شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

۳۰ آوریل ـ «آنارشیسم» به مناسبت زادروز اندیشمندی که تاریخ ۷ جلدی این فرضیه را نوشت


۳۰ آوریل ـ «آنارشیسم» به مناسبت زادروز اندیشمندی که تاریخ ۷ جلدی این فرضیه را نوشت
سی ام آوریل زادروز مورخ و فیلسوف آلمانی «Max Nettlau ماکس نتلائو» است که در سال ۱۸۶۵ به دنیا آمد و ۷۹ سال عمر
کرد. وی که هواخواه سوسیالیسم بود تالیفات متعدد دارد که مهمترین و معروفترینشان تاریخ هفت جلدی «آنارشیسم» است. ماکس که در حومه شهر وین به دنیا آمده بود ترجیح می داد که او را آلمانی بخوانند تا اتریشی.
ماکس که خود از هواداران ایجاد یک کنفدراسیون جهانی مرکب از کشورهای مستقل و پایان دادن به هرگونه جنگ و اختلاف از این طریق بود به فرضیه «آنارشیسم» هم بی علاقه نبود و اواخر عمر از مخلوط کردن سوسیالیسم و آنارشیسم، اندیشه تازه ای را به دست داد.
وی برای نوشتن کتاب هفت جلدی خود سالها در انگلستان و هلند اقامت کرد و یادداشت های آنارشیست ها را جمع آوری و با بسیاری از اندیشمندان و فعالانشان از جمله «پتر کروپوتکین» و «ویلیام موریس» مصاحبه کرد.
طبق تالیف ماکس، واژه آنارشیسم (آنارکیسم) ریشه یونانی دارد به معنای «بی فرمانروا» و کسی که بخواهد در یک جامعه بدون حاکم زندگی کند. در عهد باستان به کسانی آنارشیست می گفتند که از ظلم حاکمان خودکامه به ستوه آمده بودند و خواهان تشکیل جامعه بدون حاکم (فرد) بودند، جامعه ای که توسط شوراهای متعدد اداره شود. بنابراین نه هرج و مرج طلب بودند و نه این که از ترور افراد حمایت می کردند. به تدریج این فکر تکامل یافت و از سال ۱۶۴۷ و از انگلستان به خودنمایی پرداخت. در جریان قیام «کرمول» در انگلستان بر ضد پادشاه وقت، هواداران فرضیه آنارشیسم از این شعار انگلیسی ها که زورگویی حاکم (پادشاه) منجر به رواج اندیشه «آنارکی» می شود استفاده کردند و به تبلیغ «آنارشیسم» دست زدند و خواهان جامعه بدون حاکم (فرد حکمران) شدند و گفتند که عامل همه مفاسد و بدبختی ها، حکومت کردن یک فرد برجمع است و باید جامعه توسط شوراها اداره شود، نه فرد. و فرد انسان از آزادی کامل برخوردار باشد و قوانین، مختصر و توسط کل جامعه به تصویب برسد (رفراندم)، خدمت به جامعه (کارمندی دولت) حتی الامکان داوطلبانه و رایگان باشد و مالکیت با وضع مالیات تصاعدی محدود، درآمدها عادلانه و محاکمات به صورت دادگاه خلق، و سنگین ترین مجازات مربوط به ارتکاب ظلم، خودسری و خودکامگی باشد.
اندیشه آنارشیسم در قرن نوزدهم در روسیه که در آنجا استبداد، ظلم و تبعیض بیداد می کرد رشد و تکامل یافت و رهبران این فکر خواهان تشکیل شوراهای محلی و جوامع خودمختار در چارچوب کشور به منظور جلوگیری از پیدایش دیکتاتور و مقام موروثی دولتی، ایجاد یک حکومت جهانی با یک رهبری گروهی با هدف جلوگیری از جنگ و ستیز، لغو گذرنامه و عوارض گمرکی و سرانجام ایجاد یک کنفدراسیون در جهان شدند. بعدا هواداران اداره امور توسط سندیکا، اتحادیه و انجمن به جای مقام دولتی هم به آنان پیوستند.
سپس استدلال شد که برای رسیدن به این آرزو، به «انسان کامل» نیاز است که بوجود آوردن چنین انسان هایی کار ده سال و حتی صد سال نیست، و نخست باید یک جامعه معنوی ـ اخلاقی و تمیز و آموزش و پرورش خوب در دست باشد که نیل به آن نیز آسان نیست و وقتگیر است. با این پیش بینی مایوس کننده، به تدریج گروهی از آنارشیست ها متوجه ترور حاکمان ظالم و همچنین توسعه دهندگان ظلم ساخت و در طول سه چهار دهه (اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰) چند رئیس کشور در اروپا و آمریکا و جمعی از مقامات (به قول آنارشیست ها؛ ستمگر و یا فاسد) ترور شدند و از همین زمان در ذهن کسانی که آشنایی به فرضیه آنارشیسم ندارند، واژه آنارشیست مترادف با آشوب طلب شد.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز