شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


صنایع دستی در دهکده جهانی


صنایع دستی در دهکده جهانی
صنایع دستی را حوزه مهم تلفیق هنر، صنعت و فرهنگ دانسته‌اند که در بستر تاریخ به عنوان بهترین پاسبان و حافظ هویت ملی کشورها مطرح بوده است اما پرسش مهم این است که در روند جهانی شدن و تبلور عناصر فرهنگ بومی در بسترهای جهانی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا جهانی شدن امکان این بروز و ظهور را پررنگ تر خواهد کرد و یا به تغییر یا حذف این عناصر خواهد انجامید.
همین جا باید تفاوتی میان دو واژه گلوبالیزم به معنای پروسه و روند طبیعی جهانی شدن و گلوبالیزیشن به معنای پروژه جهانی‌سازی از سوی قدرت‌های جهانی اشاره کرد و آنچه دغدغه خاطر منصفان دلسوز عناصر فرهنگ بومی را سبب شده است، کم‌رنگ شدن حیات این عناصر در روند طبیعی جهانی شدن به معنای طبیعی است وگرنه پروژه جهانی‌سازی از اساس زیر سؤال بوده و هست.
با این همه هرچند پروسه جهانی شدن با تفاوت‌های عناصر بومی و منطقه‌ای معنا می‌گیرد، اما این خطر نیز وجود دارد که خود این عناصر به دلیل عدم توانایی در همگون‌سازی خود با شرایط جدید از بین بروند.
آیا سیاه چادرهای عشایر ایلام می‌تواند نسبت‌هایی با مفاهیم جدید جهانی برقرار کند یا خیر؟ صاحبنظران در این خصوص دو رویکرد را پیشنهاد می‌دهند:
اگر یک عنصر فرهنگی بومی و یک صنعت دستی محلی، بالذات نمی‌تواند خود را با شرایط جدید همگون کند، همان بهتر که از بین برود، در این میان عناصری که در ذات خود پتانسیل جهانی شدن را داشته باشند، اتفاقاً از ابزار جهانی هم به نفع خود استفاده کرده و حیطه خود را بیش از پیش گسترش می‌دهند. نمونه عالی صنایع دستی که بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ما را شکل می‌دهد و در این زمینه نیز مثال زدنی است فرش ایرانی است. آیا کم‌رنگ شدن مرزها و پیوستن به دهکده جهانی به نفع عرضه و تقاضای این هنر- صنعت خواهد بود؟ اگر چنین است خود فرش پس از جهانی شدن تا چه اندازه تغییر خواهد کرد و آیا الزاماً این تغییرات به نفع هنر فرش خواهد بود؟ نظریه نخست می‌گوید اگر فرش ایرانی نتواند در دهکده جهانی موقعیت خود را حفظ کند بهتر است از بین برود، به‌علاوه با گسترش عرضه و تقاضا قاعدتاً خود این هنر نیز تغییراتی خواهد کرد که در نهایت به نفع آن است.
دسته‌ای دیگر از صاحبنظران معتقدند این پتانسیل به هیچ وجه یک ویژگی بالذات نیست و تنها توانایی صاحبان آن و ابزار تبلیغ باعث می‌شود که یک صنعت بشدت محلی و بومی در حد و اندازه‌های جهانی مطرح شود. مثلاً کلاه مکزیکی که اکنون تقریباً تمامی کشاورزان، ماهیگیران و دامداران جهان با کاربرد آن آشنا هستند. بازهم همان پرسش تکراری که آیا این توانایی در خود کلاه مکزیکی است یا صاحبان آن این کلاه بومی را جهانی کرده‌اند؟ آیا به همان میزان که کلاه مکزیکی می‌تواند جهانی شود صنایع مسی زنجان هم می‌تواند چنین اقبالی پیدا کند؟
محمد رضا کمالی فر کارشناس مسائل اجتماعی در این زمینه می‌گوید: «بسیاری از صنایع دستی دیگر در کشور خودمان هم کاربردی ندارند. به عنوان مثال بسیاری از ظروف خاص سفالی که زمانی برای نگهداری طولانی مدت مواد غذایی به کار می‌رفت با ورود یخچال حتی کاربردهای محلی خود را نیز از دست داد. آیا کسی دیگر از کوزه برای نگهداری و خنک کردن آب استفاده می‌کند؟ یا ظروف سفالی که زمانی برای نگهداری طولانی مدت روغن و پنیر استفاده می‌شد؟ بنابراین چنین دغدغه‌ای که در شرایط جهانی چه بر سر صنایع دستی ما خواهد آمد تا حدودی بی‌اساس است.» وی در ادامه می‌افزاید: «بخشی از صنایع دستی ما درحال حاضر غیر مصرفی و صرفاً موزه‌ای هستند. شاید کسی هم علاقمند باشد به عنوان دکور از چنین چیزهایی استفاده کند اما کلیت موضوع روند دیگری پیدا کرده است. در این بخش به نظرم موزه‌ها و بویژه موزه‌های روستایی و محلی می‌توانند نقش ویژه‌ای داشته باشند یعنی آن درآمدی که قرار است با فروش این وسایل به دست بیاید از طریق موزه‌ها می‌توان به عنوان جذابیت‌های گردشگری به دست آورد. اما درباره صنایع دستی مصرفی وضعیت متفاوتی وجود دارد. رومیزی‌های زیبای نقش در نقش و رنگ در رنگ یزد یا اصفهان همیشه کاربرد دارند و هرچقدر هم قدیمی‌تر به نظر برسند متفاوت تر و فانتزی تر خواهند بود که از اقبال بیشتری هم ممکن است برخوردار شوند. حال می‌ماند هنر ما برای صادر کردن، معرفی کردن و...»
● صنایع دستی و نگاه موزه‌ای
البته نگاه موزه‌ای نسبت به پاره‌ای از صنایع دستی بسیار هم خوب است، زیرا به هر حال موزه‌ها می‌توانند بخشی از فرهنگ دیرین ما را در خود جای دهند و به عنوان برگی افتخارآفرین در معرض تماشای دیدگان بگذارند، اما نباید اینگونه بیندیشیم که صرفاً با نگاه موزه‌ای و در نهایت با برگزاری چند نمایشگاه، تمام وظیفه خود را در برابر صنایع دستی انجام داده ایم. امروزه آنچه در مورد صنایع دستی ما از اهمیت ویژه برخوردار است اندیشیدن به کاربردی شدن آنهاست، زیرا در این صورت صنایع دستی از حالت دکوری یا لااقل مصرف بومی خارج شده و در بستری فراخ تر گوشه‌ای از زندگی مصرفی امروز را پر می‌کند و ناگفته پیداست که با کاربردی شدن صنایع می‌توان آنها را وارد معادلات اقتصادی کرد و از این رهگذر اتوماتیک وار به تبلیغات نیز توجه خواهیم داشت که در پس زمینه همین تبلیغ و عرضه و تقاضا، فرهنگ خود را هم وارد مناسبات جهانی کرده ایم. کارشناسان این زاویه دید را زاویه دید «اقتصاد فرهنگ» می‌نامند که جایگاه صنایع دستی در این اقتصاد، جایگاه ویژه‌ای است.
کارشناسان می‌گویند صنایع دستی ایران در کنار چین و هند، سه قطب مهم این صنعت را تشکیل می‌دهد و از لحاظ تنوع مقام اول جهانی را دارد، اما ازجمله ویژگی‌های این صنعت می‌توان به انجام قسمتی از مراحل تولید با دست، حضور خلاق انسان، تأمین عمده مواد اولیه در داخل، عدم نیاز به سرمایه و بار فرهنگی نهفته در آن، قابلیت ایجاد توسعه در تمام کشور، انتقال تجارب به صورت سینه به سینه یا مدرن، قدرت اشتغالزایی بالا و توسعه صادرات، زیبا و همه کس پسند بودن، قابلیت کاربرد در زندگی فردی و اجتماعی و تکمیل کننده صنعت گردشگری و سهم عمده آن در تولید ناخالص داخلی و... اشاره کرد. بنابراین:
صنایع دستی صرفاً آثار تاریخی موزه‌ای و آثار زیبای دکوری نیستند و همچنان که براساس یک نیاز تولید شده اند، می‌توانند در راستای نیازهای بشر امروزی هویت و کارکرد تازه‌ای به خود بگیرند.
برای ارتقای کیفی، دقت در کار و تکثیر انبوه صنایع دستی ناچار از پذیرش تکنولوژی روز هستیم.
در صورت قرار گرفتن در جایگاه صحیح و واقعی، این صنعت می‌ تواند برای معرفی فرهنگ بومی و ملی، در جهان نقش عمده و ویژه‌ای بازی کند و...
● یک مقایسه آماری
چندی پیش یکی از کارشناسان شورای توسعه صنایع دستی هندوستان اعلام کرد که به‌دلیل رکود شدید اقتصادی در کشورهای اروپایی و امریکایی که از پیامدهای بحران جهانی اقتصادی است، تمایل مردم برای خرید صنایع دستی کشورهای دیگر از جمله هندوستان کاهش یافته و پیامد این امر، بحران در صنایع دستی هندوستان و کاهش ۴۸ درصدی صادرات این کشور در ماه‌های اخیر بوده است که تداوم این روند نیز در درازمدت می‌تواند صدمه‌های زیادی را به اقتصاد هندوستان وارد کند.
در همین راستا وزیر تولید و تجارت اندونزی از کاهش هشت درصدی صادرات صنایع دستی این کشور خبر داد که این امر، کاهش ۷۰میلیون دلاری درآمدهای اندونزی را از صادرات صنایع دستی درپی داشته است. مقایسه این آمار با صادرات صنایع‌دستی کشورمان در همان مقطع زمانی بسیار جالب توجه خواهد بود که نشان از پتانسیل‌های غیر قابل انکار صنایع دستی ایران دارد؛ سال گذشته تنها اصفهان به عنوان یکی از قطب‌های صنایع دستی کشور توانست ۴۳ درصد افزایش صادرات را پیش روی ما قرار دهد و خلاف تحلیل کارشناسان شورای توسعه صنایع دستی هندوستان را به عنوان یکی از سه ضلع جهانی صنایع دستی به اثبات برساند. تحلیلی که عدم تمایل نسبت به این صنعت را ناشی از بحران اقتصادی غرب ارزیابی می‌کند.
به عبارت ساده تر تنها توسعه ۴۳ درصدی صادرات صنایع دستی اصفهان نشان می‌دهد، حتی اگر این صنعت به دلیل بحران اقتصادی غرب از عدم اقبال مردم جهان رنج ببرد باز پتانسیل‌های کشور می‌تواند معادله‌ها را به هم بزند.
احمد ادیب معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان چندی پیش خبر داد: طی یکسال گذشته ارزش صنایع دستی اصفهان که از طریق گمرکات استان صادر شده،نسبت به سال ماقبل بیش از ۴۳درصد رشد داشته است.
در سال ۸۷ صادرات صنایع دستی از گمرک اصفهان به لحاظ ارزش چهارمیلیون و ۴۴۴ هزار و ۸۳۰ دلار و به لحاظ وزنی ۲۷۴ هزار و ۹۵۸ کیلوگرم و صادرات صنایع دستی در سال ۸۶ از گمرک اصفهان به لحاظ ارزشی سه میلیون و ۸۶ هزار و ۸۰۷ دلار و به لحاظ وزنی ۲۶۲ هزار و ۶۲۱ کیلو گرم بوده است.
وی بیشترین صنایع دستی صادر شده از گمرکات استان اصفهان را مینا، قلمکار، خاتم و کاشی ذکر کرده و می‌گوید: این رشد در حالی است که بسیاری از صنایع دستی استان اصفهان از سایر گمرکات در استان‌های دیگر صادر می‌شود.
علی حسینی
منبع : روزنامه ایران