یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مشکل‏ترین مبارزه‏ها مبارزه بانفاق است که مبارزه با زیرکهائی است که‏ احمقها را وسیله قرار می‏دهند


مشکل‏ترین مبارزه‏ها مبارزه بانفاق است که مبارزه با زیرکهائی است که‏ احمقها را وسیله قرار می‏دهند
مشکل‏ترین مبارزه‏ها مبارزه بانفاق است که مبارزه با زیرکهائی است که‏ احمقها را وسیله قرار می‏دهند . این پیکار از پیکار با کفر به مراتب‏ مشکلتر است زیرا در جنگ با کفر مبارزه با یک جریان مکشوف و ظاهر و بی‏پرده است و اما مبارزه با نفاق ، در حقیقت مبارزه با کفر مستور است‏ . نفاق دورو دارد ، یک رو ظاهر که اسلام است و مسلمانی و یک رو باطن ، که کفر است و شیطنت ، و درک آن برای توده‏ها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است و لذا مبارزه با نفاقها غالبا به شکست برخورده است‏ زیرا توده‏ها شعاع درکشان از سرحد ظاهر نمی‏گذرد و نهفته را روشن نمی‏سازد و آنقدر برد ندارد که تا اعماق باطنها نفوذ کند .
امیرالمؤمنین (ع) در نامه‏ای که برای محمد بن ابی‏بکر نوشت می‏گوید :
« و لقد قال لی رسول الله : انی لا اخاف علی امتی مؤمنا و لا مشرکا ، اما المؤمن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرک فیقمعه‏ الله بشرکه ، و لکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان عالم اللسان ، یقول ما تعرفون و یفعل ما تنکرون » (نهج البلاغه، ۲۷)
پیغمبر به من گفت من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی‏ترسم . زیرا مؤمن‏ را خداوند به سبب ایمانش باز می‏دارد و مشرک را به خاطر سرکش خوار می‏کند ، و لکن بر شما از هر منافق دل دانا زبان می‏ترسم که آنچه را می‏پسندید می‏گوید و آنچه را ناشایسته می‏دانید می‏کند .
در اینجا رسول الله از ناحیه نفاق و منافق اعلام خطر می‏کند ، زیرا عامه‏ امت بی خبر و ناآگاهند و از ظاهرها فریب می‏خورند . و باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد بازار نفاق داغ‏تر است‏ . مبارزه با احمق و حماقت ، مبارزه با نفاق نیز هست زیرا احمق ابزار دست منافق است . قهرا مبارزه با احمق و حماقت خلع سلاح کردن منافق ، و شمشیر از دست منافق گرفتن است .
در طول تاریخ اسلام می‏بینیم هر وقت مصلحتی به خاطر مردم و اصلاح وضع اجتماعی و دینی آنان قیام کرده است و منافع سودجویان و بیداد گران به مخاطره افتاده است، آنها بلا فاصله لباس قدس پوشیده‏اند و به‏ تقوی و دین تظاهر کرده‏اند.
و دیگران هر کدام به نحوی سیاست مخرب و کوبنده قرآن بر نیزه را پیش گرفتند و تمام زحمتها و فداکاریها را درهم کوبیدند و نهضتها را در نطفه خفه کردند و این نیست جز از جهالت و نادانی مردم که ما بین شعارها و واقعیات، تمیز نمی‏دهند و از اینرو راه نهضت و اصلاح را به روی خویش‏ بستند و آنگاه بیدار گشتند که مقدمات همه خنثی گشته و باید راه را باز از سرگرفت.
از جمله نکته‏های بزرگی که از سیرت علی می‏آموزیم این است که این چنین‏ مبارزه‏ای اختصاص به جمعیتی خاص ندارد بلکه در هر جا که عده‏ای از مسلمانان و آنان که در زی دین قرار گرفته‏اند آلت پیشرفت بیگانگان و پیشبرد اهداف استعماری شدند و استعمارگران برای تضمین منافع خود به آنان‏ تترس کردند و آنان را برای خویش سپر گرفتند که مبارزه آنان بدون از بین‏ بردن آن سپرها امکان پذیر نیست باید ابتدا با سپرها مبارزه کرد و آنها را از بین برد تا سد راه برطرف گردد و بتوان بر قلب دشمن حمله برد. شاید تحریکات معاویه در خرابکاری خوارج مؤثر بوده و بنابراین آن روز هم‏ معاویه و یا دست کم امثال اشعث بن قیس، عناصر خرابکار و ناراحت به‏ خوارج تترس کرده بودند.
داستان خوارج این حقیقت را به ما می‏آموزد که در هر نهضتی اول باید سپرها را نابود کرد و با حماقتها جنگید، همچنانکه علی پس از جریان‏ تحکیم، اول به خوارج پرداخت و سپس خواست تا باز به سراغ معاویه رود.

استاد مطهری/جاذبه و دافعه علی (ع)
کیوان داور
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید