دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پروتئین های درمانگر


پروتئین های درمانگر
پروتئین ها در بدن دارای نقش بسیار مهم و گسترده ای در فرآیندهای بیولوژیک، انتقال مواد به درون سلول ها و بیرون از آن، تشکیل رسپتورها، تسریع واکنش های بیوشیمیایی و فرآیند سیگنالینگ بر عهده دارند. تاکنون ۲۵۰۰۰ الی ۴۰۰۰۰ ژن در بدن انسان تخمین زده شده است و با برآورد نقش ژن ها و تعداد زیادی از پروتئین های حیاتی که خود بر مبنای تغییرات ساختمانی مولکول های بسیار زیادی را تولید می کنند میتوان به تعدد بیشتر آنها در بدن پی برد.
از دیدگاه پزشکی نوین اگر هریک از این مولکول های حیاتی و یا پروتئین ها دچار تغییراتی شوند که کارآیی آنها تغییر نماید، این امر موجب بروز ناهنجاری در سیستم بیولوژی و یا موتاسیون آنها منجر خواهد شد. از دیدگاه درمانی نیز این امر امکان ورود و بکارگیری بسیاری از مولکول های درمانگر پروتئینی جدید را به همراه خواهد داشت. در حال حاضر بیش از ۱۳۰ پروتئین و یا پپتید درمانی وجود دارد که کاربرد درمانی آنها توسط FDA تایید شده است. پروتئین های درمان کننده نسبت به مولکول های کوچک دارویی از مزایای ویژه ای برخوردارند. پروتئین ها اغلب دارای عملکرد بسیار اختصاصی و پیچیده ای هستند که از این نظر نسبت به مواد شیمیایی ساده دارای مزیت هستند. ثانیا از آنجایی که داروهای پروتئینی دارای عملکرد بسیار اختصاصی هستند. لذا بر روی سایر فرآیندهای بیولوژیک غیر مرتبط اثر سوئی نخواهند گذاشت و از این نظر کمتر دارای عوارض جانبی هستند.
همچنین بدلیل آنکه پروتئین های طبیعی مطابقت با بدن خواهد داشت لذا مصرف آنها با تحمل بالا تر و پاسخ ایمنی کمتری خواهد بود. در مواردی که بیماری مربوط به نقص و یا تغییر یک ژن باشد، کاربرد پروتئین های درمانگر مشابه ژن ها عمل خواهد کرد و در این موارد دیگر نیازی به ژن درمانی که همراه عوارض جانبی نیز می باشد نیست. همچنین FDA فرآیند بررسی و تایید کاربرد پروتئین- های درمانگر را نسبت به فرآورده های متداول دارویی سریع تر انجام میدهد. در یک مطالعه ای که مربوط به مقایسه طول زمان بررسی بین ۳۳ پروتئین دارویی و ۲۹۴ مولکول دارویی که برای اخذ تاییدیه از FDA در طی سال های ۱۹۸۰ الی ۲۰۰۲ ارسال بود انجام گردید مشخص شد که این طول زمان برای پروتئین های دارویی تقریبا یک سال سریع تر می باشد.
در ضمن چون پروتئین ها از نظر عملکرد و ساختار شکل گیری بسیار اختصاصی هستند، لذا شرکتهای دارویی طول دوره پتنت بیشتری برای آنها درخواست می کنند. دو مزیت اخیر که برای پروتئین های درمانگر وجود دارد سبب شده تا دور نمای اقتصادی بسیار جالبی برای آنها نسبت به داروهای متداول ترسیم شود. اکثر داروهای پروتئینی حاصل فناوری DNA نو ترکیب است مگر برخی از موارد کم مانند آنزیم های پانکراس و یا مهار کننده های آلفا-۱-پروتئاز که از استخراج بافت های حیوانی و پلاسمای انسانی بدست می آید. سیستم های بیولوژیکی که از آنها پروتئین های نوترکیب بدست می آیند عبارت از انواع باکتریها، مخمرها، سلول های جانوری و حشرات و گیاهی و سلول های حاصل از حیوانات دستکاری شده ژنتیکی میباشد. مرحله دیگری که از این پروتئین ها میتوان فرآورده های اصلاح شده بدست آورد عبارت از بهینه کردن آنها بر مبنای گلایکوزیله کردن، فسفریلاسیون و تجزیه پروتئولیتیک میباشد. بطور مثال باکتری ها نمیتوانند واکنش های گلایکوزیله شدن انجام دهند.
لذا بر مبنای هر یک از تغییرات فوق میتوان پروتئین اصلاح شده ای با مزایای بیشتری را بدست آورد. بطوریکه پروتئین های گلیکوزیله شده دارای طول عمر بیشتر با خواص ایمنی زایی تشدید شده می باشند. بطور مثال فرآیند گلیکوزیله شدن در مولکول اریتروپوئیتین سبب افزایش طول اثر آن می شود. شاید مولکول انسولین اولین دارویی بود که بر مبنای آن تمایل به تغییرات و بهینه سازی آن ایجاد شد. سابق بر این انسولین حاصل استخراج و خالص سازی از پانکراس بود و این نوع فراورده ها حد اقل سه عدم مزیت را با خود داشت. اول آنکه محدودیت حیوانی برای استخراج برای آنها وجود دارد و ثانیا هزینه این نوع استخراج از حیوان زیاد و نیازمند صرف وقت بوده و ثالثا در برخی مواقع نسبت به این نوع فراورده ها آلرژی همراه پاسخ عدم تحمل پذیری همراه است.
این محدودیت ها باعث شده بود تا تحقیقات بر مبنای جدا سازی ژن تولید کننده انسولین انسانی حاصل و سپس آنرا در E.Coli به نوعی با مهندسی ژنتیک وارد نمایند که سبب تولید انسولین انسانی از طریق فناوری DNA نوترکیب بشوند. در نهایت این فناوری موجب تهیه صنعتی انسولین انسانی با مزایای کم هزینه تر و در دسترس تر و با حالت خطر کمتر و با ایمنی زایی همراه بشود. این فراورده در سال ۱۹۸۲ توسط FDA تایید شد. پروتئین های نوترکیب نسبت به سایر پروتئین ها دارای مزیت هایی هستند. یکی از این مزیت ها آن است که نسخه کپی شده و بازنویسی شده از ژن انسانی میتواند همانند دقیقی از ترکیب طبیعی بدن باشد و بطور اختصاصی عمل نماید و نسبت به آن نیز واکنش ایمنی کمتری در بدن داشته باشد. ثانیا پروتئین های نوترکیب بطور موثرتر و با هزینه کمتری و با فراوانی بیشتری تولید می شوند. یکی از موارد کاربرد فرآورده های نوترکیب در درمان بیماری گوشه (gauchet) است. این عارضه ژنتیکی و نقص متابولیکی لیپیدی در اثر کمبود آنزیم بتا گلوکوروسربروزیداز بوجود می آید و سبب بزرگ تر شدن کبد و طحال می گردد و در پوست بدن نیز زخم هایی همراه رنگ دانه هایی ایجاد می شود. این آنزیم در ابتدا از جفت انسانی استخراج و حاصل می شد .
برای درمان یک بیمار در سال نیاز بود تا این آنزیم از ۵۰۰۰۰ جفت انسانی استخراج و خالص سازی شود که از نظر عملی کار بسیار زیادی لازم بود. آنزیم بتا گلوکوروسربروزیداز بصورت نو ترکیب تهیه شد و این آنزیم با این فناوری نه تنها به حد کافی تولید میشود بلکه خطر انتقال عوامل ویروسی نیز از بین رفت. مزیت دیگر کاربرد فرآورده های نوترکیب عبارت از امکان بهینه سازی در این نوع پروتئین ها است. در این زمینه نیز گلوکوروسربروزیداز مجددا مثال جالبی است. زمانی که در این آنزیم آرژنین ۴۹۵ با هیستیدین جابجا میشود امکان اتصال قند مانوز به پروتئین فراهم می شود. مانوز متصل به پروتئین سبب شناسایی مولکول توسط گیرنده های کربوهیدراتی ماکروفاژها شده و سبب تسهیل فرآیند نفوذ مولکول از طریق اندوسیتوز به درون سلول و اتصال موثر تر به لیپید های درون غشایی و تجمع موثر تر آن می شود. این فناوری سبب تهیه داروهای موثر تر میشود. بطوریکه در طی ۲۵ سالی که این فناوری توسط FDA مورد تایید قرار گرفته است تعداد زیادی از فرآورده های نوترکیب وارد درمان شده اند. تقریبا بیش از ۱۳۰ پروتئین که ۹۵ عدد از آنها نوترکیب هستند در بین فرآورده های مورد تایید FDA در بازار موجود هستنند و تعداد بیشتری نیز در راه هستند. تقسیم بندی درمانی و فارماکولوژیک این نوع فرآورده ها در ذیل ارائه میشود. دقت داشته باشید که این تقسیم بندی مربوط به این نوشته است و صرفا برای تقسیم بندی میباشد.
● پروتئین های گروه I
این گروه شامل آنزیم ها و پروتئین های تنظیم گر درمانی است. در این دسته پروتئین های درمانگر به جای کمبود پروتئین های طبیعی جایگزین و مورد استفاده قرار میگیرند. بخشی از دسته اول یا زیر گروه Ia شامل فرآورده هایی نظیر لاکتازها، فاکتور VIII و فاکتور IX مورد استفاده در هموفیلی می باشد. این نوع فراورده ها عمدتا در جایگزینی نقص و کمبود پروتئین های طبیعی کاربرد دارند و انسولین مثال دیگری از این نوع فراورده ها میباشد. مثال دیگری از این نوع فراورده ها داروی مورد استفاده در سیستیک فیبروزیس است. در این بیماری در اثر نقص کانال های کلرید که در اثر نقص متابولیکی در ژن CFTR ایجاد شده سبب میشود تا آنزیم های پانکراسی نتوانند در اثر غلیظ شدن به مجرای دودنوم راه یابند و لذا مجاری پانکراسی مسدود میشوند. در اثر این نقص آنزیمی غذا هضم نمیشود و سوء تغذیه حاصل میشود. در این بیماران عمدتا آنزیم های پانکراس حیوانی همراه دیاستازهایی نظیر لیپاز، آمیلاز و پروتئاز ها بمنظور هضم قندها، چربی ها و پروتئینها داده می شود. در بیمارانی که پانکراس آنها برداشته شده و یا مبتلا به عفونت شده نیز این فراورده مخلوط تجویز می شود. بعضا لازم میشود تا زمان حضور فراورده ای در بدن افزایش یابد در این حالت از داروهای بخش دوم دسته اول که اصطلاحا در اینجا گروه Ib نامیده میشوند استفاده می گردد. مثال واضح این بخش اریتروپوئیتین می باشد. این پروتئین از کلیه ها ترشح میگردد و مغز استخوان ها را وادار به تولید اریتروسیت ها میکند. در بیماران سرطانی همراه آنمی و در بیماران نارسایی شدید کلیه که از کم خونی رنج می برند از اریتروپوئیتین نوترکیب استفاده می شود.
G-CSFو GM-CSF مثال دیگری از این دسته است. این فراورده سبب تحریک و تولید نوتروفیل ها و مقابله با عفونت ها میشود. بیماران ترومبوسیتوپنی نیز با اینترلوکینII درمان میشوند. این فراورده سبب افزایش پلاکت ها و پیشگیری از خونریزی میشود. پروتئین هایی مانند FSH و HCG نیز در این بخش وجود دارند و در روش باروری خارج از بدن یا IVF کاربرد دارند. فراورده های این بخش از اهمیت حیاتی زیادی برخوردارند. Altepase که یک فراورده نوترکیب فعال کننده پلاسمینوژن بافتی است و اصطلاحا به tPAو یا PLAT نیز نامیده میشود و در درمان رفع لخته شدن خون در ایسکمی ها کمک میکند در این زیر گروه وجود دارد. tPA توسط سلولهای اندوتلیال عروق ترشح می شود. tPA درون بدن سبب تولید پلاسمین از پلاسمینوژن میشود و نهایتا فیبرین و لخته فیبرینی را از بین می برد.
گرچه tPA طبیعی در مجاورت لخته خون ترشح میشود ولی معذالک تجویز فراورده خارج از بدن آن نیز سبب کمک به این امر و تسریع آن میشود. فراورده Retiplase فرم نوترکیب و اصلاح شده tPA است و در سکته های قلبی کاربرد دارد. Enecteplase نیز فراورده دیگری است که بطور موثر تری به پلاسمینوژن متصل می شود و کمک به حل شدن لخته میکند. معمولا فعالیت یک پروتئین درمانگر زمانی مورد نیاز می باشد که نقص عملکرد پروتئین طبیعی در کار باشد. وظیفه پروتئین های بخش Ic از گروه اول مربوط به آنهایی می شود که به نوعی با تغییرات مولکولی همراه هستند ولی عملکرد مشابه پروتئین های طبیعی دارند. پاپایین نوعی پروتئین است که از میوه پاپایا در اثر استخراج بدست می آید و در زخم ها کاربرد درمانی دارد. در اکثر زخم ها برداشتن آنها از موضع و یا سوختگی چاره کار بوده است. یک نوع از دزاوکسی ریبونوکلاز نوترکیب I بنام DNASE۱ دارای کاربرد درمانی جالبی شده است. در حقیقت این فراورده در سیستیک فیبروزیس سبب بهبود بیماری و مهار سنتز DNA خاصی در لوله های تنفسی می شود. این DNA میتواند سبب تولید پلاگ موکوسی در ریه ها شود و منجر به برونشیت و بیماری سیستیک فیبروزیس شود. مثالهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. بطور مثال در لوکمی لنفوبلاست، سنتز آسپاراژین به عنوان یکی از عوامل حیاتی متوقف میشود. آسپاراژیناز چپ گرد حاصل از باکتری میتواند تجزیه آسپاراژین را در سرم کاهش داده و این نقص را تا حدی برطرف نماید. ژن سنتز شده از مدل طبیعی موجود در بزاق نوعی زالوکه ماده ای بنام hirudin دارد و بر آن مبنا و بر اساس فناوری نوترکیب پروتئین مشابه آن سنتز شد نیز دارویی است که مانع از لخته شدن در افراد تحت درمان با هپارین میکند موجود است. مثال دیگر در مورد استرپتوکیناز است که این فراورده نیز سبب هضم لخته و به عنوان یک فعال کننده پلاسمینوژن است و متعلق به بخش C از گروه یک می باشد.
● پروتئین های گروه II
با استقاده از فناوری تهیه DNA نوترکیب میتوان برخی از مونوکلونال آنتی بادی ها و زیست چسب ها با خواص اتصال یابندگی اختصاصی را تهیه کرد. پروتئین های درمانگر بخش IIa از فراورده هایی تشکیل میشوند که دارای محل تشخیص اختصاصی برای اتصال به ایمونوگلوبولین ها و یا با قدرت اتصال به سایت های رسپتوری برای تحریک سیستم ایمنی برای از بین بردن سلول های بدخیم و برخی از مولکول ها را دارند. این نوع فراورده ها با جایگزین شدن بر روی محل اتصال مولکول مورد هدف سبب عدم دسترسی برای از کار انداختن آنها می شوند. بطور مثال فراورده های بیولوژیک متصل به عوامل (bioadhisins) با اتصال اختصاصی بر روی بخش Fc ایمونوگلوبولین ها اثر می نماید. با توجه به اینکه بخش Fc از ایمونوگلوبولینها توسط سلول های ایمنی شناسایی میشوند. لذا مجموعه پروتئین درمانگر و این بخش میتوانند بر روی سلول متصل شده و سپس دارو با مکانیسم اندوسیتوز وارد سلول شده و سبب بروز اثر دارو ها شود.
بخش Fc با اتصال بر روی سلول میتواند از تحریک واکنش ایمنی سبب نابودی سلول شود. این عمل از بین بردن سلول های نا خواسته می تواند بکمک ماکروفاژها و یا هر نوع کمپلکس شدن موثر دیگری نیز انجام شود. برخی از داروهای دسته IIa مانند etanercept که با ایمونوگلوبولین متصل شده باشد تاکنون برای درمان تورم اجازه ورود به بازار را اخذ کرده اند. این فراورده پروتئینی بین دو پروتئین انسانی یعنی رسپتور TNF و بخش Fc یک ایمونوگلوبولین IgG۱ ساندویچ میگردد. بخش رسپتوری TNF از فراورده بر روی TNF مازاد پلاسمایی متصل میشود و بخش Fc نیز میتواند TNF را بر روی سلول به منظور نابود سازی آن مستقر نماید. با این کار فراورده می تواند اثر نا خواسته TNF را از بین ببرد و سبب بهبودی تورم در بیماریهایی نظیر پسوریازیس و یا آرتریت شود. فراورده دیگر این دسته infliximab است. این فراورده می تواند TNF آلفا را هدف قرار داده و سبب از کار انداختن اثر آن شود و بمنظور درمان در آرتریت روماتوئید و تورم سندرم bowel موثر باشد. برخی دیگر از فراورده های این دسته بمنظور درمان عفونت ها نیز بکار میروند. بطور مثال palivizumab که یک آنتی بادی مونوکلونال است و میتواند به پروتئین RSV متصل شود و سبب از کار انداختم اثر ایمنی این ویروس میشود از این دسته میباشد.
داروی Enfuvirtide نیز مثال دیگری از پروتئین های درمانگر گروه II می باشد که البته مونوکلونال نیست. این فراورده با اتصال به gp۱۲۰/gp۴۱ ویروس ایدز سبب از کار انداختن مکانیسم ورود ویروس به سلول می شود. در حقیقت این پپتید ۳۶ آمینواسیدی از تغییر شکل gp۴۱ که برای بیماری زایی و ورود ویروس به سلول مهم است جلوگیری میکند. زمینه دیگری که داروهای دسته IIA برای آن بکار میرود در درمان سرطان های خون است. بطور مثال rituximab که یک مونوکلونال آنتی بادی chimeric انسانی/ موش است با اتصال به CD۲۰ که یک پروتئین غشایی است و در لنفوم های غیرهوچکینی بر روی لنفوسیت های B ایجاد میشود سبب موثر بودن و هدف قرار دادن سلول ها از این طریق و نهایتا نابودی آنها میشود. علی رغم آن که این فراورده غالبا با عوامل شیمی درمانی آنتراسیکلینی در درمان همراه میکنند ولی این مونوکلونال آنتی بادی از فراورده هایی است که در موارد درمان تکی آن نیز تایید شده است. فراورده دیگر این دسته Cetuximab است که در درمان سرطان کولون رکتال بکار میرود و یک مونوکلونال آنتی بادی متصل شده به EGFR است و سبب تاخیر رشد سلول های سرطانی و پرولیفراسیون آنها میشود. دراین دسته داروهای زیادی در مسیر اخذ ورود به بازار قرار دارند و عمدتا در درمان سرطان و تورم های با منشا ایمونولوژیک بکار می روند.
● پروتئین های گروه III
با رشد و گسترش فناوری DNA نوترکیب زمینه- های شناخت مکانیسم های مولکولی مبارزه با سرطان از طریق تحریک سیستم ایمنی نیز گسترش یافت. واکسن های پیشگیری کننده و درمانگر در این گروه قرار می گیرند. برای مقابله با ارگانیسم های مهاجم به بدن و یا سلول های بدخیم میبایستی که سیستم ایمنی از طریق سلول های T کمکی آماده باشند.
سیستم ایمنی بر مبنای تحریک آنتی ژنیک که توسط اولیگوپپتید استخراج شده از پروتئین های ارگانیسم مهاجم و یا سلول های سرطانی ایجاد می شود.
واکسن های متداول مانند فلج اطفال و یا سرخک بر مبنای حرارت دادن و غیر فعال نمودن بدست میایند و متاسفانه این روش همراه عوارض جانبی نیز میباشد. با تزریق پروتئین های موثر اختصاصی شاید بتوان سبب تحریک اختصاصی سیستم ایمنی علیه یک عامل خارجی نمود. پروتئین های دسته IIIa عمدتا علیه عوامل و یا توکسین آنها میباشند. با استفاده از فناوری نوترکیب پروتئین آنتی ژن سطحی B و یا (HBsAg) که یک پروتئین غیر بیماری زا از ویروس هپاتیت B است بدست آمد. اخیرا نیز واکسن علیه پاپیلوما ویروس (HPV) که عامل بروز زگیل های تناسلی است و از پروتئین های کپسیدی ویروس بدست آمده و علیه سرطان گردن رحم نیز موثر است به بازار آمده است. همچنین سایر پروتئین ها نیز که علیه عارضه خود ایمنی باشد و سبب تخفیف این عارضه شود نیز وجود دارد که به آنها اصطلاحا پروتئین های خودی یا self-protein نیز می گویند. بر مبنای یک نظریه با تجویز مقادیر زیاد این نوع پروتئین ها خود به خود در بدن علیه پروتئین های خودی مقابله صورت می گیرد.
این فراورده ها در دسته IIIb قرار می گیرند که عمدتا در مقابله با بیماری های اتوایمیون موثر هستند. جنین ها در ممکن است در برابر تجویز واکسن ها به مادر واکنش های متفاوتی را از خود نشان دهند. ممکن است که بعضا بعلت واکنش های ایمنی (عدم مطابقت RH) که در بدن مادر به صورت واکسن از جنین قبل باقی مانده باشد سقط های بعدی ایجاد شود. در این موارد آنتی ژن های Ig آنتی RH D می تواند موثر باشد حتی اگر جنین RH مطابق نیز نداشته باشد. پروتئین های دسته IIIc شامل موارد واکسنهای ضد سرطان است. واکسنهای ضد لنفوم های غیر هوچکینی سلول های بتا که اخیرا توسط FDA مورد تایید قرار گرفته اند از این موارد می باشد.
●پروتئین های گروه IV
این فراورده ها عمدتا در درمان بکار نمیروند ولی برای تشخیص بیماری ها چه در بدن و یا خارج از بدن باشد استفاده میشوند. یکی از این موارد استفاده از آنها در تشخیص در مجاورت قرار گرفتن افراد با عامل بیماری سل است. با تزریق زیر جلدی پروتئین غیر بیماری زای حاصل از میکروارگانیسم قابل تشخیص خواهد بود که آیا فرد در تماس با عامل بیماری زا قبلا قرار گرفته است یا نه. پروتئین تشخیصی GHRH مورد دیگری از این پروتئین ها است که بر مبنای آن تشخیص داده می شود آیا این هورمون در هیپوفیز ترشح می شود یا نه. پروتئین نوترکیب و تشخیصی secretin نیز برای تشخیص بیماری عدم ترشح مادرزادی شیره های پانکراس و گاسترین می باشد. پروتئین تشخیصی کنترل بقایای سلولهای سرطانی تیروئید نیز مثال دیگری است. قبل از این، بیماران برا ی تست تشخیصی مجبور بودند که علی رغم هیپوتیروئیدیسم خود داروی تیروئدی خود را قطع کنند و سپس با تست تشخیص برداشت TSH رادیو اکتیو این امر انجام می شد ولی با ارائه نوع نوترکیب TSH دیگر بیماران نه تنها داروی خود را قطع نمی کنند بلکه دقت تشخیص بیشتر نیز می شود. سایر پروتئین های تصویر برداری نیز وجود دارند که در جای خود از اهمیت ویژه ای برخوردارند و در تست های سرطان و یا تشخیص ضایعات قلبی کاربرد های جالبی را دارند. کاربرد آنزیم های ایمینواسی برای تست HIV نیز از این موارد است. در این تست ها آنتی ژن اختصاصی تهیه شده با ژن های gag، pol، env از ویروس که در هنگام تماس با ویروس دیده شده اند واکنش می دهد. همچنین تست های خوراکی ایدز نیز وجود دارد.
● بحث پیرامون کاربرد پروتئین های درمانگر
علی رغم گسترش این نوع پروتئین ها که مورد اشاره نیز واقع شدند ولی بحث های زیادی پیرامون آنها وجود دارد. حلالیت پروتئین ها، راه تجویز آنها نوع توزیع آنها در بدن و پایداری آنها از مهم ترین موارد است که موفقیت آنها را تضمین باید بنماید. در حقیقت پروتئین ها مولکول های بسیار بزرگی هستند که ممکن است توسط برخی آنزیم های پروتئاز نابود شوند و نیمه عمر آنها از این نظر کاهش یابد. بطور مثال بهینه کردن اینترفرون با PEG بمنظور طولانی تر کردن نیمه عمر آن و ایجاد موثر تر پاسخ ایمنی در برابر تجویز آن میتواند از مزایای کاربرد پروتئین های پگیله شده باشد.
نگرانی دیگری که پیرامون کاربرد پروتئین های درمانگر وجود دارد واکنش سیستم ایمنی بدن در برابر آنها است. در پاسخ نیز باید توجه داشت که پروتئین های نوترکیب و یا کاربرد آنتی بادی های مونوکلونال عمدتا سبب بروز پاسخ سریع سیستم ایمنی علیه یک عامل مهاجم می نماید و چون این نوع پروتئین ها از شباهت زیادی به پروتئین های طبیعی برخوردار است. لذا علی رغم کاربرد وسیع آنها امکان بروز عارضه ایمنی علیه آنها کمتر به چشم خورده است. در سال های اخیر توجه بیشتری به آنتی بادی های مونوکلونال انسانی شده است.
مینی آنتی بادی AMG ۵۳۱ که برای ایجاد ایمنی در برابر ترومبوسیتوپنی بکار میرود مثالی در این مورد است. بهینه سازی مانند گلیکوزیله کردن، فسفریلاسیون و سایر اصلاحات نیز در افزایش کارایی پروتئین های درمانگر موثر بوده است.
دکتر مرتضی پیر علی همدانی
منبع : دارو فناوری ایران


همچنین مشاهده کنید