چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

راهکارهای بهداشت روانی در مدارس


راهکارهای بهداشت روانی در مدارس
یکی از مکان‌هایی که فعالیت بهداشت روان در آنجا می‌تواند مفید باشد، مدارس است. مدارس با در بر گرفتن بخش عظیمی از جمعیت آینده ساز جامعه، به عنوان یک مرکز فرهنگی، اجتماعی مهم در جامعه مطرح می‌باشد. در عصر ما هدف از مدرسه رفتن صرفا انباشتن مطالب در ذهن نیست، بلکه پروش همه جانبه شخصیت دانش‌آموز می‌باشد. در این میان معلم مهمترین و موثرترین فرد در هر موسسه تربیتی است. معلم مرجع واقعیت برای کودک و نوجوان است، بنابراین به دلیل اهمیت معلم، بویژه در نظر دانش‌آموزان، از او انتظار می‌رود که با شناخت دقیق دانش‌آموز و کشف مشکلات آنها، موقعیت‌های آموزشی را به گونه‌ای ترتیب دهد که احساس رضایتمندی را در دانش‌آموزان به وجود بیاورد. از آنجایی که کشور ما یکی از جوان‌ترین جوامع دنیاست و در آن بیش از ۲۰ میلیون نوجوان و جوان زندگی می‌کنند و بخش عظیمی از این جمعیت کثیر در مدارس راهنمایی و دبیرستان تحصیل می‌کنند، لذا می‌توان گفت که بهترین موقعیتی که می‌شود بانوجوانان ارتباط منسجم و منظمی برقرار کرد، از طریق دستگاه تعلیم و تربیت است (محمدرضا شرفی، ۱۳۷۲.)
تامین بهداشت و سلامت روحی و اخلاقی نوجوانان و جوانان که قریب یک سوم جمعیت کل کشور را تشکیل می‌دهند، یکی از وظایف اساسی دست‌اندرکاران مسائل تربیتی و بهداشتی است و با توجه به نتایجی که عدم ارضای نیازهای نوجوانان به بار می‌آورد و با عنایت به این امر که پیشگیری همیشه ارزان‌تر و آسان‌تر از درمان است. دست‌اندرکاران امور فرهنگی کشورمان خصوصا معلمان به دلیل ارتباطات گسترده با اقشار نوجوان و جوان جامعه، می‌توانند از یک سو موجبات پیشگیری از مشکلات و اختلالات و نابسامانی‌های روانی نوجوانان را فراهم آورند و از سوی دیگر، مراتب رشد و شکوفایی استعدادهای آنان را هر چه بیشتر مهیا سازند.
این سوال مطرح است که حمایت دبیران از دانش‌آموزان تا چه حد است و تا چه حدی به نیازهای روانی- اجتماعی دانش‌آموزان توجه دارند و جایگاه دبیران در تامین بهداشت روانی نوجوانان کجاست؟ حل مشکلات تربیتی از عهده یک نفر و حتی یک سازمان به تنهایی انتظار نمی‌رود. به جهت آنکه یک فرد خاص آن مشکل را به وجود نیاورده است. پس هماهنگی نهادهای تربیتی امری الزامی است (محمدرضا شرفی، ۱۳۶۸.)
والدین در ارضای نیازهای روانی- اجتماعی نوجوانان نقش کلیدی دارند، خانواده در دو زمینه مشخص باید فعالیت نماید، اول ارضای نیازهای بدنی و مادی نوجوانان و دوم ارضای نیازهای روانی نوجوانان، چگونگی پاسخگویی خانواده به این گونه نیازها، بنیان شخصیتی فرد را بنا می‌کند (همان منبع.)
خانواده به لحاظ پایگاه عاطفی که دارد، باید نوجوان را در پناه خود بگیرد و تجربیات و آمادگی‌های لازم را برای او تامین نماید. اگر والدین با فنون تربیت کودک آشنا گردند و نیازهای کودکانشان را بشناسند، اولا انتظاراتشان از کودکان در حد معقول خواهد بود، ثانیا نقش خود را به عنوان پدر یا مادر، بهتر درک و ابقا خواهند نمود، ثالثا در ایجاد رابطه با فرزندان موفق‌تر خواهند بود (عبدالله شفیع آبادی، ۱۳۶۸.)
اغلب والدین از منفی‌گرایی فرزندان خود، رنج می‌برند و آن را یک حادثه بزرگ و صرفا مرتبط با خود تلقی می‌کنند، حال آنکه به اقتضای سن بلوغ، بیشتر این امور طبیعی، مرحله‌ای، گذرا و موقت است. لذا با شناخت ابعاد روحی نوجوان، از ایجاد فضایی با ابرهای سنگین و تیره بر روابط نوجوان و دیگران، جلوگیری نموده واقع بینی، جایگزین بد بینی شده و حسن تفاهم به جای سوء تفاهم بر این روابط حاکم می‌شود (محمدرضا شرفی، ۱۳۷۲.)
نقش والدین در ارضای نیازهای روانی- اجتماعی نوجوانان، نقشی بارز و مهم است ولی لازم است که ذکر شود در حقیقت نوجوانان مدت زیادی از وقت خود را در مدرسه صرف می‌‌کنند و به تحصیل مشغول می‌باشند لذا، دومین پایگاه اصلی برای ارضای نیازهای روانی- اجتماعی نوجوانان، مدرسه است. مدرسه علاوه بر نقش آموزشی، نقش تربیتی و پرورشی نیز دارد و به عنوان یک نهاد پرورشی می‌تواند کاستی‌های بهداشت روان نوجوانان را جبران کرده و آنها را در مسیر جاده سلامتی از نظر روان و ثبات شخصیتی سوق بدهد. امروزه بیشتر روانشناسان تربیتی معتقدند که کارکنان مدرسه در سلامت روان دانش‌آموزان دارای نقش حساسی هستند. این مطلب مبتنی بر این فرض است که جوامع هرگز به اندازه و تعداد کافی دارای متخصصان سلامت روان نخواهند شد تا برای کمک به جمعیت روز افزونی که نیاز به خدمات دارند، تکافو کند، بنابراین باید تاکید وتوجه را روی کوشش‌هایی در جهت پیشگیری از عدم سلامت روان قرار داد. (شکوه نوابی‌نژاد، ۱۳۶۷.)
مدرسه به منزله پلی است که نوجوان را با جامعه مربوط می‌کند. مدرسه می‌تواند از نوجوان، فردی موثر، فعال و مفید به حال جامعه تربیت کند. در این صورت ما مرهون مدرسه و نظام تعلیم و تربیت موفقی خواهیم بود که توانسته باشد در امر پرورش نیروی انسانی، به موقع و صحیح اقدام نماید. مدارس ترمیم کننده شخصیت نوجوانان خود باخته و احیا کننده جان‌های آنها هستند، لکن با درایت و تدابیری که مسئولان مدارس وجهه همت خود ساخته‌اند، می‌توان شخصیت آنان را پرورش داد. (محمدرضا شرفی، ۱۳۷۲.)
رضایت خاطر دانش‌آموز وقتی تامین می‌شود که بداند او در مدرسه و کلاس خود می‌تواند رغبت‌ها و نیازهایش را کشف و ارضا‌ کند و آنها را به طرز مطلوب، رشد و گسترش دهد. مدرسه همواره باید در نظر داشته باشد که نوجوان، نیازهای اجتماعی و تفریحی مشروعی دارد که باید ارضا شوند، وگرنه به ضررش تمام می‌شود و اگر مدرسه از کمک به ارضای این نیازها کوتاهی و غفلت کند، تمام وظایفش را انجام نداده است و مقصر به شمار می‌رود. (علی‌اکبر شعاری‌نژاد، ۱۳۷۱.)
محیط مدرسه به لحاظ ویژگی‌ها و هدف‌های خود از حساسیت خاصی برخوردار است، چرا که به لحاظ مدت زمانی که کودک و نوجوان، اوقات مفید خود را در آن به سر می‌برند، اهمیت داشته و در این مورد، اولین محیط بعد از خانه محسوب می‌شود. (علی میرزا بیگی، ۱۳۷۱.)
شایان ذکر است که فقط در ارتباطات کلامی نمی‌توان به نوجوان شخصیت داد و آن را در حد شعار خلاصه نمود، بلکه در مسئولیت سپاری، شرکت دادن نوجوانان در فعالیت‌های فوق برنامه مدرسه، فعال نمودن آنان در زمینه‌های ورزشی، برگزاری جلسات بحث و گفتگو و نظرخواهی از آنان در اموری که مربوط به خود نوجوانان است، گام‌هایی هستند که به طور واقع‌بینانه، به گسترش شخصیت آنان و جذب نیروهای خلاقشان در اداره جامعه منجر می‌گردد. قطعا اگر نوجوانان در برخی از تصمیم‌گیری‌های مدرسه، شرکت داشته و نظر خود را بیان نمایند، در مسئولیت‌های ناشی از آن و نیز توسعه وجدان اجتماعی آنان، بسیار نقش خواهد داشت. (علی‌اکبر شعاری‌نژاد، ۱۳۷۱.)
مدرسه نقش سازنده و انکار ناپذیر در تکوین شخصیت و رشد تن و روان کودک و نوجوان دارد و به جرات می‌توان گفت که پیشرفته‌ترین ملت‌ها، دارای بهترین و عالی‌ترین مدارس می‌باشند. (محمدپارسا، ۱۳۶۸)
آموزش و پرورش صحیح، مستلزم شناخت و توجه مناسب به نیازها و انگیزه‌های فراگیر بوده و رشد و شکوفایی استعدادها و تربیت عاطفی، عقلانی، اخلاقی و الهی، ارتباط عمیقی با نحوه شناخت و پاسخگویی به نیازهای روانی دارد.
پاسخ به نیازهای روانی، علاوه بر تامین بهداشت روانی، وسیله‌ای مناسب جهت پیشبرد اهداف آموزشی و تربیتی و رشد شخصیت فراگیر می‌باشد. چرا که توجه به انگیزه‌های اساسی فراگیران و تنظیم برنامه درسی و آموزشی هماهنگ با آن، موجب موفقیت بیشتر در امر آموزش خواهد شد. از این‌رو ضمن توجه به موارد فوق‌الذکر، جهت ارضای نیازهای روانی لازم است معلم از برخوردهایی توام با تفاهم و احترام و محبت سود جوید. انتظار او از پیشرفت دانش‌آموزان، هماهنگ با ویژگی‌های سنی و فردی آنان باشد و در این زمینه، فعالیت‌های مورد علاقه فراگیران، به تدریج از هدف‌های ساده به پیچیده‌تر هدایت شود. چنان که امکان موفقیت دانش‌آموزان در انجام فعالیت‌های مورد نظر و ابراز خود به شیوه‌های طبیعی ممکن باشد، به تقویت اساس ارزشمندی (عزت نفس) و اعتماد به نفس آنان منجر می‌‌گردد. (علی میرزابیگی، ۱۳۷۱.)
تهیه و تنظیم: شهربانو میرمشتاقی- کارشناس ارشد
روانشناسی تربیتی منطقه ۶
منبع : روزنامه رسالت