۱- اکبری، رضا، توصیفات معین، نقد و نظر، ش ۴۳
در همین جا باید اشاره کنم که در دو شماره اخیر مجله وزین نقد و نظر درباره ارتباط علم اصول فقه و دانش‌های زبانی که در ذیل فلسفه تحلیلی می‌گنجد مقالات و ترجمه‌های پراهمیتی یافت می‌شود که خواننده را می‌تواند با مسئله اسامی خاص و موضوعات جزیی‌تر چون افعال زبانی و... آشکار کند که ما نیز علاوه بر مقاله آقای اکبری از مقالات دیگر این مجله سود جسته‌ایم که از ذکر آنها خودداری می‌‌کنیم.
۲- موحد، ضیاء، از ارسطو تا گودل، انتشارات هرمس، ۱۳۸۲
۳- همو، ای.جی. آیر و فلسفه قرن بیستم، نقد آگاه، انتشارات آگاه، تهران، ۱۳۶۳، ص ۱۹-۹
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید