چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ترمینال


ترمینال
● کارگردان: استیون اسپیلبرگ. فیلم‌نامه: ساشا گروازی، جف نیتشن. بازیگران: تام هنکس، کاترین زیتاجونز، استنلی توجی، دیه‌گو گولونا، مدت: ۱۲۱ دقیقه
با اینکه قدری غیر قابل تصور است، ولی ابتدا این را باید در نظر داشت که ترمینال براساس ماجرائی واقعی ساخته شده که برای یک ایرانی پیش آمده و در اینجا این فرد به یکی از اهالی کشوری خیالی در اروپای شرقی تبدیل شده است: ویکتور نادورسکی (هنکس) درست در روزی قدم به نیویورک می‌گذارد که رژیم کشورش هم تغییر می‌کند. همان‌طور که دیکسون (توچی) مأمور گمرک به او می‌گوید: ”شما شهروند هیچ کجا نیستید.“ گذرنامه و ویزایش اعتبار و ارزشی ندارد و حالا نه می‌تواد به کشورش بازگردد و نه پا به خاک آمریکا بگذارد. تا قبل از عادی شدن اوضاع سیاسی، چاره‌ای ندارد مگر آنکه در همان فرودگاه بیتوته کند؛ و صحبت یک روز و دو روز هم نیست، در فیلم اسپیلبرگ، این ماجرا نه ماه به درازا می‌کشد، حالا چطور بدون پول و ”بی‌زبان“ می‌توان تاب بیاورد؟ کجا می‌خوابد؟
و توی آن قوطی چیست که همه جا با خود می‌کشد؟پاسخ به این پرسش‌ها، هستهٔ اصلی این کمدی رومانتیک دلگرم‌کننده را تشکیل می‌دهد. فیلم شاید شر و شور اگه می‌تونی منو بگیر را نداشته باشد، ولی با همان مهارت ساخته شده و به همان روانی تعریف شده است. حضور تام هنکس با آن ته‌لهجهٔ روسی و حرکاتی که ”چاپلینی“، البته خیلی حیاتی بوده ـ چرا که این نقش در دست بازیگری دیگر، احتمالاً افتضاح از آب در می‌آمده است ـ ولی هنکس پس از آغازی نه چندان مطمئن، سوارکار شده و کاملاً در نقش جا افتاده است؛ در حالی‌که رفته‌رفته با کارکنان فرودگاه آشنا می‌شود. ویکتور خود را مردی نشان می‌دهد که وقار و غرور خودش را دارد. برخوردهای او با دیکسون جالب‌ترین بخش‌های فیلم و پیرنگ‌های فرعی (از جمله مأموریتش در نیویورک) ضعیف‌ترین بخش‌های فیلم را تشکیل می‌دهد. فیلم در بیان قدری کش‌دار می‌شود، ولی این یک حکایت مدرن است که برخلاف حس و حال ”کافکائی“اش عمل کرده: مردی معمولی در درگیری‌اش با بوروکراسی پیروز می‌شود؛ مفهومی که، حالا شاید خریدار داشته باشد، شاید هم نداشته باشد، ولی هر چه هست، این است که چنان قشنگ تعریف شده که راحت تماشایش می‌کنید.
منبع : مجله دنیای تصویر