پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تأملی بر گونه های نجات و رستگاری در ادیان


تأملی بر گونه های نجات و رستگاری در ادیان
تی.اس.الیوت در قطعه ای از شعر «برنت نورتون» می گوید: «در نقطه ساکن دنیای گردان، نه تنومند نه بی تن؛ نه از جایی نه به طرفی، در نقطه ساکن، آن رقص آنجاست؛ ولی نه سکته بخوانیدش، نه حرکت، نه ثبوت، جایی را که گذشته و آینده در آن اجتماع کرده است» (ترجمه به نقل از: الیوت تی اس، چهار کوارتت، ترجمه مهرداد صمدی، انتشارات فکر روز ۱۳۶۸) با خواندن این شعر اشتیاقی در من برای تفکر در باب «نقطه ساکن دنیای گردان»، که از آن می توان طرح هستی را دید، بیدار شد. سال ها بعد، یعنی هنگامی که آئین هندو و آئین بودا را مطالعه می کردم، تفکر در باب «نقطه ساکن» در مباحثه راجع به ماهیتش، یعنی حرکت یا ثبوت، در من جان گرفت. به نزدیک هندوان «نقطه ساکن» آگاهی ای است عاری از حالات متغیر نفسانی. نفس، علی الادعا، آن هنگام که ساکن می شود به سان برکه کوهستانی آرامی است که محیط پیرامونش را به طور کامل بازمی تاباند.
با وجود این، برای هر بودایی، «نقطه ساکن» هنگامی پشت سر گذاشته می شود که وقفه های اندیشه به طور یکنواخت ازآگاهی به جریان می افتند؛ به مانند یک رودخانه کوهستانی زلال همیشه روان، که جهان را به طور کامل بازمی تاباند. مباحثه هندو ـ بودایی بر سر ماهیت «نقطه ساکن» را به عنوان تقابل آگاهی نامتغیر با آگاهی متغیر، در غرب امروز می توان در تقابل لوگوس با برهان ساخت شکنی ملاحظه کرد. مباحثه شرقی از زمان بودا آغاز شد و برهان غربی معاصر ریشه در تقابل آتنی ها با اورشلیمی ها دارد. در تجربه دینی بشر، پویه «نقطه ساکن» و طرح هستی ای که نشان می دهد را می توان در جست وجوی رستگاری در سنت های دینی جهان مشاهده کرد.
در معرفی نظر هر سنت دینی در باب «گناه و نجات» می کوشم تا رویکردی عام و مشترک را دنبال کنم. هر بخشی را با ملاحظاتی در باب «حال و وضع انسانی» شروع می کنیم؛ یعنی نقطه ای که طلب نجات را از آنجا آغاز می کنیم. این ملاحظه با تحلیل نگاه متن مقدس هر سنت دینی به گناه و نجات پی گرفته می شود. در این گزیده می کوشم تا نیم نگاهی داشته باشم به برخی متفکران اصلی یا مکاتبی که بعدها در بسط و تکامل عقاید مندرج در متن مقدسشان سهم داشتند.
مناسب دیدم که در آخر هر بخش به بررسی دیدگاه هر دین راجع به زندگی پس از مرگ و رابطه آن با موضوع گناه و رستگاری بپردازم. ذکر این نکته ضروری است که در تاریخ جست وجوی نجات، نه تنها تفاوت هایی میان ادیان بلکه تنوع گسترده ای از برداشت ها به چشم می خورد. با این وصف، آنچه نزد همه سنت های دینی مشترک است، این بینش مبنایی است که: «جهان جایی نیست که ما در آن ناامیدانه تباه شده باشیم. بسا که این جهان شر یا موهوم باشد و بسا که ما گناهکار یا جاهل باشیم، اما طریقی هست که ما را از تاریکی به نور و از تباهی به نجات می برد. می توان موضع و رویکرد هر سنت دینی را به مسأله گناه و نجات به این قرار خلاصه کرد:
● رهایی در مسیحیت
بر طبق اندیشه مسیحی، تجسد و مرگ عیسی اوج و منتهای طرح خداوند برای نجات انسان ها را شکل بخشید. این طرح پس از این که آدم ابوالبشر، از پس نافرمانی اش، مغضوب خداوند شد و در دام گناه و مرگ گرفتار آمد، الزامی و گریزناپذیر شد. طرح خدا برای نجات نوع بشر از تقدیر آدم به هنگام داوری واپسین کامل خواهد شد؛ یعنی به هنگام دومین رجعت مسیح که پایان عالم را مشخص می کند. بازتاب بسیاری از عقاید یهودی در باب «رهایی» را در اندیشه مسیحی می توان دید.
مفهوم ماشیح، آن طور که توسط انبیای بنی اسرائیل از قبیل اشعیا تصویر شده در اختیار مسیحیان قرار گرفت. در دین یهود، فعل نجات بخش خداوند معطوف به کل هستی، اعم از انسان و طبیعت است و از این رو، به نظر می رسد فعل نجات بخش خداوند تاریخ نجات گیتی است. مسیحیت، برخلاف یهودیت، بیان می کند که انسان و طبیعت، مرگ و گناه نخستین را از پس سر تافتن آدم ابوالبشر از خدا در باغ عدن به میراث برده اند. با وجود این، موافقت قابل توجهی با تصورات و عقاید یهودی راجع به زندگی پس از مرگ، که در آن دیگر اثری از مرگ نیست، و روز داوری، که همراه با ثواب و عقاب مناسب در فردوس یا دوزخ خواهد بود، به چشم می خورد.
تصورات و عقاید مسیحی راجع به گناه و نجات از تفکر عهد جدید نخستین پیروان عیسی و از طریق آبای مسیحیت به مانند اوریگن، آکوستین، آکویناس و اصلاح گرانی چون لوتر و کالون بسط و تکامل یافت. فرقه پروتستان، با طرح آموزه «روحانیت همه مؤمنان» ـ یعنی عقیده ای که بر وفق آن مؤمنان جملگی می توانند مستقیماً و بی واسطه روحانیان و آئین های مقدس کلیسا با خداوند ارتباط برقرار کنند ـ عقیده یکی گرفتن نجات با کلیسا را مورد نفی و انکار قرار داد.
عقیده «روحانیت همه مؤمنان» بدین معناست که همه مسیحیان مظاهر و تجسمات کلمه نجات بخش خداوندند و هیچ کلیسایی، با نظر به این که در کلیساها ـ اعم از کلیسای کاتولیک رم، ارتدوکس و پروتستان ـ مؤمنان بسیاری هستند، نمی تواند وساطت لطف خداوند را در انحصار خویش داشته باشد. پروتستان ها در مقابل تأکید مسیحیت قرون وسطی بر الهیات (برای مثال در الهیات آکوستین و آکویناس) یا آئین های مقدس کلیسا به منظور نجات، کتاب مقدس و تعالیمش را همچون نخستین محرک ایمان نجات بخش از نو مورد توجه قرار دادند.
مسیحیان معاصر با این مسأله دست به گریبان اند که چگونه دیدگاه های انجیلی و مسیحی نخستین راجع به گناه و نجات، مرگ و زندگی پس از مرگ را با جهان مدرن سازگار کنند. علم تجربی، در آویختن به تصورات بهشت و دوزخ در جهانی سه طبقه ای را ناپذیرفتنی کرده است. از این رو، برخی از مسیحیان، بهشت و دوزخ را توصیفاتی از نحوه رفتار انسان درجهان زمینی می دانند. برخی پژوهشگران مسیحی، به مانند سالی مک فاگ، استدلال می کنند که نجات باید به زمین پائین بیاید و افزون بر انسان، متضمن سعادت و سلامت جمله موجودات، اعم از زمین، آب، گیاهان و حیوانات شود.
طبق این دیدگاه، مسئولیت نجات جهان آفرینش برعهده ماست، نه خدا. ما با انتخاب و گزینش های هر روزه مان در تباهی یا نجات گیتی سهیم می شویم.
● رهایی در اسلام
اما اصطلاح «نجات» در اسلام، که آن را salvation ترجمه کرده ایم، به معنی خلاصی یافتن از مجازات آتش دوزخ است. قرآن می آموزد که اطاعت از خداوند و تسلیم به او طریق نجات است؛ چرا که خداوند رحیم است. نجات در اسلام، برخلاف مسیحیت که رهایی از گناه است، خلاصی از آتش دوزخ به واسطه هدایت الهی (هدی) است. در قرآن آمده که هدایت الهی آدمی را از ظلمت به نور، از شرک به پرستش یک خدا و از عصیان به اطاعت عاشقانه او رهنمون می شود.
هدایت قرآنی انسان را به «فلاح» می برد؛ سعادت و بهروزی در این جهان و جهان بعد و نجات هم به جهد بشری و هم به رحمت ایزدی بسته است. بر وفق دین اسلام، انسان ها با آزادی انتخاب و نیز با تکلیف به رعایت شریعت خدا، که در قرآن وحی شده، آفریده شده اند و بدین سان مکلف اند که به پدید آمدن نظام اخلاقی در تاریخ بشر یاری رسانند. انسان ها با عمل به حسنات (خیرات) و ترک سیئات (شرور)، آنچنان که قرآن تعلیم داده، به لحاظ اخلاقی و معنوی رشد می یابند، تا این که به نجات برسند. در اینجا، وجود امت به منظور پرورش فرد برای نیل به نجات ضروری است.
به علاوه، در سنت اسلامی، دیدگاه های مختلفی مبنی بر این که آدمی چگونه به نجات می رسد ـ اعم از نجات از طریق اراده و خواست الهی، نجات از رهگذر رحمت الهی، نجات به عنوان پاداش ایمان، نجات از طریق هم ایمان و هم عمل، نجات به دستاویز شفاعت انبیا و نجات از واسطه راه عرفانی به چشم می خورد. اینجاست که تفاوت های چشمگیر و قابل ملاحظه ای در میان رویکردهای اهل تسنن، شیعه و صوفیه دیده می شود.
بر وفق آیات قرآن نیز، در روز قیامت (معاد)، همه مردمان برای پاسخ به اعمالشان که بلند خوانده می شود و در میزان نهاده می شود، در پیشگاه خداوند می ایستند و زندگی دنیوی خود را به یاد می آورند. آنهایی که می گذرند، در بهشت بهروز و سعادتمندند و آنهایی که می مانند، به آتش دوزخ درافکنده می شوند. قرآن شفاعت برخی از انبیا، خاصه محمد(ص) را برای مؤمنان ممکن می داند.
● رهایی در آئین هندو
حال، با یک تغییر جهت به ادیان آسیایی، یعنی آئین هندو و آئین بودا، می پردازیم. گناه یا نافرمانی از خداوند جای خود را به جهل، به مثابه وضع و حال مبنایی انسان می دهد، که از آن می خواهیم نجات یابیم. هدف معنوی، در عوض نجات یا رهایی از گناه به مدد لطف الهی، خلاصی از چرخه زادمرگ های مکرر است.
هدف معنوی عبارت از روشن شدگی است که جهل را، که سبب ساز دو بار زاده شدن ماست، ازمیان برمی دارد. آئین هندو و آئین بودا، هر دو در عقیده چهار مرحله زندگی (آشرمه ها) با هم اشتراک دارند؛ این چهار آشرمه، بیانگر بنیان نیازهای اجتماعی، روان شناختی و دینی هر فرد از کودکی تا پیرسالی است.
نقطه قوت آئین هندو، این عقیده است که خداوند از طریق وداها یا متون مقدس هندو، راه های متعددی را برای رهایی نشان می دهد. دست کم چهارراه عمده را برای رهایی برشمرده اند: راه معرفت، راه عمل، راه دلدادگی و مهار نفس.
این راه ها توسط متفکران بزرگی که براساس عقاید بنیادین مندرج در اوپه نیشدها و بهگودگی تا به نگارش تفاسیری چند دست یازیدند، تکاملی نظام مند یافت. این تفاسیر، اغلب، مکاتب فکری و عمل معنوی را پی ریخته اند که پیوسته سبب بسط و تکامل سنت های زنده آئین هندو بوده است. آئین هندو، برخلاف یهودیت، مسیحیت و اسلام، توجه اندکی به زندگی پس از مرگ دارد؛ چه، از منظر این آئین، زندگی پس از مرگ چیزی بیش از تولدهای مکرر بر روی زمین نیست؛ تا آن هنگام که آدمی از طریق عمل به یکی از راه های مذکور، جهل را بسوزاند و رهایی را محقق کند. این همان نجات است و در خلال یک زندگی رخ خواهد داد و پس از آن شخص زاده نخواهد، اما از اتحاد سرمدی با خداوند کام می برد.
● رهایی در آئین بودا
آئین بودا تا حد زیادی با تحلیل هندوان از حال و وضع انسانی، که می کوشیم از آن نجات یابیم، موافق و شریک است. در آئین بودا، همانند آئین هندو، مشکل مبنایی و اساسی عبارت از جهل است، اما بودا پاسخ آئین هندو را به این سؤال که چگونه می توانیم از چرخه زادمرگ رها شویم، پذیرا نیست. بودا در تحلیل خود از جهل، که سد و مانعی در سر راه توفیق آدمی است، دریافت که علت پیدایی جهل، باور ماست به این که در درون مان یک «من» یا «خود» پاینده و لایتغیر وجود دارد. او در تجربه روشن شدگی اش دریافت که تصور «من» یا «خود» در درون ما تصوری موهوم است.
این همان تصور خطای یک «خود» یا «نفس» پاینده است که موجب می شود ما زندگی را همراه با رنج سپری کنیم و دوباره زاده شویم. نجات یا رهایی دستاورد این شناخت است که هیچ «من»، «نفس» یا «خود»ی در درون آدمی نیست. بودا در مورد چگونگی نیل به این حالت رهایی (نیروانه) بیان کرد که ما باید با جهد و کوشش خود، به رهایی برسیم. او راه رهایی را در چهار حقیقت، مشتمل بر راه های هشتگانه رهایی یا روشن شدگی، مدون کرد. وی برای کسانی که مجدانه در راه رهایی (نیروانه) گام نهاده اند، دیر (سنکه) ویا وینایه، یا همان قواعدی که راهبان و راهبه ها باید براساس آنها زندگی کنند، بنیان نهاد.
پس از درگذشت بودا، در میان پیروانش مباحثات فلسفی ای بر سر تفسیر تعلیمش درگرفت. مکتب تیره واده بر اقوال بودا راجع به نظریه «ان اتا» و امور و مؤلفه هایی که آدمی را می سازد و این امر که تمام واقعیت ناپایدار است و در حال تغییر مدام، عطف توجه کردند. آنها با به کار بستن این عقاید، نوعی تحلیل فلسفی از آنچه یک شخص را می سازد، بسط دادند.
براساس این تحلیل هیچ «خود» یا «من» پاینده ای در درون شخص نیست، و از این رو، خودپرستی و هواهای نفسانی، که زندگی را آکنده از رنج می کنند، هیچ اساس و بنیانی ندارند. آنها با این تحلیل، درها را به سوی نیروانه گشودند. در سنت تیره واده شخصی که به این مقام از تحقق نیروانه رسیده، به «ارهت» نامبردار است. ارهت با جهد و کوشش خود، از همه آلایش ها صافی شده و سرشار از فرزانگی و شفقت است و پس از مرگ نیز زاده نخواهد شد.
مهایانه، شاخه عمده دیگر آئین بودا، بر قطعه هایی از متن مقدس همچون سکوت بودا برابر سؤالاتی با ماهیت مابعدالطبیعی (برای مثال، آیا جهان سرمدی است یا نه ) متمرکز شده است. پیروان این سنت، مقام و منزلت بودا را از انسانی معمولی تا کسی که واجد اوصاف مافوق انسانی است، برکشیده اند؛ او را دانای کل و دامن برچیده از روابط جنسی می پندارند و مرگش را یک نمود صرف می دانند.
در حقیقت، بر این باورند که او به خاطر شفقت به آنهایی که هنوز رنج می برند، همچنان در جهان حضور دارد. همگام با این چهره جدید بودا، هدف نجات برای [دین] بودائیان نیل به مقام ارهتی (ارهت شدن) نیست، بلکه ره بردن به مقام «بوداسف» (بودی ستوه) است و بوداسف کسی است که از سر غمخواری با همه رنجوران، سوگند خورده که به «نیروانه» داخل نشود، تا این که موجودات دیگر جملگی رهایی را محقق کنند.
اندیشمندان مهایانه به رهبری ناگارجونه، نظریه درجه های تیره واده، به عنوان مؤلفه ها یا بخش هایی که شخص را می سازد، مورد نقد و تعریض قرار دادند. رویکرد ناگارجونه، که بر سکوت بودا مبتنی است، در پی آن بود تا نشان دهد که همه دیدگاه های فلسفی، خواه هندو و خواه تیره واده، مآلاً میان تهی و غیرحقیقی اند و مانعی هستند در سر راه تحقق نیروانه.
در سنت تیره واده سیلان و جودوشینشو مهایانه ژاپن، عقاید و اعمالی بسط یافته اند که راه را برای رسیدن عوام به نیروانه گشوده اند. از این رو، در آئین بودا، به مانند آئین هندو، راه های متعددی برای نیل به نجات (نیروانه) به چشم می خورد که راهبان، راهبه ها و عوام را به نجات و رستگاری می برد.
● جمع بندی
آنچه تا به اینجا گفتیم را می توان به شکل زیر خلاصه کرد: در حالی که مسیحیت واسلام پاسخشان تأکید بر گناه و نافرمانی وعصیان انسان از خدا و به عنوان نقطه آغازین وضع و حال انسانی ماست، ادیان شرقی هندو و بودا مشکل را برحسب جهل در نظر می گیرند تا گناه؛ آن هم جهلی که خودمان در اثر انتخاب و گزینش های آزادانه خود در این زندگی یا زندگی پیشین به وجود آورده ایم. در مسیحیت و اسلام، نجات از گناهکاری مستلزم آمیزه ای از لطف الهی و جهد بشری است.
در مقابل، آئین هندو و بودا، نجات را رهایی از چرخه ظاهراً همیشگی تولد، مرگ و تولد دوباره از رهگذر غلبه بر جهل می دانند.به نزدیک هندوان، لطف الهی راه های مختلفی را در یاری رساندن به دلدادگان و سرسپردگان تحقق رهایی ارائه می کند؛ اما در آئین بودا، بیشتر تأکید بر کوششی مشخص در عمل به شفقت و مراقبه است. که این دو برای تحقق «نیروانه» ضروری اند. از واسطه این مفاهیم و برداشت های مختلف از گناه و نجات است که هر سنت دینی بینش و بصیرت خود را، مبنی بر این که ما به مثابه فرد چگونه می توانیم در طرح هستی سهیم باشیم و بدین سان به زندگی مان معنا دهیم، ارائه می کند. همان طور که الیوت بیان کرد، در این تصاویر «گذشته و آینده در حال اجتماع کرده است».
هرولد کوارد ‎
ترجمه: حسام الدین پارسایان
پی نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه ایران