سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تاریخ جهان، قسمت اول - History Of The World, Part i


تاریخ جهان، قسمت اول - History Of The World, Part i
سال تولید : ۱۹۸۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مل بروکس
کارگردان : بروکس
فیلمنامه‌نویس : بروکس
فیلمبردار : وودی اومنز
آهنگساز(موسیقی متن) : جان موریس
هنرپیشگان : بروکس، دام دِ لوئیز، مادلین کان، هاروی کورمن، کلوریس لیچمن، پاملا استیونسن، آندره‌آس ووتسیناس، شکی گرین، سید سزار، آرت مترانو، گریگوری هاینز، اسپایک میلیگن و هوارد موریس.
نوع فیلم : رنگی، ۹۲ دقیقه.


عصر حجر. انسان نخستین، اصول اولیه رفتار اجتماعی، نقد هنری و موسیقی را آرام‌آرام می‌آموزد. قرن‌ها بعد، «حضرت موسی» (بروکس) با فرمان‌های خداوند از کوه تور پائین می‌آید، اما با انداختن یکی از لوحه‌ها، تنها «ده فرمان» باقی می‌ماننند. در امپراتوری رم، «امپراتریس نیمفو» (کان)، «یوسفوسِ» (هاینز) نمایش‌گر را در سیرک شخصی‌اش نگه می‌دارد، ولی بعدتر به خاطر ریختن شراب روی سر «نرو» (دِ لوئیز)، مجبور به دوئلی تا سرحد مرگ با فیلسوفی به‌نام «کومیکوس» (بروکس) می‌شود که با اشتباه‌هایش حوصله «نرو» را سر برده است. اما ان دو با کمک با کره‌ها معبد وستال و اسبی به‌نام «معجزه» موفق به فرار از شهر می‌شوند. بعدتر «کومیکوس» خودش را در حال خدمتگزاری بر سر میز شام آخر می‌بیند که در آن همه مهمانان برای «لئوناردو» (مترانو) ژست گرفته‌اند. سال 1489. «تورکِمادا» (بروکس)، مفتش بزرگ دادگاه تفتیش عقاید، از توده بزرگی که برای آتش زدن ساحران تدارک دیده شده، بالا می‌رود. فرانسه، 1789. «کنت دو مونه» (کورمن) با کلک «لوئی شانزدهم» (بروکس) را قانع می‌کند تا اجازه دهد مدتی بدلش، «ژاک» (بروکس) نقش او را ایفا کند. قلعه باستیل مورد تهاجم قرار می‌گیرد و «رمبوی پیر» (میلیگن) که «لوئی» قول داده بوده او را در قبال دخترش آزاد کند، آزاد می‌شود. اما پیش از اینکه «مادموآزل رمبو» (استیونسن) بتواند به شاه نزدیک شود، افراد گروه «مادام دفراژ» (لیچمن)، او را برای گردن زدن می‌برند. در اینجا «معجزه» سر می‌رسد و «ژاک» را از گیوتین نجات می‌دهد...
* تاریخ جهان یک معجون کامل است، با شوخی‌هائی بی‌مزه که به شیوه‌هائی کهنه و از مد افتاده بیان می‌شوند. با وجود این، غارنشینان اولیه، با صورت‌هائی کاملاً اصلاح شده، ریش تراشیده و خزهائی گل و گشاد بر تن، با چنان آرامشی در باشگاه‌های عظیم و با شکوه به این طرف و آن طرف می‌روند که نمی‌شود آنان را دوست نداشت. روی دیگر سکه، شوخی‌های زشت کلامی است که بروکس در این زمینه‌ نیز وقیح‌ترین آنها را بر زبان می‌راند - هر چند او به ندرت به افراد و تفریط کشیده می‌شود. شخصیت‌هائی که به نمایش می‌گذارد، آدم‌هائی کاملاً تغییر یافته هستند: «نِرو» اساساً بی‌گناه و اهل بذله و شوخی است. تحلیل جزء به جزء وقایع و طنز فیلم، چندان ضرورتی ندارد، همین بس که سهم عمده‌ای از آن، مدیون دِ لوئیز، کان، لیچمن، سزار و کورمن است. بازیگران انگلیسی اپیزود انقلاب فرانسه نیز متعلق به نسل متفاوتی هستند، که به جز میلیگن در آن جار و جنجال، مات و متحیر مانده‌اند. بروکس در انتهای فیلم، مژده قسمتدوم آن را می‌دهد که عنقریب برای تماشاگران به نمایش‌ درخواهد آمد (و این هیچ‌گاه عملی نشد).


همچنین مشاهده کنید