شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا
شبح اُپرا - THE PHANTOM OF THE OPERA
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : انگلستان و آمریکا
محصول : اندرو لوید ـ وبر
کارگردان : جوئل شوماکر
فیلمنامهنویس : لوید ـ وبر و شوماکر، برمبنای نمایش موزیکالِ لوید ـ وبر از رمانی نوشتهٔ گاستون لورو
فیلمبردار : جان ماتیسن
هنرپیشگان : جرالد باتلر، امی راسم، پاتریک ویلسن، میراندا ریچاردسن، مینی درایور، سایمن کالو، سیاران هیندز و جنیفر الیسن
نوع فیلم : سیاه و سفید و رنگی، ۱۴۳ دقیقه
پاریس، سال ۱۹۱۹. ̎رائول̎ کهنسال، وقایعی را به خاطر میآورد که پنجاه سال قبل رخ دادهاند: ̎فیرمنِ̎ اسقاطچی (هیندز) و ̎آندره̎ (کالو)، سالن اپرا را در اختیار میگیرند. ̎رائولِ̎ جوان (ویلسن)، حامی اپرا، پی میبرد که ̎کریستین̎ (راسم)، دختر محبوب دوران کودکیاش، بهعنوان جانشین ̎کارلوتا̎ (درایور)، خوانندهٔ اپرا انتخاب شده است. ̎کریستین̎ را ̎شبح̎ (باتلر)، آموزش داده ـ مردی عاش موسیقی که چهرهاش از شکل افتاده و مدتی است در زیر عمارت اپرا، خانه کرده است. وقتی ̎کارلوتا̎ وسط اجرائی صحنه را ترک میکند، ̎کریستین̎ جایش را میگیرد و با استقبال مردم روبهرو میشود. ̎شبح̎، ̎کریستین̎ را به پناهگاه خود میبرد ولی در آنجا، ̎کریستین̎ با برگرفتن نقاب از چهرهٔ ̎شبح̎، او را خشمگین میکند. ̎شبح̎ به رابطهٔ ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ حسادت میکند. ̎فیرمن̎ و ̎آندره̎، ̎شبح̎ را تحقیر میکنند و همین باعث میشود ̎شبح̎ نامههای تهدیدآمیز برایشان بفرستد و یکی از دستیاران صحنه را خفه کند. پس از شرکت در بالماسکهای در اپرا، خشم ̎شبح̎ نسبت به ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ بالا میگیرد. ̎شبح̎ پیش از اجرای اپرا، به صدای ̎کارلوتا̎ لطمه میزند ولی پیش از آنکه ̎کریستین̎ جایش را بگیرد، ̎رائول̎ را که در پناهگاهش رخنه کرده گیر میاندازد، بعد نقاب از چهره برمیدارد و صورت از شکل افتادهٔ خود را به رخ میکشد و به ̎کریستین̎ میگوید که حالا بین زندگی کردن با او و دیدن مرگ ̎رائول̎، یکی را انتخاب کند. ̎کریستین̎ به ̎شبح̎ نزدیک میشود و اینجاست که ̎شبح̎ به آزاد کردن ̎رائول̎ و ̎کریستین̎ رضایت میدهد. پنجاه سال بعد، ̎رائول̎ از گور همسر فقیدش، ̎کریستین̎ بازدید میکند و گل سرخ و حلقهای در آنجا مییابد که نشان میدهد ̎شبح̎ زنده است.
● فیلم شوماکر بیش از آنکه برداشتی از رمان لورو (۱۹۱۰) باشد، اقتباسی از نمایشنامهٔ موزیکال لوید ـ وبر به همین نام است که خود ملهم از داستان اصلی است، و پیش از این بارها روی صحنهٔ تئاترهای گوناگون اجرا شده بود. فیلم شوماکر به لحاظ ویژگیهای متن و ساختار، به ویژه اجرائی متأخر از نمایشنامه به کارگردانی هارولد پرینس را سرمشق قرار داده است. آنچه شوماکر و لوید ـ وبر بهعنوان نویسندگان فیلمنامهٔ این نسخه به داستان اصلی افزودهاند، از مقدمه و مؤخرهای که بدنهٔ داستان را در قالب بازگشت به گذشته دربرمیگیرد، تا طرح پیشزمینهای تازه برای داستان زندگی ̎شبح̎ (در قالب صحنهٔ گریز او از سیرک) و همچنین صحنهٔ دیدار ̎کریستین̎ از مزار پدرش و نبردی که آنجا بین ̎شبح̎ و ̎رائول̎ درمیگیرد، همگی عناصری تزئینی و غیرضروری مینمایند که افزودنشان تأثیری جز کند کردن ضرباهنگ داستان نداشته و نقشی در بسط و گسترش ساختار قصه یا افزودن مضامین جدیدی به آن یا فراهم ساختن امکان تأملی بیشتر بر شخصیتهای داستان ندارد. فیلم در بین نسخههای قبلی (اگر از اقتباس نامتعارف برایان دپالما در قالب اجرای راکِ شبح بهشت، ۱۹۷۴، بگذریم)، به لحاظ ساختار موزیکالش نزدیکترین پیوند را با اقتباس سال ۱۹۴۳ (آرتور لوبین) مییابد. علاوه بر این، در صحنههائی که ̎رائول̎ خود را از دامهائی که ̎̎شبح̎ بر سر راهش گسترده (مثل اتاقی با دیوارهائی از آینه) میرهاند یا صحنهٔ بالماسکه که ̎شبح̎ با شمایل مرگ سرخ ظاهر میشود، آشکارا به نسخهٔ صامت ۱۹۲۵ (والاس وورسلی) ادای دین میشود. نظیر چنین برخوردی را میتوان با دیو و دلبر (ژان کوکتو، ۱۹۴۶) هم شاهد بود. به ویژه در صحنهای که ̎شبح̎، ̎کریستین̎ را از دالانی که دستهای شمعدان بهدست از دیوارهایش بیرون آمده و مسیر را روشن کرده، همراه خود میبرد. شوماکر با تکیه بر تجربیات گذشتهاش بهعنوان طراح لباس و صحنه، توجه فراوانی به این و جوه فیلم میکند، اما این رویکرد تزئینی فیلمساز بر ساختار روائی اثر سایه انداخته و توجه او بهعنوان کارگردان/ فیلمنامهنویس را از جنبههای دیگر کار، چون تأمل بیشتر بر چگونگی پیشبرد داستان و پرداخت شخصیتها منحرف کرده، طوری که در نهایت کلیت فیلم را تا حد یک اپرای فیلم شده (و نه فیلمی مستقل که از ساختار اپرائی الهام گرفته باشد)، تقلیل داده است. نوآوریهای شوماکر در ساختار روائی، مثل استفاده از تضاد فیلم رنگی و سیاهوسفید برای نمایش تمایز بین زمان حال سیاه و سفیدِ غمگین و پیر و افسردهحال (پاریس ۱۹۱۹) و گذشتهٔ رنگیِ جوان و شاداب (پاریس ۱۸۷۰)، کهنه و تکراری مینماید. راسم که در آن زمان به خاطر ایفای نقش دختر شان پن در رود مرموز (کلینت ایستوود، ۲۰۰۳) به شهرت رسیده بود، با ملاحت معصومانهٔ قرن نوزدهمیاش، انتخابی مناسب برای نقش ̎کریستین̎ به نظر میآید، ولی باتلر پشت طیف متنوعی از نقابها که تا صحنهٔ پایانی نیمی از چهرهاش را به اشکال گوناگون میپوشاند (به ویژه نقاب تازهای که نیمی از درازای صورتش را پوشش میدهد)، در قیاس با پیشینیانش از کلود رینز در نسخهٔ ۱۹۴۳ گرفته تا هربرت لوم در نسخهٔ ۱۹۶۲ (ترنس فیشر)، حرف تازهای برای گفتن ندارد. در نهایت به نظر میرسد با وجود تمام اقتباسهای رنگووارنگ و عجیبوغریب از داستان لورو، هنوز نسخهٔ صامت ۱۹۲۵ با حضور لان چینی با فاصلهای بعید از بیشتر اخلاقش، بهترین اقتباس در این عرصه است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس دوازدهم مجلس ستاد انتخابات کشور رهبر انقلاب وزارت کشور رئیس جمهور دولت دولت سیزدهم
ایران زلزله تهران هواشناسی سیل شهرداری تهران فضای مجازی سازمان هواشناسی پلیس قتل بارش باران آموزش و پرورش
قیمت طلا خودرو قیمت دلار قیمت خودرو بورس ایران خودرو گاز بانک مرکزی هوش مصنوعی نمایشگاه نفت مالیات بازار خودرو
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون کتاب سینمای ایران رضا عطاران دفاع مقدس نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سریال نمایشگاه مهران مدیری تئاتر
فناوری
فلسطین رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا حماس روسیه سازمان ملل رفح اوکراین افغانستان
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر سپاهان باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران رئال مادرید هوادار لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ باشگاه استقلال
ایلان ماسک شفق قطبی طوفان خورشیدی اینترنت ناسا اپل فیبرنوری گوگل ماهواره
کاهش وزن چاقی فشار خون آسم زایمان سرماخوردگی