یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


شکوفایی هنر در خلق نمادهای شهری


شکوفایی هنر در خلق نمادهای شهری
● به بهانه سمپوزیوم مجسمه
۵۰۰ سال می‌گذرد اما هنوز بر سر اینكه مجسمه باید داخل فضای بسته باشد یا در میدان شهر قرار گیرد، بحث است. از آن زمان كه در آكادمی هنر فلورانس میان داوینچی و طرفدارانش با میكل‌ آنژ و هواخواهانش كشمكش و منازعه در گرفت، تا الان این سؤال باقی است.
هر چند كه آن زمان میكل آنژ برنده شد و توانست مجسمه داوود خود را وقیحانه در مركز شهر فلورانس قرار دهد، ولی اقلیم متغیر و طبیعت ستیزه‌جوی شمال ایتالیا كارشناسان را متقاعد كرد مجسمه داوود را به داخل فضای سرپوشیده آكادمی ببرند. با این حال باز هم مجسمه‌سازانی چون میكل ‌آنژ در آرزو و خلق یك مجسمه هنری عظیم در معرض دید عمومی هستند.
آنهایی كه معتقدند هنر، مرتبه‌ای والاتر از آن دارد كه خود به میان مردم رفته و ارزش درونی‌اش را به همگان ثابت كند، گالری‌ها و موزه‌ها را مكان مناسبی برای ارائه آثار هنری می‌دانند. اما گروهی دیگر به دنبال گسترش یك هویت عمومی و رشد و تعالی معنویات جامعه از طریق هنر عام بوده و تأثیر هنر را بر تغییر رفتار اجتماعی امری مهم و انكارناپذیر می‌دانند.
بنابراین مجسمه به عنوان حجمی‌ترین هنر در میان دیگر هنرهای تجسمی همواره امكان هر چه بیشتر برای كسانی دارد كه می‌خواهند مردم را به‌طور مستقیم با تجسم هنری ایده‌های یك هنرمند آشنا سازند.
این قابلیت مجسمه به عنوان عقاید و دیدگاه‌های هنرمندان كه گاهی در خدمت حكومت‌ها بودند و زمانی بازگوكننده عقاید معنوی از اولین روزهای تمدن شهری تا به امروز سیر مستمر و پویا داشته و اگر در دوره‌های گوناگون تغییر چهره داده، اما كاربرد آن متحول نشده است.
از این رو وقتی جامعه‌شناسان شهری و معماران و طراحان فضاهای عمومی در شهرهای مدرن به مسئله كمبود هویت قومی و ایجاد تفاهم بین اقشار مختلف ساكنان در شهرها می‌خواهند بپردازند، به سرعت به راه‌حل باستانی می‌رسند؛ یعنی مجسمه در میادین كه همانا بازگوكننده هویت در شهرهاست.
شاید نزدیك به سه هزار سال در تاریخ معماری باید سپری می‌شد تا مجسمه‌ها از بناهای عظیم جدا می‌شدند و به‌طور كاملاً مستقل در میادین شهری خودنمایی می‌كردند و باید پانصد سال از رنسانس اروپایی می‌گذشت تا امروزه هنرمندان مجسمه‌ساز در فضاهای عمومی مجسمه‌ها را آن‌طور كه می‌خواهند باشند و نه آن‌طور كه «باید» باشند، بسازند و در برابر عابرین هر روزه، در شهرها قرار دهند تا جادوی جاودانگی هنر هر روزمرگی را از دل شهروندان بزداید.
● چرا شهر؟
بهتر است بگوییم چرا میدان؟ در واقع فضاهای عمومی و مهم‌ترین آنها یعنی میدان، بهترین مكان برای نصب مجسمه‌ها در شهرهاست. این فضاها می‌تواند ورودی یك ساختمان بلندمرتبه باشد یا تقاطع چند خیابان اصلی و فرعی.
در هر كدام از گزینه‌های شهری كه مجسمه در آنجا قرار می‌گیرد باید دو اصل كاربری مجسمه و هویت‌بخشی آن تأمین شود تا مجسمه‌های شهری امكانات بالقوه خود را برای مردم یا همان مخاطب عامشان بروز دهند.مجسمه‌ها در محل‌های گذر عامل‌های ایستگاهی تلقی می‌شوند كه به واسطه‌شأن و مرتبه هنری‌شان هر كدام ارتباط خاصی با عابرین برقرار می‌سازند.
تعدادی از مجسمه‌ها حكم شناسنامه هویتی یك ملت یا ساكنان یك شهر را به خود می‌گیرند؛ كاركردی كه در گذشته طاق‌های نصرت به عهده داشتند. گاهی نیز یادآوری پیروزی‌ها و دلاوری‌های یك قوم محسوب شده و سمبلی تجسمی از نسلی به آیندگان است. مجسمه‌های تفكر برانگیز، مجسمه‌هایی كه روحیه‌ای طنز یا شادی را در مخاطب ایجاد می‌كنند.
مجسمه‌هایی كه انسان‌ها را به لحظه‌ای ایستادن و نگاه كردن، دعوت می‌كنند تا شتاب پرگذر زندگی شهری بررفتار آنها مسلط نشود و مجسمه‌هایی كه فقط بازگوكننده هنر هستند، همگی در برگیرنده یك ایده كلی و مهم در زندگی شهری قلمداد می‌شوند و آن ارائه یك هویت مشترك به ساكنانی متفرق است.
● چرا سمپوزیوم؟
سمپوزیوم مجسمه در یك كلام یعنی حضور مجسمه در برابر مردم. نوعی هنر اجرا كه در آن هنرمند خلاقیت خود را در دوران ساخت مجسمه به مردم نشان داده و سه عامل هنری یعنی اثر هنری (مجسمه)، هنرمند و مخاطب در یك فضا با یكدیگر تلاقی می‌كنند تا به یك معنای واحد برسند و آن هویت است.
از این رو مردم شهرها فقط نیازمند مشاهده مجسمه‌های بی‌روح نیستند كه نمی‌دانند از كجا و چه‌طور سر از شهر آنها در آورده است، بلكه در دوران برگزاری سمپوزیوم از نزدیك مشاهده می‌كنند كه چطور هنرمند، مصالحی را انتخاب می‌كند تا به بهترین شكل ممكن ایده اولیه او را تجسم بخشد. سپس هر روز كه می‌گذرد هنرمند از روح خلاقانه خود در دل مصالح بی‌روح می‌دمد تا با حذف اضافات، تركیب مناسب و فرم‌گیری زیبایی‌شناسانه مجسمه به وجود آید.
در هر روز مردم شاهد یك رویداد هنری هستند و از نزدیك مشاهده می‌كنند مجسمه از كجا می‌آید، مجسمه‌سازها چگونه كار می‌كنند و چه شد كه مجسمه به یادگار از آن روزهای خوش خلاقانه در شهرشان به یادگار می‌ماند. از آن روز است كه هویتی مشترك (سمپوزیوم و اهدافش) عاملی می‌شود تا نسل‌ها از آن در شهرشان صحبت كنند.
● چرا شهرداری؟
اولین سمپوزیوم مجسمه‌سازی در سال۱۹۵۹در كنار معدن سنگی در اتریش برپا شد و سمپوزیوم‌های جهانی دیگر همواره از وجود معادن سنگ به عنوان مصالح اصلی خلق مجسمه بهره جسته‌اند. اما به غیر از مواد اولیه، مجسمه‌سازان به فضا و حمایت‌‌كننده مالی برای بروز و ارائه آثارشان نیز نیازمند هستند.
بنابراین شهرداری‌ها كه وظیفه ترویج فرهنگ و هنر در شهرها را به عهده دارند و مبلغ هویتی متعالی در میان شهروند به حساب می‌آیند «باید» فضا و امكاناتی را مهیا كنند تا مجسمه‌ها بین حس هنرمندانه و نیاز معنوی مردم پلی ارتباطی بشوند.
برای ثبت و اهمیت دادن به این جریان مستمر نیاز است طی آئینی برنامه‌ریزی شده از تعدادی مجسمه‌ساز دعوت شده یا مسابقه‌ای ترتیب داده شود تا در زمانی معین با طرح‌های از قبل انتخاب شده در مكانی كه شهرداری برای آنها فراهم كرده در برابر دیدگان كنجكاو و نیازمند مردم، خلاقیتی هنری را تجسم كنند و باور كنند حلول و ظهور هنر در دوران مدرن عاملی آرام بخش و پویا برای مردمی است كه در شهرهای ناپایدار امروزی مدام در حال تغییر، بی‌ثباتی و نگرانی به سر می‌برند.
آنها نمی‌دانند آینده چه می‌شود و رسانه‌های گروهی بر این تنش می‌افزایند.بخشی از وظیفه شهرداری‌ها در ایجاد فضای امن شهری در همین سمپوزیوم‌ها و فضاهای هنری عمومی متجلی می‌شود.
آنجاكه مردم در جریان قرار می‌گیرند كه شهرداری با بودجه‌ای مناسب و با بهره‌گیری از كارشناسان با سابقه هنری و هنرمندان صاحب‌نامی همچون دكتر مهدی حجت،‌ عباس كیارستمی، یواف دارش، پرویز تناولی و غلامحسین دینانی از خیل آثار ارائه شده، آنهایی را برگزیده‌اند كه روح و هویت تهرانی و ایرانی همخوانی داشته باشد و بعد از پایان كارشان آثار به جا مانده از این سمپوزیوم با ظهور بهار طبیعت در تهران، فصلی نو در هنر مردمی ایران زمین شكوفا كند.
سهیلا نیاكان
منبع : پایگاه خبری هنر ایران


همچنین مشاهده کنید