شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تاریخ علیه او است


تاریخ علیه او است
هوگو چاوس رئیس جمهور ونزوئلا در ابتدای دوره سیاسی اش به نظریه من در این مورد كه لیبرال دموكراسی به همراه اقتصاد بازار آخرین مرحله از دوره تكامل جوامع مدرن محسوب می شوند پایان تاریخ حمله كرد. وقتی از او پرسیدند كه تاریخ در كجا به پایان خواهد رسید، او پاسخی یك كلمه ای داد: «چاوسیسم».نظریه رئیس جمهور كنونی ونزوئلا بیانگر یك مدل اجتماعی است كه بر لیبرال دموكراسی رجحان دارد. این مدل پوچ و بی معنی است. چاوس طی هشت سال ریاست جمهوری خود بر روی ثروت نفتی كشورش سرمایه گذاری كرده است تا عنان كنگره، دادگاه ها، اتحادیه های تجاری، كمیسیون های انتخاباتی و شركت ملی نفت را در دست گیرد. نمایندگان فرمایشی كه خواستار تحدید سرمایه گذاری خارجی هستند، به زودی سازمان های غیردولتی را تحت فشار خواهند گذاشت. و افرادی كه در جریان برگزاری رفراندوم سال ۲۰۰۴ علیه چاوس شكایت نامه ای را به امضا رسانده بودند، بعدها در ادامه دوران زمامداری وی نام خود را در وب سایتی كه اسامی قانونگذاران طرفدار چاوس را منتشر كرده بود، یافتند.
موفقیت چاوس در جلب نظرها مشابه فیدل كاستروی كوبا كه با روسیه قرارداد تسلیحاتی به امضا رساند، از ایران دیدار كرد و به طور پیوسته آمریكا را مورد انتقاد قرار می دهد این تصور را در میان عوام دامن زده است كه چاوسیسم متضمن آینده جدید در آمریكای لاتین است. چاوس با حفظ برخی از آزادی ها از جمله مطبوعات نسبتا آزاد و انتخابات شبه دموكراتیك، آنچه را كه برخی از ناظران دیكتاتوری پست مدرن می نامند، معرفی كرده است. حكومتی كه نه دموكراتیك است و نه كاملا اقتدارگرایانه، یك دورگه چپ گرا كه از مشروعیتی كه نه كاستروی كوبا و نه اتحادیه شوروی تجربه كردند، برخوردار است.آمریكای لاتین در برخی از كشورها از جمله بولیوی كه «اوو مورالس» یارغار چاوس در انتخابات سال گذشته آن به پیروزی رسید، شاهد بازگشت به چپ پست مدرن است. با این حال گرایش غالب در این نیم كره به طور عمده مثبت است: دموكراسی در حال قدرت گرفتن است و اصلاحات سیاسی و اقتصادی كنونی آینده خوبی را پیش بینی و ترسیم می كنند. ونزوئلا مدلی برای منطقه محسوب نمی شود درواقع باید گفت كه مسیر این كشور بیشتر منحصر به فرد و مخصوص به خودش است مسیر تولید منابع طبیعی كه این كشور را بیشتر با ایران و روسیه قابل مقایسه می سازد تا همسایگان آمریكای لاتینش. چاوسیسم آینده آمریكای لاتین نیست اگر هم اینچنین بوده مربوط به گذشته است.ونزوئلا چگونه در این مسیر قرار گرفت جواب سئوال نفت است. نفت، نفت.نظم نوین سیاسی این كشور در سال ۱۹۵۸ در هتل میامی توسط رهبران دو حزب اصلی این كشور مورد مذاكره و بررسی قرار گرفت قرارداد نهایی این مذاكرات متضمن ایجاد یك دموكراسی پایدار بود كه توانست چهار دهه ثبات را در این كشور تامین كند. اما سیاست های استوار عرضه كننده اقتصادها خلل ناپذیر و بی عیب نیستند. با افزایش رشد درآمد نفتی در دهه ۷۰ ونزوئلا خود را از قید ضرورت ایجاد یك اقتصاد غیرنفتی آزاد دید. كالاهایی كه این كشور در گذشته صادر می كرد نظیر شكر و قهوه خیلی زود به فراموشی سپرده شدند.
و دو حزب اصلی به جای حمایت از تحرك اجتماعی یا موسسات عمومی، با توزیع ثروت های نفتی از طریق یارانه، شغل ها و حمایت های گسترده دولتی، صلح اجتماعی را برای ونزوئلا به ارمغان آوردند. چاوس و سایرین در جبهه چپ مشكلات ونزوئلا را ناشی از سیاست های اقتصادی «نولیبرال» و جهانی سازی می دانند، اما به استثنای تلاش های رئیس جمهور كارلوس آندرس پرز در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، ونزوئلا هرگز واقعا درصدد جهانی سازی اقتصادی برنیامده است. تاریخ منحصر به فرد ونزوئلا، این كه چرا چاوس نمی تواند نماینده آینده منطقه آمریكای لاتین باشد، نشان می دهد كشورهایی نظیر برزیل، مكزیك و پرو كه فاقد منابع نفتی ونزوئلا هستند، می دانند كه نمی توانند از تاثیر منفی این سیاست های نادرست در امان باشند. آنها چنین سیاست هایی را تجربه كردند، و سوختند. این تصادفی نیست كه اقتدارگرایی پست مدرن در كشورهای ثروتمند نفتی نظیر روسیه و ونزوئلا موفق تر است. در حالی كه مورالس بولیوی تلاش می كند چاوس دیگری باشد، به زودی بر او روشن خواهد شد كه گاز طبیعی كشورش كالایی مانند نفت خام ونزوئلا نیست.
نیروهای سیاسی حاكم در آمریكای لاتین در حالی كه نسل جدیدی از سیاستمداران چپ را بر سر قدرت آوردند، با نیروهایی كه بر ونزوئلا مسلط هستند نیز به مقابله برخاسته اند. بانك های مركزی و وزارتخانه های دارایی در سراسر منطقه در تعیین سیاست های دقیق مالی و مالیاتی نسبت به گذشته از توانایی بیشتری برخوردار شده اند. تا جایی كه روسای جمهور متمایل به چپ نظیر «لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا» رئیس جمهور برزیل و «نستور كرچنر» آرژانتین حتی تمایلی به دوری جستن از سنت های اقتصادی نیز از خود نشان نداده اند.مكزیك برخلاف چاوس كه مبادرت به سیاسی كردن موسسات ونزوئلا كرد، دادگاه عالی و موسسه ای انتخاباتی كه از نظر سیاسی مستقل عمل می كنند، ایجاد كرد. برزیل و كلمبیا استقلال دولت های محلی را افزایش داده و به آنها اجازه دادند تا در زمینه بودجه گذاری و آموزش تجربه كسب كنند. برزیل و مكزیك برنامه هایی را به منظور افزایش درآمد فقرا در دستور كار قرار داده اند و در عین حال تلاش می كنند به آنها انگیزه دهند تا كودكانشان را به مدرسه بفرستند.
در حال حاضر نشانه هایی از واكنش های ضد چاوسی بروز كرده است. ونزوئلا از سویی دخالت آمریكا در سیاست های رایج در آمریكای لاتین را مورد انتقاد قرار می دهد و از سوی دیگر تلاش كرده است متحدان پوپولیست خود نظیر «اولانتا هومالا» ی پرو و «آندراس مانوئل لوپس اوبرادور» مكزیك را تقویت كند. اما همسایگان ونزوئلا از چنین تلاشی ابراز انزجار كرده و نامزدهای طرفدار چاوس را در نظرسنجی ها مجازات كرده اند. بدین ترتیب احتمالا لوپس اوبرادور هزینه این رویه چاوس را در انتخابات ریاست جمهوری مكزیك داده است زیرا تعداد آرایی كه این نامزد به خاطر نارضایتی رای دهندگان از دخالت های ونزوئلا از دست داد، از میزان اختلاف اندك او با سایر نامزدها تجاوز كرده و موجب شكست او در انتخابات شد.
محبوبیت چاوس در میان فقرای ونزوئلایی در سیاست های اجتماعی او ریشه دارد. برخی از این سیاست ها نظیر ایجاد كلینیك ها، مطالبات مبرم اجتماعی را برآورده می كند و باید زودتر از اینها در دستور كار قرار می گرفت ادامه اجرای سایر سیاست ها هم نظیر رایانه های غذایی، در غیاب قیمت های بالای نفت بسیار مشكل خواهد بود. هر واكنشی در مقابل چاوسیسم باید این موضوع را در نظر داشته باشد كه پوپولیسم بر مبنای نابرابری اجتماعی به اجرا درمی آیند. حامیان آزادی سیاسی و اقتصادی در آمریكای لاتین اغلب نسبت به تجربه های سیاست اجتماعی بزرگ بدگمان هستند و این نوع تجربه ها را مسیری می دانند كه به ایجاد كشورهای رفاه طلب و از نظر اقتصادی ناكارآمد، منجر خواهد شد. اما بعید است كه تجارت آزاد به تنهایی تامین كننده نیازهای فقرا باشد و سیاستمداران دموكراتیك باید سیاست های اجتماعی واقعی را برای رقابت مطرح كنند. اما سیاست اجتماعی متاسفانه برای رسیدن به حقیقت راه دشواری در پیش دارد: مگر این كه بتواند انگیزه ای ایجاد كند كه فقرا خودشان قدمی بردارند.
این می تواند به حقی تبدیل شود كه وابستگی و كمبود بودجه غیرقابل كنترل را بازتولید كند. دولت های دموكراتیك در آمریكای لاتین باید با شكیبایی در جهت افزایش كیفیت موسسات دولتی تلاش كنند و به بهبود مولفه های نه چندان پیچیده ای نظیر صدور گواهینامه های بازرگانی، تامین درخواست های مالی و كنترل جنایات بپردازند. هیچ راه میانبری وجود ندارد این روش اغلب اوقات مستلزم تجربیاتی در سطح محلی است، نظیر آنچه كه در شهر «پورتو آلگره» برزیل انجام گرفت. در این شهر از اوایل دهه ۹۰ ابتكاری به نام «بودجه گذاری مشاركتی» به اجرا درآمد كه روند تعیین بودجه را در معرض نظارت و كنترل گروه های اجتماعی مدنی قرار داد و سیاستمداران را مجبور كرد تا انتقال پول و دارایی ها را شفاف كنند. اجرای دولتی بد رشد اقتصادی را تضعیف می كند، موسسات دموكراتیك را از مشروعیت می اندازد و زمینه را برای بروز حركت ها و عكس العمل های خشونت آمیز هموار می سازد.دسامبر گذشته یك پل در جاده ای كه پایتخت ونزوئلا را به فرودگاه بین المللی این شهر مرتبط می كرد، فروریخت و باعث شد كه ترافیك به جاده های كوهستانی منتقل شده و سفری ۴۵ دقیقه ای چندین ساعت به درازا بكشد.
در حالی كه چاوس به منظور دستیابی به نفوذ و پرستیژ با جت به مینسك، مسكو و تهران سفر می كند، زیرساخت های این كشور در حال فروریختن است.اقتدارگرایی پست مدرن چاوس فقط تا زمانی كه قیمت های نفت بالا هستند، دوام دارد. با این حال این روش با تمامیت خواهی تفاوتی بارز دارد زیرا خواهان انتخاب دموكراتیك و به فكر تامین مطالبات اجتماعی است. در كنفرانسی كه اخیرا با حضور رهبران تجاری جهان در ونزوئلا برپاشد، شاهد بودم كه بسیاری از سخنرانان آشكارا چاوس را در اظهاراتشان مورد انتقاد قرار دادند. این اظهارات در رسانه ها انعكاس وسیعی داشت. در ونزوئلا یك حكومت پلیسی حاكم نیست، دست كم تاكنون نبوده است.
چاوسیسم همچنان به عنوان یك تهدید وجود دارد. اما نیازی نیست كه تجسم بخش آینده آمریكای لاتین باشد، نه در زمانه ای كه دموكرات های منطقه می توانند بی عدالتی های اقتصادی را از طریق سیاست اجتماعی و موسسات معتبر دولتی كاهش دهند. البته چنین تحولاتی نمی توانند بیانگر پایان تاریخ باشند. این تنها بیانگر پایان چاوسیسم است.
فرانسیس فوكویاما
ترجمه: نیره محمودی
منبع: واشینگتن پست
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید