یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تا مهرگان داریم به والنتاین نیاز نداریم


تا مهرگان داریم به والنتاین نیاز نداریم
اجازه بدهید در آغاز این یادداشت کوتاه بگویم که نه تنها من به هیچ روی با ارزش­های فرهنگ غربی مخالف نیستم، برعکس بر این باورم که فرهنگ همه­ی ملت­ها ارزش­هایی دارد که شایسته­ی ستایش­اند و قطعا فرهنگ کشورهای غربی و حتی عربی هم از این گونه­اند. اما این هرگز به این معنا نیست که ما به ارزش­های فرهنگی خودمان پشت پا بزنیم و نابخردانه شیفته­ی فرهنگ دیگران شویم.
فرهنگ پربار ما ایرانیان سرشار از آیین­های شاد و غرور آفرین است که هر یک به نوبه­ی خود جزیی از میراث معنوی بشری به شمار می­روند و این وظیفه­ی ما ایرانیان را در پاسداشت این میراث ارزشمند بشری از دیگران بیشتر می­کند.
من به آرمان جهانی شدن یا فرهنگ جهانی احترام می­گذارم؛ اما این بدان معنا نیست که بپذیریم تا یک فرهنگ بر دیگر فرهنگ­ها مسلط شود و این ابزاری بشود برای سلطه­ی اقتصادی و سیاسی یک یا چند کشور بزرگ بر دیگر ملت­ها.
جهانی شدن از دیدگاه من یعنی این که همه­ی ملت­ها همچون اعضای یک خانواده، هرآن چه را که دارند بر سر یک سفره­ به گستره­ی جهان بگذارند و هر یک به فراخور نیازشان از آن توشه برگیرند.
همان اندازه که «کریسمس» حق دارد جهانی بشود، «نوروز» همیشه پیروز هم حق دارد که جهانی شود. همان اندازه که «ولنتاین» حق دارد جهانی باشد، «مهرگان» ما نیز حق دارد که جهانی باشد. حال اگر می­بینیم که ما داریم آهسته آهسته آیین­های زیبای خودمان را فراموش می­کنیم و دل به نغمه­های دیگر می­سپاریم از دو حال خارج نیست : یا ما دچار یک بی­غیرتی عظیم فرهنگی شده­ایم ؛ یا در یک خواب عمیق فرهنگی فرو رفته­ایم، وگرنه کدام ملت را سراغ دارید که به این آسانی تن به استعمار فرهنگی بسپارد و صدایش هم در نیاید.
شوربختانه چند سال است که ترویج کنندگان فرهنگ غربی می­کوشند که جشن ولنتاین را به جای جشن کهن و ایرانی مهرگان در ایران ترویج کنند.
«ولنتاین»(Valentine) که «جشن عشاق» یا «روز پسر» نیز نامیده می­شود، همه ساله در ۱۴ ماه فوریه توسط مسیحی­ها گرامی داشته می­شود. ۱۴ فوریه براساس یک باور قرون وسطایی روز جفت گیری پرندگان است.
نکته­ی بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما ولنتاین بیشتر مروج عشق­های کوچه بازاری و سطحی است.
از سوی دیگر مشهور است که در دهه­ی سوم مسیحی در رم و در زمان امپراتوری «کلادیوس دوم» کشیشی به نام «والنتیوس» یا «وَلنتاین» که بعدها به نام «سنت ولنتاین» یا «ولنتاین مقدس» معروف شد، برخلاف دستور صریح امپراتور، دختران و پسران را به عقد هم در می­آورد. در آن زمان امپراتور رُم تصور می­کرد که سربازان مجرد، نسبت به سربازان دارای همسر، جنگجویان بهتری هستند، از این روی ازدواج را برای سربازان خود ممنوع کرده بود.
امپراتور از این خودسری ولنتاین رنجید و دستور بازداشت او را صادر کرد. اما ولنتاین در زندان هم بیکار ننشست و به دختر کور زندان بان خود دل بست و در پایین اولین نامه­ی عاشقانه به آن دختر، نوشت: «از طرف ولنتاین تو ...»
چنان که گفته شد، برخی از پژوهشگران بر این باورند که چون در قرون وسطی روز ۱۴ فوریه را روز جفت یابی پرندگان می­دانستند به همین دلیل بعدها که قرار شد روزی را برای عشاق نام­گذاری کنند تاریخ ۱۴ فوریه و نام ولنتاین را در هم آمیختند و آن را روز عشاق نامیدند.
ولی گروه دیگر معتقدند که جشن روز ولنتاین یک رسم قدیمی است که ریشه در یک جشنواره (فستیوال) رومی دارد. رومی­های غیر مسیحی در میانه ماه فوریه که برای آن­ها آغاز بهار بود یک جشنواره به نام « لوپرکالیا » (LUPERCALIA) داشتند. در بخشی از این جشنواره دخترها نام خود را می­نوشتند و درون جعبه­ای می­انداختند و پس از آن هر پسر یک نام را به صورت شانسی از درون جعبه بر می­داشت. به این ترتیب آن دو در طول جشنواره به عنوان دوست پسر و دوست دختر با هم بودند. البته در مواردی این دوستی به ازدواج هم می­انجامید. بعدها کلیسا تصمیم گرفت که این جشنواره را به نفع خود مصادره کند و به یک جشن مسیحی و یادبود روز اعدام کشیش «سنت ولنتاین» تبدیل کند.
روز ولنتاین تا سده­ی ۱۷ مسیحی هنوز روزی ناشناخته بود. در سده­ی ۱۸ نوشتن پیام­های عاشقانه و ارسال آن به صورت معمول درآمد. امروزه ولنتاین در حقیقت وسیله­ای برای ترویج مسیحیت در کشورهای غیر مسیحی قرار گرفته و مبلغان مسیحی از راه ولنتاین می­خواهند جایی برای خود در دل مردم باز کنند و بسیاری از بازرگانان کشورهای غربی هم می­کوشند تا با بهره برداری از ولنتاین، انواع کارت پستال­های پر زرق و برق و محصولات فانتزی خود را به جوانان کشورهای جهان بفروشند و به کسب و کار خود رونق بیشتر دهند و تبلیغات روی اینترنت و شبکه­های ماهواره­ای تأییدی بر همین نکته است. گواه این ادعا آمار منتشر شده از فروش انواع هدیه روز ولنتاین از شکلات و گل و کارت گرفته تا دیگر اجناس است. برای نمونه طبق آمار در انگلستان در روز ۱۴ فوریه سال ۲۰۰۱ تنها ۲۲ میلیون پوند صرف خرید گل شده است و از سوی انگلیسی­ها ۷ میلیون شاخه گل سرخ و ۱۲ میلیون کارت تبریک ارسال شده است!!!
اما در ایران، چرا ولنتاین این شانس را داشته است که طی چند سال گذشته خود را بر فرهنگ ما تحمیل کند ؟ شاید نقش رسانه­های گروهی داخلی و خارجی در این میان نادیده گرفته شود. اما حقیقت این است که اگر این رسانه­ها به ویژه شبکه­های ماهواره­ای فارسی زبان خارج کشور و یا دوستان وبلاگ نویس، آن قدر که در مورد ولنتاین سخن می­گویند و می­نویسند، یک دهم آن هم در مورد مهرگان سخن می­گفتند امروز جوانان ایرانی که تشنه­ی جشن و شادی هستند، این چنین به آیین­های بیگانه دل نمی­باختند.
در چنین شرایطی اگر مسئولان کشور صلاح می­دیدند و اجازه می­دادند تا جشن مهرگان آزادانه در میان همه­ی مردم کشور به ویژه جوانان فراگیر شود، ضمن این که یکی از سنت­های زیبای ایرانی حفظ شده بود، زمینه برای نفوذ اندیشه­ها و سنت­های بیگانه به کشور فراهم نمی­شد و ولنتاین به راحتی جای خالی جشن مهرگان را در دل جوانان ما پر نمی کرد.
مهرگان روز عشاق در فرهنگ ایرانی است. یکی از آیین­هایی که در روز جشن مهرگان بیش از روزهای دیگر به آن توجه می­شود، مهرورزی و ابراز عشق به همه­ی همنوعان و نزدیکان، بستگان و دوستان است و افراد به آنانی که عشق می­ورزند، هدیه­های گوناگون از جمله دسته­ای گل بنفشه هدیه می­دهند.
مهرگان، این جشن زیبا را پاس بداریم و فراموش نکنیم که تا مهرگان داریم به ولنتاین نیاز نداریم.
و اما در پایان ذکر دو نکته را ضروری می­دانم .
نکته نخست این­که برخی از دوستان می­کوشند تا روز « جشن اسفندگان » را به عنوان روز ولنتاین ایرانی معرفی کنند. اما نباید فراموش کرد که روز اسفندگان، روز زن در فرهنگ ایرانی است و هیچ ارتباطی با ولنتاین و پیوند مادی بین یک زوج جوان ندارد. هر چند که ممکن است از نظر زمانی (به صورت اتفاقی) نزدیکی داشته باشند.
نکته بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما والنتاین بیشتر مروج عشق­های کوچه بازاری و سطحی است.
دکتر شاهین سپنتا


همچنین مشاهده کنید