چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه زن در خلقت


شخصیت زن و حقوق وی، از مسائلی است كه در طول تاریخ همواره مظلوم واقع شده‏است. هرچند در جهان كنونی درباره آن بسیار سخن گفته و كتاب نوشته شده. اما واقعیت آن است كه این مظلومیت در جهان متمدن كنونی هنوز وجود دارد.
در اعصار گذشته، همواره زن را موجودی پست می‏شمردند و او را عضوی ناقص كه طفیلی و سربار جامعه است معرفی می‏كردند و تفاوت‏های او را با مرد، مایه نقصان او می‏دانستند. اما بر عكس در قرن اخیر در هر محفلی سخن از زن، شخصیت و حقوق اوست. مخصوصا در جوامع غربی كه مبارزه برای آزادی زن بیداد می‏كند. جالب این‏جاست كه هرچند این دو دوره از لحاظ تقدم و تاخر زمانی با هم اختلاف و فاصله دارند، اما شیوه برخورد با زن هیچگاه عوض نشده است; به دیگر سخن اگرچه شعارها و شخصیت ظاهری به زن دادن نسبت‏به گذشته جلوه‏ای زیباتر به خود گرفته اما نفس‏الامر با گذشته هیچ تفاوتی نكرده است. در گذشته، به زن سركوفت ناقص بودن می‏زدند و او را مجبور می‏كردند برای كم جلوه كردن نقص خویش، همیشه خود را محتاج مرد و زیر سایه او بداند و سعی كند تا می‏تواند كاری كند كه مردها از او راضی باشند و در نتیجه، همواره در كنج‏خانه بماند و از كمال علمی و معنوی محروم بشود و بدین روی، خود نیز باور كرده بودكه عضو ناقص اجتماع است و خود را مستحق شخصیت و حقوق نمی‏دانست.
در هر حال، هر دو دوره در پایمال كردن شخصیت و حقوق زن مشترك بوده‏اند و چه بسا ضربه دوره دوم بسیار مخرب‏تر بوده است. جوامع غربی، شخصیت و ارزش زن را در استفاده ابزاری از وی می‏داند.
ملاك پذیرش یك زن در غرب، این است كه خود را بیش‏تر در معرض دیگران قرار بدهد. متاسفانه در پیش از انقلاب، تب مبارزه برای آزادی زن به ایران هم سرایت كرده بود. حكومت پهلوی سعی داشت‏به هر شكلی كه شده چادر را از سر زنان بردارد و بالاجبار آن‏ها را در جایگاه رفیع خود بنشاند و با انجام مراسم‏های گوناگون از قبیل انتخاب دختر شایسته و... ایران را به ماكتی از غرب تبدیل كرده‏بودند. و به قول امام عزیزمان رحمه الله «در دوره اختناق می‏خواستند زنان جنگجوی ما را ننگجو بار آورند.»
به این ترتیب، آن‏ها زن را حتی بالاتر از مرد حساب می‏كردند و این بار برعكس دوره قبل، تفاوت‏های زن و مرد را نقص برای مرد می‏دانستند!
ولی واقعیت این است كه زن در هیچ كدام از این دو دوره، شخصیت واقعی خود را نیافته و در هر دو دوره از رشد و كمال علمی و معنوی خود باز مانده است. در این‏جاست كه پای اسلام ناب به عنوان حامی واقعی زن به میان می‏آید. آنچه اسلام در مورد زن می‏گوید، كاملا با آنچه در جهان امروز بدان عمل می‏شود تفاوت دارد; اسلام زن را همانند مرد، انسانی بزرگ با شخصیتی مستقل می‏داند كه تا اوج ملكوت می‏تواند پرواز كند. اسلام با قرار دادن محور تقوا برای سنجش انسان‏ها، ملاك برتری افراد را نسبت‏به دیگران، صرفا داشتن تقوای بیش‏تر می‏داند.
خلقت انسان
در اندیشه قرآن انسان از خاك آفریده شده و بازگشت همه به خاك و مبعوث شدن همه نیز از خاك می‏باشد: «منها خلقناكم و فیها نعیدكم و منها نخرجكم تارهٔ اخری‏». (۱)
هم‏چنین قرآن خلقت انسان را به هفت مرحله تقسیم می‏كند. (۲) تفسیر نمونه در توضیح آیه ۶۷ سوره مؤمن می‏نویسد: «.. به این ترتیب نخستین مرحله، مرحله تراب و خاك است. مرحله دوم، مرحله نطفه كه مربوط به همه انسان‏هاست جز آدم و حوا. مرحله سوم، مرحله‏ای است كه نطفه تكامل یافته و رشد قابل ملاحظه‏ای نموده و به صورت یك لخته خون بسته در آمده است. پس از این مرحله «مضغه‏» (چیزی شبیه به گوشت جویده) و مرحله ظهور اعضا، مرحله حس و حركت است كه در این‏جا چهارمین مرحله را مرحله تولد جنین ذكر می‏كنند و مرحله پنجم را مرحله تكامل قدرت و قوت جنسی كه (بعضی آن را سن سی سالگی می‏دانند) قرآن از آن تعبیر به «بلوغ اشد» كرده است. از آن به بعد، مرحله عقب گرد و از دست دادن نیروها آغاز می‏شود و تدریجا دوران پیری كه مرحله ششم است فرا می‏رسد. سرانجام پایان عمر، كه آخرین مرحله است فرا می‏رسد و انتقال از این سرا به سرای جاویدان تحقق می‏یابد» (۳)
خلقت زن در آینه ادیان و اندیشه‏ها
به راستی خلقت زن چگونه است؟ آیا او هم خلقتی همانند مرد دارد؟ آیا تفاوتی از لحاظ تركیب ماده و جسم بین زن و مرد وجود دارد؟ یا به تعبیر بعضی‏ها كه مرد را موجودی برتر می‏دانند، آیا از آفرینش برتر نیز نسبت‏به زن برخوردار است و «زن خلقتی ناقص دارد»؟
برای پاسخ به سؤالات فوق ابتدا به بررسی نظریات مختلف در این‏باره پرداخته و سپس نظر اسلام را مطرح می‏كنیم.
قدیمی‏ترین نظریه در این زمینه، نظریه افلاطون است كه می‏گوید: «انسان در اول دو جزء نبود بلكه در اثر ارتكاب گناه، مورد غضب خداوند قرار گرفت و به دو جزء نر و ماده تقسیم گردید». (۴) «ایرانیان باستان نیز اعتقاد داشتند، كیومرث اولین انسان بود كه وارد زمین گردید و سی سال در كوهستان‏ها زندگی نمود و در موقع مرگ نطفه‏ای از پشتش چكید و در اثر تابش آفتاب خشكید تا چهل سال دیگر در روز مهرگان (۱۶ مهر) كه جشن باستانی است‏به صورت دو ساقه ریواس از زمین رویید، آنگاه به شكل انسان یكی به نام «میشانه‏» جنس ماده و دیگری «میشه‏» جنس نر در آمدند.» (۵)
«كاتولیك‏ها، معتقدند كه روح مرد با روح زن فرق دارد و تنها مریم در میان زنان دارای روح معادل با مردان است و روح بقیه زنان حالت‏بین انسان و حیوان دارد.» (۶)
یهودیان معتقدند: «حوا از آخرین دنده چپ آدم آفریده شده است‏» (۷) و نیز در تورات (تحریف شده) آمده است: «خدا گفت: درست نیست آدم تنها بماند لذا حوا را آفرید ...» (۸)
«بهاگواد گیتا - كه دارای آیین هندو می‏باشد - عقیده كلی را این‏گونه تشریح می‏كند: این فقط روح گنهكار است كه به صورت زن متولد می‏شود.» (۹)
«در كتاب لجبكی - كتاب مذهبی ژاپن باستان - در قسمت‏خلقت انسان نوشته شده است: آماتراسو - اله آفتاب - كه خدای خدایان است مرد و زن را یكسان آفرید ولی زن نتوانست از این تساوی بهره گیرد، لذا مرد برتر گردید.» (۱۰)نظر اسلام در خلقت زن
اگر بخواهیم دقیقا نظر اسلام را مورد بررسی قرار بدهیم، باید ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست. قرآن كریم در آیات متعددی این موضوع را مطرح كرده است; از جمله آیه ۲۱ سوره روم، ۲۷ نحل، ۱۱ شوری، ۴۹ ذاریات، و آیه ۱ سوره نساء. از باب نمونه و رعایت اختصار، به تفسیر و توضیح آیه اول سوره نساء پرداخته و نظریات مختلف مفسران و دانشمندان را در این مورد، بررسی می‏نماییم:
یایها الناس اتقوا ربكم الذی خلقكم من نفس واحدهٔ و خلق منها زوجها...»; تعدادی از مفسران و دانشمندان اهل تسنن اعتقاد دارند كه زن از دنده چپ مرد آفریده شده است. از جلمه طبری پس از این‏كه در تفسیر خود نظرات مختلف محدثین را در این مورد می‏آورد، به بررسی آن‏ها می‏پردازد. هرچند كه در آخر نظر خود را بیان نمی‏دارد، اما آنچه از شواهد به دست می‏آید این است كه او هم این نظریه را بیش‏تر قبول دارد و حتی در تاریخ خود (تاریخ طبری) این‏گونه می‏آورد: «.. خدا آدم را در بهشت قرار داد كه در آن تنها همی رفت و همسری نداشت كه بدو آرام گیرد لحظه‏ای بخفت و چون بیدار شد زنی را بالای سر خود دید كه خدای از دنده او خلق كرده بود... به گفته اهل تورات و دیگر مطلعان، خوابی برای او [آدم] انداخت. آن‏گاه یك دنده او را از طرف چپ بگرفت و جای آن را از گوشت پركرد و آدم هم‏چنان در خواب بود تا خدا از دنده وی حوا را بیافرید...» (۱۱)
تفسیر «قرآن العظیم‏»، تالیفت ابن كثیر قرشی دمشقی نیز در مورد «زوجها» این‏گونه توضیح می‏دهد: «و هی حواء خلقت من ضلعه[آدم] الایسر» (۱۲)
مفسران دیگری هم وجود دارند كه در مورد خلقت زن، همین اعتقاد را دارند (۱۳) ، ولی به نظر می‏رسد آنچه ذكر شد كافی بوده و رساننده مقصود باشد.
مفسران و علمای شیعه نیز همانند علمای اهل تسنن در مساله خلقت زن، نظرات مختلفی دارند: علامه طبرسی رحمه الله در تفسیر مجمع البیان نظر مفسران مبنی بر آفریده شدن حوا از ضلعی از اضلاع آدم را مطرح كرده است: «ذهب اكثر المفسرین انها خلقت من ضلع من اضلاع آدم‏» (۱۴) ; ولی در تفسیر جوامع الجامع نظر خود را بیان داشته و در ذیل آیه اول سوره نساء می‏نویسد، منظور از «خلقكم من نفس واحدهٔ‏»: «فرعكم من اصل واحد و هو نفس آدم ابیكم‏» (۱۵) و منظور از «خلق منها زوجها»: «خلق حواء من ضلع من اضلاعها» (۱۶) است.
درتفسیر «شبر» (نوشته علامه سیدعبدالله شبر) هر دو نظریه محتمل دانسته شده است: «خلق منها من فضل طینتها او من ضلعها» (۱۷) هرچند نظریه دوم مقدم دانسته شده است.
علامه طباطبائی رحمه الله در مورد این آیه در تفسیر «المیزان‏» درباره كلمه «زوج‏» می‏فرمایند: «بنا به گفته راغب، به معنای همسر است‏یعنی این كلمه در مورد هر دو قرین كه یكی نر و دیگری ماده باشد، استعمال می‏شود هم به نر «زوج‏» گفته می‏شود و هم به ماده...» (۱۸) سپس در مورد خلقت‏حوا می‏فرمایند: «ظاهر جمله مورد بحث می‏خواهد بیان كند كه همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانی بود مثل خود او. و این همه افراد بی شمار از انسان كه در سطح كره زمین منتشر شده‏اند همه از دو فرد انسانی مثل هم و شبیه هم منشا گرفته‏اند. بنابراین «من‏» نشویه خواهد بود و عبارت مورد بحث همان نكته‏ای را می‏رساند كه آیات زیر در صدد افاده آن است: «و من آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها»، «و الله جعل لكم من انفسكم ازواجا...» پس این‏كه در بعضی تفسیرها آمده كه همسر آدم از بدن خودش درست‏شده صحیح نیست هرچند كه در روایاتی آمده، لیكن از خود آیه استفاده نمی‏شود و در آیه چیزی كه بر آن دلالت كند وجود ندارد.» (۱۹)تفسیر نمونه نیز در مورد خلت زن اظهار می‏دارد كه: «خدا آدم را آفرید و سپس همسرش را از باقیمانده گل او خلق كرد» (۲۰) و این جمله كه می‏گوید همسر آدم از او آفریده شد، بعضی مفسرین از این تعبیر چنین فهمیده‏اند كه همسر آدم (حوا) از بدن آدم آفریده شده و پاره‏ای از روایات غیر معتبر را كه می‏گوید حوا از یكی از دنده‏های آدم آفریده شده، شاهد بر آن گرفته‏اند... این سخن بی‏اساس است و از بعضی روایات اسرائیلی گرفته شده و هماهنگ با مطالبی است كه در فصل دوم از سفر تكوین تورات تحریف شده آمده است. و از این گذشته بر خلاف شاهد و حس می‏باشد; زیرا طبق این نظر كه حوا از یكی از دنده‏های آدم آفریده شده، باید مردان در طرف چپ، یك دنده كم‏تر داشته باشند در حالی كه می‏دانیم هیچ تفاوتی میان تعداد دنده‏های مرد و زن وجود ندارد; و این تفاوت یك افسانه بیش نیست. ولی با توجه به سایر آیات قرآن، هرگونه ابهامی از تفسیر این آیه برداشته می‏شود و معلوم‏می‏شودمنظورازآن این است كه خداوند همسر او را از جنس او آفرید: «... جعل لكم من انفسكم ازواجا»; خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد (نه از اعضای بدن شما). و طبق روایتی كه از امام باقر علیه السلام در تفسیر «عیاشی‏» نقل شده است، آفریده شدن حوا از یكی از دنده‏های آدم شدیدا تكذیب شده و تصریح شده كه حوا از باقیمانده گل آدم آفریده شده است.» (۲۱)
بعضی دیگر از تفاسیر - مانند تفسیر برهان - فقط به جمع‏آوری نظریات و احادیث پرداخته و خود نظر مستقلی را ارائه نداده‏اند.
با توجه به آنچه گفته شد، به این نتیجه می‏رسیم كه نظریه اول (خلقت‏حوا از دنده آدم) دارای ضعف‏های عمده است:
۱- مطابق نظر تورات است و احتمال این‏كه از اسرائیلیات باشد بسیار زیاد است.
۲- روایات اهل‏بیت علیهم السلام به شدت آن را تكذیب كرده‏اند;
۳-ازلحاظتجربی‏ومشاهده،پذیرفته‏نیست;
۴- زن و مرد هر دو انسانند و طبعا باید از یك چیز آفریده شده باشند (نه یكی از خاك و دیگری از موجودی زنده).
آیا خلقت زن شر است و عامل گناه
بعضی وجود زن را «شر» دانسته و او را عامل بدبختی و گرفتاری معرفی كرده و اعتقاد دارند زن عنصر گناه است. متاسفانه این مساله در ادبیات و تاریخ جهان نیز تاثیر نامطلوبی گذارده است. در تاریخ نیز از زنان برجسته كم‏تر نام و نشانی یافت می‏شود و این در حالی است كه بسیار زیاد به نام و ویژگی‏های غلامانی برمی‏خوریم كه وسیله عیش و نوش و تفریح سالم و ناسالم پادشاهان را فراهم می‏آورده‏اند (و چه بسا از آن‏ها به نیكی یاد شده است.) همواره از زن به عنوان موجودی كه عامل گناه است‏سخن به میان آمده و حتی بعضی از شعرا آن چنان در هجو زنان شعر سروده‏اند كه گمان می‏رود هیچ زن نیكی در تاریخ وجود نداشته است. برخی را اعتقاد بر این است كه زن شیطان كوچك است، مرد در ذات خود مبرا از گناه بوده و زن وی را به گناه می‏كشاند. به دلیل پای بند بودن به چنین اعتقادی است كه بسیاری از آیین‏ها كناره‏گیری از زن را توصیه می‏كنند.برای ریشه‏یابی این مساله، باید دید كه این تفكر از كجا نشات گرفته است؟ عوامل گوناگونی‏موجب‏به وجود آمدن این تفكر شده است; از جمله: بعضی - همان‏طور كه عنوان شد - خلقت زن را از دنده چپ مرد می‏دانند و او را موجودی ناقص می‏شمارند. و به همین دلیل، اورا موجودی كجرو و شرورخوانده‏اند:
زن از پهلوی چپ شد آفریده
كس از چپ راستی هرگز ندیده
عامل‏دیگر این‏است كه می‏گویند، آدم اول كه فریب شیطان را خورد و از بهشت‏بیرون رانده‏شدازطریق زن بود; «زن بود افسون‏گری، ایمان ربای‏» یعنی شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را. این مطلب در بعضی كتب تاریخی نیز به چشم می‏خورد و از جمله تاریخ طبری: «گفت [پروردگار]: ای آدم از كجا فریب خوردی؟ گفت: از حوا پروردگار من!» (۲۲)
برای بررسی این عوامل بهتر است نظر قرآن و روایات را جویا شویم تا بتوانیم پاسخ صحیح را به دست آوریم.
شهیدمطهری رحمه الله در این مورد می‏فرمایند: «قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولی هرگز نگفته كه شیطان یا مار حوا را فریفت و حوا آدم را، قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلی معرفی می‏كند و نه او را از حساب خارج می‏كند. قرآن می‏گوید به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت‏سكنی گزینید و از میوه‏های آن بخورید، قرآن آنجا كه پای‏وسوسه‏شیطانی‏رابه‏میان می‏كشد ضمیرها رابه‏شكل‏«تثنیه‏» می‏آورد، می‏گوید: «فوسوس لهما الشیطان‏»; شیطان آن دو را وسوسه كرد. «فدلاهما بغرور»; شیطان آن دو را به فریب راهنمایی كرد. «و قاسمهما انی لكما من الناصحین‏»; شیطان در برابر هر دو سوگند یاد كرد كه جز خیر آن‏ها را نمی‏خواهد.» (۲۳)
هم‏چنین در روایات ما، زنان منشا خیر و بركت‏اند. از جمله از امام صادق علیه السلام روایت است كه «اكثر الخیر فی النساء» (و چگونه ممكن‏است‏خیرو شر در یك‏جا جمع شوند؟)
به‏این‏ترتیب،قرآن‏و روایات‏با این فكر كه از زمان گذشته وجود داشته و تا حال هم آثاری از آن باقی است، سخت‏به مبارزه می‏پردازند و جنس زن را از این اتهام كاملا مبرا می‏دانند. و امام عزیزمان هم چه خوب فرموده‏اند: «خدمت مردها هم، بسیارش مرهون خدمت زن‏هاست.» (۲۴) ادامه دارد.
پی‏نوشت‏ها:
۱- طه: ۵۵، از آن آفریدیمتان و در آن برگزیدیمتان و از آن بیرون آوردیم بار دیگر.
۲- مؤمن: ۶۷، اوست‏خدایی كه شما را از خاك بیافرید و سپس از قطره آب نطفه و آنگاه از خون بسته علقه پس شما را از رحم مادر طفلی بیرون آورد تا آن‏كه به رشد برسید و باز پیری سالخورده می‏شوید و برخی از شما از پیری فوت كنید.
۳- تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۱۶۵
۴ و ۵- علی اكبر علویقی، زن در آینه تاریخ، ص ۱۰
۶- علی اكر علویقی، پیشین، ص ۳۷
۷- تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۳۸۰
۸- علی اكر علویقی، پیشین، ص ۳۳
۹- زن از دیدگاه اسلام، انتشارات دارالتبلیغ قم، ص ۱۸
۱۰- علی اكر علویقی، پیشین، ص ۱۴
۱۱- ترجمه تاریخ طبری، ج ۱، ص ۶۳
۱۲- تفسیر قرآن العظیم، ذیل آیه ۱ نساء
۱۳- از جمله تفسیر روح‏البیان، ص ۱۵۹ و...
۱۴- مجمع‏البیان، ص ۳ - ۴، ص ۶
۱۵ و ۱۶- جوامع الجامع، ج ۱، ص ۲۳۳
۱۷- تفسیر شبر، ذیل آیه نساء
۱۸ و ۱۹- ترجمه المیزان، ج ۴، آیه ۱ نساء
۲۰- تفسیرنمونه، ج ۱۹، ص ۳۸
۲۱- تفسیرنمونه، ج ۳، ص ۲۴۵ / تفسیر احسن الحدیث، ج ۱، ص ۶۹
۲۲- ترجمه تاریخ طبری، ج ۱، ص ۶۹
۲۴- كلمات قصار، مؤسسه نشر آثار امام، ص ۲۰۸


فاطمهٔ السادات مؤذن
منبع : بنياد انديشه اسلامي