سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به وبلاگ‌های استادان دانشگاه


نگاهی به وبلاگ‌های استادان دانشگاه
دیگر آن حالت تعجب و حیرت تمام شده است، وقتی كه درمی‌یابیم یكی دیگر از استادان دانشگاه ما هم برای خود وبلاگی دارد و در آنجا، در آن گوشه دنج برای خودش می‌نویسد. شاید هم برویم و كمی هم شیطنت بكنیم و برایش «كامنتی» بگذاریم و مدتی هم كل‌كل كنیم.
اما تا سه، چهار سال پیش، وبلاگ داشتن اساتید دانشگاه كمی با آن تصویر رسمی، خشك و اتوكشیده توی ذهنمان تضاد وحشتناكی داشت. ما پذیرفته بودیم كه در دانشگاه همه ‌چیز فرق می‌كند و حریم تاملات شخصی، فكری، سیاسی و اجتماعی استادان ما ربطی به ما ندارد. هرچند كه سعی می‌كردیم تا كنجكاوی كودكانه‌مان را كه از روزگار مدرسه با خود به‌همراه داشتیم، به‌گونه دیگری ارضا كنیم.
اولین استادی كه جسارت وبلاگ داشتن را به خود و سایر هم‌صنفان خود اثبات كرد، «یونس شكرخواه» بود كه وبلاگ «دات» را در امتداد كلاس‌هایش برای راهنمایی و كمك به دانشجویان راه‌اندازی كرد. دات با انتخاب قالب «وبلاگ» به‌جای «وب‌سایت» و تمركز بر روی امكانات این رسانه جدید برای شاگردان و سایر استادان ثابت كرد كه وبلاگ می‌تواند رسانه مناسبی برای برپایی كلاس درس مجازی باشد. حالا دیگر استادان ارتباطات و دانشجویان فعال این حوزه حلقه‌ای دارند كه در عالم واقع شمع آن دكتر «كاظم معتمدنژاد» است اما در عالم مجاز «استاد دات» است كه می‌سوزد و پرنور است.
● كاركرد وبلاگ‌های استادان دانشگاه
عموم وبلاگ‌های دانشگاهی عمده‌ترین هدف خود را راهنمایی، كمك و پاسخگویی به مشكلات درسی قرار داده‌اند. البته در این میان برخوردها به این نیاز متفاوت است. به‌طور مثال برخی از استادان دانشگاه از وبلاگ خود به‌جای پانل دانشگاه (تابلو اعلانات) استفاده می‌كنند و از درج اعلام تاریخ شروع كلاس‌ها، امتحان‌ها و اعلام نفرات دانشجویان و... هیچ ابایی ندارند.
عده‌ای دیگر به روش دكتر شكرخواه این فضا را به‌گونه‌ای كلاس درس قلمداد كرده و در آن ضمن پاسخگویی به سوالات درسی دانشجویان، مطالب مفید، منابع مهم و... را معرفی می‌كنند. تنها عده معدودی از استادان هستند كه سعی می‌كنند با ویران‌كردن كلیشه «استاد» از تاملات، روزمرگی‌ها و علایق خود در وب بنویسند و در واقع دغدغه زندگی كردن و زیستن در این جهان را برای خود و دیگران به‌عنوان مساله مطرح كنند. نمونه موفق این وبلاگ‌ها را می‌توان وبلاگ «از زندگی» دانست كه همانطور كه از نام آن پیداست درباره زندگی، روزمرگی‌ها و تاملات شخصی یك استاد زن دانشگاه است. همچنین در وبلاگ «زوایه دید» نیز صاحب آن با دوری و پرهیز از ادبیات دانشگاهی سعی كرده تا فهم دیگری از مسائل جامعه را ارائه دهد.
● آداب ظاهر شدن در وب
برخلاف عالم واقع كه استادان دانشگاه‌ها عموماً اتوكشیده و مرتب در سر كلاس درس و دانشگاه حاضر می‌شوند، در وب چندان‌ تر و تمیز ظاهر نمی‌شوند. برخی از آنها هنوز درگیر قرار دادن عكس با كیفیت‌ بالا، فونت‌های به‌هم‌ریخته و لینك‌های پخش و پلا هستند.
كت و شلوارهای اتوكشیده آنها در وب جایی ندارد چرا كه اكثر آنها از قالب‌های آماده بلاگفا، بلاگر و پرشین بلاگ استفاده می‌كنند و در وبلاگ آنها نشانی از سیمای آنها نیست. البته كمی بی‌انصافی است كه در میان وب‌سایت‌ها صفحه‌های شخصی برخی از استادان كه با نام اختصاصی آنها به‌شدت ثبت شده است را در این میان نادیده بگیریم و از وب‌سایت‌های خوب استادانی چون دكتر سعیدرضا عاملی، دكتر توكلی و... یاد نكنیم. این مساله در مورد استادان حوزه ارتباطات كمتر به چشم می‌آید اما در سایر رشته‌ها خصوصاً علوم، ادبیات، زبان و... این وضعیت از حقیقت ناگفته‌ای خبر می‌دهد.
اینكه بعضی از استادان دانشگاه‌های ما به‌رغم داشتن سواد و معلومات در حوزه تخصصی خود متاسفانه در صحنه سواد رسانه‌ای، فضای مجازی و اینترنت شاید به اندازه دانش‌آموزان دبیرستانی تسلط و اعتمادبه‌نفس نداشته باشند. نمی‌دانم راه حل سر و سامان دادن به این وبلاگ‌ها چگونه است؟ اما به گمانم با ویران كردن كلیشه استادی و شاگردی، شاید در فضای مجازی بتوان به‌دور از ملاحظاتی كه در فضای واقعی اجتناب‌ناپذیر است، تعاملی را برقرار كرد. چرا كه این بار دانشجویان هستند كه به استادان خود در ساختن و سر و سامان دادن وبلاگ‌ها كمك می‌كنند و همدلی دو‌جانبه‌ای را شكل می‌دهند.
شاید بتوان بدیع‌ترین و زیباترین وب‌سایت‌های استادان دانشگاه را وب‌سایت‌های استادان گرافیك و نقاشی بدانیم. در عموم وب‌سایت‌های استادان هنر، توجه به عناصر بصری، حكایت از سواد بصری آنها در فضای مجازی دارد. وب‌سایت‌های استادانی چون قبادشیوا، فرشید مثقالی، آیدین آغداشلو، رضا عابدینی و... را می‌توان نمونه‌هایی زیبا از وب‌سایت‌های استاد- هنرمندانی دانست كه با وسواس و دقت در طراحی صفحات وب سعی كرده‌اند تا سیمایی مناسب از خود را در فضای مجازی ارائه دهند. نكته جالب توجه اینجاست كه استادان هنر به‌دلیل تصویری بودن آثار و كارهایشان عموماً قالب وب‌سایت را بر وبلاگ ترجیح می‌دهند و به همین دلیل امكانات و فضای كافی جهت ایجاد صفحاتی بدیع و زیبا در اختیار دارند.
● چرا وبلاگ‌های استادان را نمی‌خوانیم؟
نمی‌دانم اما اگر تعامل و همدلی در شهر حقیقی و در دانشگاه‌های ما میان استاد و دانشجو بنا به هزار دلیل شرعی، عرفی، اجتماعی و... ممكن نیست لااقل در فضای مجازی كه چارچوب‌ها و حصارش كمتر و كوتاه‌تر است، باید ممكن باشد.
در این فضای مجازی دیگر بعید است كه كسی استادی را به خاطر اینكه به دانشجویش لینك داده تحقیر كند و یا به‌دلیل آنكه برای دانشجویانش كامنت می‌گذارد سرزنش كند. در فضایی كه هویت‌ها همه دستخوش دگرگونی است، شما چند بار صورتك‌های خندان، اخم‌آلود و... را پای نوشته‌های فلان استاد دیده‌اید؟
واقعیت این است كه اگر استادان دانشگاه بخواهند در فضای مجازی بمانند و بلاگری حرفه‌ای شوند، باید آن سایه بزرگ استادی را فراموش كنند. آنها در این شهر مجازی قبل از آنكه استاد باشند، بلاگری هستند با امكانات و محدودیت‌های مخصوص به خود.
مخاطب صفحات آنها هم دانشجویان كلاس درس آنها نیستند كه نیوشای خطابه‌های طولانی و مقالات پرتفضیلشان باشند. دانشجویان در این فضا، ابتدا بلاگر یا وب‌گردهایی هستند كه حوصله و هزینه كافی برای خواندن یادداشت‌های طولانی و مقالات ندارند. آنها نمی‌توانند در پای صفحه‌های ‌وبلاگ بنشینند و تمركز كنند چراكه در این بازار مكاره هركس كالای خود را حراج می‌كند.
درست است كه هدف كمك به تحقیقات و جست‌وجوهای درسی است اما چه ایرادی دارد كه اساتید كمی از آن پوسته سخت و نفوذناپذیر خود بیرون بیایند و مثل سایر بلاگرها قواعد وبلاگ‌نویسی و آداب‌ آن را رعایت كنند. در این صورت شاید بتوان كمی روی این نكته كه «چرا وبلاگ‌های استادان را نمی‌خوانیم» تامل و چه‌بسا تجدیدنظر كرد، وقتی كه یك استاد دانشگاه هم خود را به عنوان شهروند این شهر مجازی به سایرین معرفی می‌كند.
در این میان مهم نیست كه چه كسی به اولین سلام پاسخ می‌دهد و كلاه از سر برمی‌دارد، مهم این است كه كسی دست كسی را در این شهر مجازی به گرمی بفشارد!
افسانه كامران
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید