سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


سرگردانی‌های یک نویسنده وراج


سرگردانی‌های یک نویسنده وراج
● نگاهی به جهان داستانی و خط سیر الفریده یلینک
▪ زندگی و آثار
الفریده یلینک در ۲۰ اکتبر ۱۹۴۶ در ایالت اشتایر مارک اتریش به دنیا آمد. مادرش از یکی از خانواده های اشراف اتریشی بود و پدرش، شیمیست و از خانواده های یهودی تبار چک. پدرش در دوران اشغال نازی ها، از یهودی کشی جان سالم به در برد، چون حرفه اش مورد نیاز صنایع نظامی بود. تربیت الفریده به عهده مادر بود، که دختر را به یک کودکستان کاتولیکی فرستاد و بعد به یک مدرسه مذهبی. زمانی که الفریده هنوز به دبستان می رفت، مادر تصمیم گرفت تا از الفریده یک کودک نابغه موسیقی خلق کند و دختر را که هنوز بچه دبستانی بود به کلاس های پیانو، گیتار، فلوت و ویولن فرستاد.
الفریده در ۱۳ سالگی در کنسرواتوریوم وین پذیرفته شد و در رشته ارگ، پیانو و فلوت، و بعداً آهنگسازی تحصیل کرد. در کنار تحصیل در کنسرواتوریوم، دبیرستان هم می رفت .بعد از دیپلم شروع به تحصیل در رشته های تاریخ هنر و تئاتر در دانشگاه کرد و به دلیلی که خواهم گفت، تحصیل را نیمه رهاکرد.
در همین زمان شعر می گفت و شعر ها نیز در نشریاتی چاپ می شد. یلینک در سال ۱۹۶۷ مجموعه اشعارش را به نام Lisas Schatten منتشر کرد و در سال ۱۹۶۸ اولین رمانش به نام bukolit را نوشت، که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. ۱۹۷۱ امتحانات نهایی کنسرواتوریوم در رشته ارگ را تمام کرد. یک سالی به برلین رفت و برگشت. ۱۹۷۴ عضو حزب کمونیست اتریش شد و ازدواج کرد. شوهرش گوتفرید هونگی برگ برای فیلم های فاسبیندر موسیقی می ساخت و از اواسط دهه ۹۰ در زمینه انفورماتیک در مونیخ کار می کند.
برای همین یلینک هم در وین و هم در مونیخ زندگی می کند. ۱۹۷۵ رمان «معشوقه ها» را نوشت که شروع شهرت ادبی اش است. در همین سال ها تعداد زیادی نمایشنامه های رادیویی نوشته است. ۱۹۹۱ از حزب کمونیست بیرون می آید و در سال ۲۰۰۴ برنده نوبل ادبی می شود و در همان سال مرکز تحقیقات یلینک را تاسیس می کند. این مرکز تحقیقات به تمام امور مربوط به آثار یلینک، که در انستیتو زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه وین کار می کند، می پردازد.
▪ آنچه که قطعاً تاثیر گذاشته است
پدر بعد از جنگ و طی دهه ۵۰ (میلادی) دچار بیماری روانی می شود، سال ها در خانه و در آسایشگاه ها در پریشانی به سر می برد و در سال ۱۹۷۲ در یک کلینیک روانی و در حالت جنون کامل از دنیا می رود. الفریده خودش در دوران دبستان و به دلیل رفتارش به روانپزشک معرفی می شود. مادر بسیار سختگیر است و می خواهد از او نابغه ای بسازد.
الفریده دیپلم را که می گیرد، دچار نابسامانی روانی می شود. با وجود این به دانشگاه می رود، اما دچار ترس و هراس روحی می شود، تحصیل را رها می کند و یک سال تمام خود را در خانه حبس می کند. این دوره شروع نویسندگی اوست.پس از مرگ پدر، الفریده که خود دچار پریشانی است، به قول بیوگرافی نویسان، احساس آرامش می کند.
مدتی را در کمون های دانشجویی زندگی می کند، عضو حزب کمونیست می شود. در سال ۱۹۷۱ نظریات رولان بارت را به طور انتقادی و عمیق و مفصل مطالعه می کند که تاثیر زیادی بر خلاقیت ادبی اش دارد.
در پی اختلاف با منتقدین و سیاستمداران محافظه کار، از جامعه اتریشی خود را کنار می کشد و اجرای نمایشنامه هایش در تئاتر های دولتی را ممنوع می کند. مادر که کودکی و نوجوانی سختی را برایش فراهم آورده بود، تا همین اواخر در زندگی یلینک حضور داشت. مادر تا مرگش در سال ۹۶ سالگی (در سال ۲۰۰۰) با الفریده زندگی می کند.
رمان «نوازنده پیانو» در واقع اتوبیوگرافی است. الفریده یلینک تک رو است و نه چندان اجتماعی. برای دریافت جایزه نوبل به استکهلم نرفت. آنها به اتریش آمدند. خانواده و گذشته، دیکتاتوری مادر و بیماری پدر، بعد تحصیلات و مطالعات زیاد، از موسیقی که در آن تبحر زیاد دارد، تا ادبیات، فعالیت های سیاسی چپگرا و ضدفاشیست، همه و همه تاثیر خود را گذاشته است.
▪ یلینک نویسنده
یلینک با خشم و تندی علیه نابسامانی های سیاسی، عمومی و خصوصی جامعه اتریش می نویسد. نثرش پرکنایه و نیشدار است و قصد دارد تا خواننده را از کوره بدر ببرد. مخالفانش به او لقبی داده اند که ترجمه اش می شود؛ کسی که به خانه و کاشانه اش گند می زند. هم خودش و هم مخالفانش نثرش را نثری می دانند کفرآمیز، هرزه، مبتذل و ریشخندآمیز. سال هاست که او عده ای را با عقاید سیاسی و اجتماعی اش یا با تحقیر ها و تند گویی هایش عصبانی و تحریک می کند یا به تحسین وامی دارد و همین باعث شده طرفدارانش به او لقب هنرمند زبان و کلام داده اند.
موضوع نوشته هایش همه انتقادی و در زمینه های گوناگون است؛ در مورد اتریش هایی می نویسد که از کنار گذشته شان و همکاری هایشان با نازی های آلمانی می گذرند، در مورد رفتار با خارجی ها می نویسد، در مورد امریکایی ها در عراق و در مورد ابوغریب، در مورد برداشت نادرست از فمینیسم که به پورنوگرافی ختم می شود.
یلینک در مصاحبه ای با مگزین لیترر در سال ۲۰۰۷ یک بار دیگر موضوع ها و تم های عمده کتاب هایش را بیان می کند؛ دوران کودکی پرتنش، بحث «طبیعت» و «بی گناهی»، نفرت از به فراموشی سپردن عمدی همدلی و همکاری با نازی‌ها. یلینک می گوید در ادبیات اتریش «هیتلر» تبدیل شده به یک سیاهچاله.از جمله دلایلی که کمیته جایزه نوبل هنگام اعطای جایزه به او عنوان کرد این بود که این نویسنده اتریشی با شوری بی بدیل پوچی و قدرت تحمیلی کلیشه های اجتماعی را بیان می کند و با خشم و احساس، اصول پذیرفته شده خواننده های خود را متزلزل می کند.
آثار او جریانی است موسیقایی از نواها و مخالف خوانی ها. یکی از پروفسور های عضو کمیته نوبل بعد از ۲۲ سال عضویت در آکادمی، به دلیل اعطای جایزه به یلینک استعفا داد و نوشت که نوشته های یلینک مشتی وراجی است، پر از تحقیر و نفرت و بد و بیراه. به هیچ یک از مظاهر زندگی بشری توجهی ندارد و به همین دلیل مجموعه آثارش روی هم، هیچ نیست.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید