دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

درسهایی‌ از نخستین‌ جهانی‌شدن


درسهایی‌ از نخستین‌ جهانی‌شدن
آیا جهانی‌ شدن‌ اول‌ (جهانی‌ شدن‌ اسلام‌)، واجد پیامها و درسهایی‌ هست‌؟ در اینجا به‌ طور اختصار این‌ درسها را مرور می‌كنیم‌:
▪در صحنه‌ تقابلات‌ جهانی‌ شدن‌ اوّل‌، در یك‌ سو فشار تكنولوژی‌، تجارت‌ و تفكر و ثروت‌ عظیم‌ جهان‌ اسلام‌ را داشت‌ و در سوی‌ مقابل‌، عقب‌ ماندگی‌ و تحجر و فقر جهان‌ مسیحیت‌ به‌ سركردگی‌ پاپها بود
جنگهای‌ صلیبی‌، مقاومت‌ ایدئولوژیك‌ در برابر جهانی‌ شدن‌ اول‌ بود.
▪ جهانی‌ شدن‌ اوّل‌ برای‌ اروپاییان‌، بهروزی‌ دنیوی‌ می‌آورد اما در عین‌ مسیحیان‌ مجبور بودند به‌ خاطر سعادت‌ اخروی‌ با كفار، جهاد كنند. همین‌ پارادوكس‌ بود كه‌ سرنوشت‌ نهایی‌ جنگ‌ صلیبی‌ را رقم‌ زد. (ونیزیها به‌ خاطر تجارت‌ شیرین‌ با جهان‌ اسلام‌، كار شكنی‌ كرده‌، قرارداد حمل‌ صلیبیها را به‌ جبهه‌ شرق‌ باطل‌ كردند. آنها حتی‌ به‌ مسلمین‌ ساز و برگ‌ هم‌ رساندند و البته‌ برای‌ همیشه‌ در تكفیرپاپ‌ ماندند!)
▪مناسبات‌ تجاری‌ جهان‌ اسلام‌ با جهان‌ مسیحی‌ بسیار نزدیك‌ بود. تحریك‌ پاپ‌ و احساس‌ تكلیف‌ شرعی‌ او برای‌ نابودی‌ كفار، تنها عنصر تخریب‌گر این‌ تعاملات‌ پرمنفعت‌ دوسویه‌ بود.
▪ درست‌ است‌ كه‌ با تحریك‌ پاپ‌، تعصبات‌ دینی‌ مسیحی‌ می‌جنبید و جهاد با كفار آغاز می‌شد، با این‌ حال‌ مسیحیان‌ همیشه‌ پشت‌ سر پاپ‌ نمی‌ماندند؛ چرا كه‌ با منافع‌ مادی‌شان‌ سازگار نبود. (تاریخ‌ حتی‌ شاهد چندین‌ فقره‌ قیام‌ مسیحیان‌ بر علیه‌ جنگجویان‌ صلیبی‌ به‌ خاطر زندانی‌ كردن‌ زوار و تجار مسلمان‌ بوده‌ است‌)
▪تحریم‌ تجارت‌ پاپ‌، بنادر اروپا را فقیر و سوت‌ و كور ساخته‌ بود. جدا ماندن‌ از جهانی‌شدن‌ برای‌ تجار اروپایی‌ با افول‌ لشكركشیهای‌ صلیبی‌، بنادر ونیز، ژنوا و پیزاكه‌ وابسته‌ به‌ بنادر مصر و عكا بودند، رونق‌ یافتند و با رونق‌ آنها، رابطه‌ تجار مسلمان‌ و مسیحی‌ نزدیك‌تر و تضادهای‌ درونی‌ صلیبیها افزون‌تر می‌گردید. (یكی‌ از ارقام‌ صادراتی‌ اروپا برده‌ و اسلحه‌ بود كه‌ به‌ رغم‌ تكفیر پاپ‌، در قبال‌ قند و ادویه‌ به‌ مسلمین‌ فروخته‌ می‌شد!).
▪ خاقان‌ چین‌، بهره‌مند از تجارت‌ مسلمین‌، هیچ‌گاه‌ به‌ تقابل‌ جدی‌ با آنان‌ نپرداخت‌ و هیچ‌گاه‌ به‌ در خواستهای‌ پاپ‌ برای‌ اتحاد با صلیبیها وقعی‌ ننهاد.
▪ جنگهای‌ صلیبی‌ كاری‌ نكرد جز این‌ كه‌ در جریان‌ تبادل‌ علم‌، تكنولوژی‌ و تجارت‌، ایجاد مزاحمت‌ و اشكال‌ كرد، دربار پاپ‌ را گسترش‌ داد و سببی‌ شد تا قوانین‌ شرعی‌ را تكمیل‌ و عیسویان‌ جهان‌ را مقلد خود سازد (medieval Papalism) . سكولارسیم‌ اروپایی‌ واكنش‌ به‌ همین‌ دگماتیزم‌ و شكست‌ حكومت‌ دینی‌ پاپ‌ در قبال‌ جهانی‌شدن‌ بود.
▪ لشكركشیهای‌ صلیبی‌، مسلمانان‌ را به‌ یكدیگر نزدیك‌ ساخت‌، تروریسم‌ صلیبی‌ آنها را به‌ وحدت‌ كشاند و فتح‌ اورشلیم‌ به‌ دست‌ صلاح‌الدین‌ ایوبی‌ را باعث‌ آمد. خشك‌ مغزیهای‌ مجاهدان‌ و آخرت‌گرایی‌ متعصبانه‌ پاپ‌ نه‌ تنها فتوحاتی‌ به‌ دنبال‌ نداشت‌ كه‌ رم‌ شرقی‌ را ساقط‌ كرد و پای‌ مسلمانان‌ را بر فراز وین‌ گشود. جنگهای‌ صلیبی‌ با این‌ انگیزه‌ آغاز شد تا عالم‌ مسیحی‌ شرق‌ از چنگ‌ مسلمین‌ نجات‌ یابد، ولی‌ هنگامی‌ تمام‌ شد كه‌ این‌ عالم‌ یك‌سره‌ در چنگال‌ مسلمین‌ قرار گرفت‌.
▪ جهانی‌ شدن‌ اول‌ نشان‌ داد كه‌ هنگامی‌كه‌ سیل‌ جهانی‌شدن‌ در جریان‌ است‌، وسعت‌ بخشیدن‌ به‌ شكاف‌ «بهروزی‌ دنیوی‌» و «سعادت‌ اخروی‌»، (كه‌ مورد تأكید كلیسا بود) خود تهدیدی‌ بر ایمانیات‌ مسیحی‌ گشود.
● جهانی‌شدن‌ اول‌ با خود:
- تجارت‌؛
- تكنولوژی‌؛ و
- تفكر
را آورد. هر چه‌ مقاومت‌ جهان‌ مسیحی‌ بیشتر تحلیل‌ می‌رفت‌، این‌ سه‌ بیشتر راه‌ خود را به‌ جهان‌ مسیحی‌ می‌گشود. راسل‌ می‌گوید: غرب‌ مسیحی‌ در توحش‌ كامل‌ بود و بدون‌ این‌ سه‌ (كه‌ رهاورد مسلمین‌ بود)، هیچ‌گاه‌ به‌ عصر رنسانس‌ قدم‌ نمی‌گذاشت‌.
▪ تفكر مسلمین‌ با ابن‌سینا (Avicenna) و ابن‌رشد (Commentator) و... به‌ مغزهای‌ خشكه‌ مقدسان‌ غربی‌ وارد شد و در فرآیند بالندگی‌ خود به‌ آگوستین‌، آكونیاس‌، اوكامی‌ و نهایتاً دكارت‌ رسید و تمدن‌ مدرن‌ را رقم‌ زد. پس‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ تفكری‌ كه‌ تحت‌ جهانی‌شدن‌ اول‌ وارد اروپا شد، در مقصد، احیاء گردید (تفكر فلسفی‌ در جهان‌ اسلام‌ مدتها بود كه‌ تحت‌ فشار متصلّبان‌ در محاق‌ توقف‌ افتاده‌ بود).
▪ همچنین‌ تجارت‌ و تكنولوژی‌ جهان‌ اسلام‌ (صنایع‌ قندریزی‌، بندرگاه‌سازی‌، شیشه‌ سازی‌، كیمیاگری‌، باره‌شكن‌سازی‌، بافندگی‌ و...) در ورود به‌ غرب‌ مسیحی‌، جهش‌ تازه‌ای‌ یافت‌. (رشد تكنولوژی‌ و تجارت‌ مدتها بود كه‌ در محاق‌ توقف‌ افتاده‌ و جهان‌ اسلام‌ دوره‌ سترونی‌ خود را می‌گذراند).
▪جهانی‌شدن‌ ملك‌ هیچ‌ تمدنی‌ نیست‌؛ محصول‌ رشته‌ تمدنهای‌ گذشته‌ (مخصوصاً تمدنهای‌ مبتنی‌ بر ادیان‌ آسمانی‌) و حاصل‌ تلاش‌ فرد فرد انسانها در پهنه‌ی‌ تاریخ‌ است‌ و گریز از آن‌ نه‌ تنها ناممكن‌ بوده‌ بلكه‌ احتمالاً خسارت‌آمیز می‌باشد.
▪درسی‌ كه‌ امروزه‌ از جهانی‌شدن‌ اول‌ می‌توان‌ گرفت‌ احتمالاً آن‌ است‌ كه‌ اصولاً جهانی‌شدن‌ را شاید بتوان‌ به‌ مثابه‌ یك‌ فرصت‌ تلقی‌ كرد؛ و نه‌ یك‌ تهدید.
منبع:كانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حكمت http://www.iptra.ir
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید