دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


موانع ساختاری گسترش کارآفرینی


موانع ساختاری گسترش کارآفرینی
در سرتاسر جهان، کارآفرین ها هر یک به نوعی با موانع مختلف روبه رو هستند. آن ها باید از هوش کافی برای جمع آوری و پردازش اطلاعات مربوط به فرصت های تجاری برخوردار باشند، تاثیر ظهور تکنولوژی های جدید بر آینده کسب و کارشان را درک کرده و به موقع واکنش مناسب نشان دهند، از مهارت های مدیریتی جهت انجام وظایف مدیریت سازمان برخوردار باشند، مهارت های برقراری ارتباط را داشته باشند و بتوانند تامین کنندگان سرمایه را به سرمایه گذاری ترغیب کنند و... مشاهده می شود که کارآفرین ها صرف نظر از این که در کدام کشور فعالیت می کنند باید از مهارت های اکتسابی زیادی برخوردار باشند تا بتوانند کسب و کار خود را به سر منزل برسانند.
چشم انداز یک شغل به محیط اقتصاد که می تواند تسهیل کننده یا ضدکارآفرینی باشد بستگی دارد، از سوی دیگر مجموعه ای از عوامل از جمله مقررات و قوانین، کیفیت کار دولت، دسترسی به تخصص و نیز فرهنگ حاکم بر محیط بر محیط کلی اقتصاد تاثیر دارند، بسیاری از عوامل را تحت عنوان «نهادها» طبقه بندی می کنیم و منظورمان محدودیت های رفتاری است که از سوی دولت یا هنجارهای اجتماعی که تعامل های اقتصادی را شکل می دهند تحمیل می شوند.
تحقیقات گسترده انجام شده از سوی کارشناسان دانشگاه آکسفورد نشان می دهد مجموعه ای از عوامل اصلی و مهم بر تمایل افراد به کارآفرینی تاثیر می گذارد. در ادامه به این عوامل اشاره می کنیم:
۱) قوانین و مقررات:
از آن جا که تعاملات اقتصادی بر مبنای قوانین انجام می شود نوع قوانین و مقررات می تواند افراد را به سوی کارآفرینی جذب کند یا از آن دفع کند. کارآفرینی مستلزم تعاملات اقتصادی و اجتماعی بلندمدت است. برای مثال کارکنان وقت و انرژی خود و تامین کنندگان مالی، سرمایه خود را برای مدتی طولانی صرف تحقق اهداف شرکت می کنند تا در آینده پاداش این سرمایه گذاری را ببرند. اگر آن ها نتوانند به کارآفرین اعتماد کنند و سود خود را در خطر ببینند، کسب و کار تاسیس نمی شود زیرا برای کارآفرینی تنها ایده کافی نیست. در همین راستا مقررات مالکیت، جذب و اخراج نیروی کار،
قوانین مالیاتی و... همگی در حرکت جامعه به سوی کارآفرینی موثر هستند.
۲) دولت:
این نهاد از آن جهت اهمیت دارد که مجری قوانین و مقررات است. دولت های کارآمد با نوع فعالیت خود اعتماد را در بین فعالان بخش های مختلف اقتصادی تقویت می کنند و با این کار جامعه را به سوی کارآفرینی سوق می دهند. در حالی که دولت های ناکارآمد در دفاع از حقوق تمام اقشار جامعه ضعیف عمل کرده و مانع کارآفرینی هستند. دولت با اشرافی که بر شاخص های اقتصادی دارد باید زمینه را برای اصلاح قوانین فراهم کند. از پیچیدگی آن ها بکاهد و نقش هدایت گر را بر عهده گیرد. همچنین سیاست های اقتصادی دایما در حال تغییر آینده را برای کارآفرین های بالقوه مبهم کرده و ریسک سرمایه گذاری را بالا می برد. در نهایت حمایت نامناسب از طریق یارانه به طرق مختلف مانع فعالیت واقعی بخش خصوصی می شود.
۳) توزیع قدرت در شرکت و ساختار کنترل بر دارایی ها:
این عامل از آن جهت اهمیت دارد که گاه گروهی با کنترل متمرکز بر بخش های بزرگی از دارایی های شرکت در جهت منافع خود به تاثیرگذاری می پردازند.
آن دسته که در راس قرار دارند ترجیح می دهند وضعیت موجود حفظ شود زیرا منافع شان این گونه اقتضا می کند اما این امر با ماهیت کارآفرینی که تغییردهنده وضعیت کنونی و حرکت به وضعیت بعد است تناقض دارد. از سوی دیگر اگر هزینه رعایت قوانین و مقررات بیش از حد بالا باشد، شرکت های کوچک و متوسط یا تازه تاسیس توان رعایت آن ها را نخواهد داشت.
۴) فرهنگ:
از آن جهت مهم است که تحقیقات نشان می دهد جوامع بسته با نظام غیردموکراتیک قادر نیستند از موفقیت های اشخاص غیروابسته به حکومت قدردانی کنند به همین دلیل مشاهده می شود در این گونه کشورها اقتصاد ناکام است زیرا بخش عمده آن در اختیار دولت بوده و بخش خصوصی و کارآفرین ها از امکانات لازم جهت رشد برخوردار نیستند.
۵) نهادهای اساسی:
این نهادها از جمله نظام آموزشی و اقتصاد باز از اهمیت بسیار زیادی در تشویق کارآفرینی یا ایجاد مانع در برابر آن برخوردار هستند. آموزش مناسب و با محوریت کارآفرینی بنیان های اقتصادی را استحکام می بخشد، اقتصاد باز فرصت ها را به طور برابر در اختیار همه قرار می دهد و در آن ایده ها می توانند رشد کنند و به اشتغال فراگیر منجر شوند. تمام این عوامل باعث رشد مبادله اطلاعات و استفاده بهینه از فرصت های موجود می شوند و همه می دانند که ایده های جدید از عوامل مهم کارآفرینی موفق هستند.
تحقیقات کارشناسان دانشگاه آکسفورد در مورد ۱۷۰ کشور در جهان نشان می دهد حلقه ای معیوب در کشورهای فقیر به حیات خود ادامه می دهد. فقر و حکومت های بسته و غیرمردمی راه را بر کارآفرینی می بندد و فقدان کارآفرینی و بخش خصوصی قدرتمند و روبه رشد به تداوم فقر منجر می شود. در این جوامع نبود تصویر روشن از آینده مقررات دست و پاگیر، دسترسی محدود به منابع مالی، فساد اداری، زیرساخت های ضعیف و فرهنگ نامساعد برای کارآفرینی از عوامل گریز نیروی جوان و سرمایه گذاران از کارآفرینی و پذیرش ریسک هستند. کارآفرین، سرمایه، زمان و انرژی خود را صرف می کند و این احتمال همواره وجود دارد که اهداف از پیش تعیین شده او تحقق پیدا نکند. هرچه این احتمال قوی تر باشد گرایش به کارآفرینی ضعیف تر است. کارآفرینی فعالیت مرکب از عوامل بسیار زیاد است. برای مثال هنگامی که نهادهای مستقل در کشور وجود ندارند که ریسک اقتصادی را اندازه گیری کنند و به تحلیل وضعیت آتی اقتصاد بپردازند، فضا مبهم تر از آن می شود که اقدام به کارآفرینی معقول باشد. اقتصادهای نوظهور و موفق از جمله چین و هند سال هاست به لزوم فراهم کردن زمینه های فعالیت بخش خصوصی با هدایت دولت پی برده و این آگاهی را در عمل به اجرا درآورده اند و مشاهده می شود که تا چه حد بنیان های اقتصادهای یادشده مستحکم است.
دولت ها در احیای فرهنگ و نقش آفرینی در حوزه ارتقای جایگاه بخش خصوصی نقشی غیرقابل تردید دارند اما کارشناسان معتقدند یک نسخه برای تمام دولت ها نمی توان تجویز کرد. برای مثال در کشورهای در حال توسعه با درآمد سرانه اندک، کارآفرین ها کسانی هستند که کسب و کاری کوچک را برای ادامه زندگی خود و تعداد محدودی نیروی انسانی راه می اندازند. در این جوامع دولت با تضمین مالکیت کسب و کار، تامین زیرساخت های مالی، مخابراتی و حقوقی لازم می تواند به کارآفرین ها کمک کند. این نقطه آغازین است کارآفرین های بالقوه با مشاهده اقدامات دولت وارد میدان شده و تحت حمایت آن به فعالیت می پردازند. به تدریج مهارت های لازم را کسب می کنند و نسلی موفق از کارآفرین ها تشکیل می شود.
اما در جوامع پیشرفته کارآفرین ها در ساختاری که از بسیاری جهات توسعه یافته محسوب می شود قرار دارند. در این کشورها مسایلی جدید و بسیار متفاوت از مسایلی که برای جوامع در حال توسعه مطرح است وجود دارد. امنیت اطلاعات، استفاده از ابزارهای پیشرفته ارتباطی، تغییر الگوی تقسیم کار، برون سپاری شغل ها، مقابله با انحصارها و نیز فعالیت های بین المللی از مهم ترین موضوعات مطرح برای کارآفرین ها در این جوامع است. دولت ها نیز باید در این حوزه ها به تسهیل فعالیت بخش خصوصی بپردازند. در مجموع باید گفت کارآفرین در هر جای جهان که مشغول کار باشد به محیطی در حد معقول امن برای ادامه فعالیت نیاز دارد. کارآفرینی فی نفسه فعالیتی پرریسک است اگر دولت ها و نهادهای تصمیم گیر نیز بخواهند بر این ریسک بیفزایند انگیزه ای باقی نخواهد ماند.
محمدعلی آذری نیا
منبع: مرکز تحقیقات کارآفرینی دانشگاه آکسفورد، ۲۰۰۶
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید