دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

من عادل فردوسی‌پور K-۱ هستم!


من عادل فردوسی‌پور K-۱ هستم!
پسر تنبلی که با دیدن فیلم‌های ”جکی چان“ به هنرهای رزمی علاقمند شد، از سن سیزده‌سالگی‌ دلش می‌خواست یک قهرمان باشد و به همین دلیل با تشویق پدرش به باشگاه آموزشی کاراته شیهان علیرضا نجفی رفت. اما پس از چند سال، هدفمند بودن در زندگی پیکاسو را به آرزوی سیزده سالگی‌اش رساند. در سال ۲۰۰۱ عناوین قهرمانی WKA و WKA به‌دست آورد.
سال ۲۰۰۲ قهرمانی در WTKL را در اروپا و در رشته تای بوکسینگ و سپس عنوان جهانی WTKL را در همین رشته و با مقررات K-۱ از آن خود کرد.
سید احمد معینی شیرازی با مهربانی و خوشروئی با ما گپ زد و به سؤالاتی که برای هر علاقمندی به سوپر فاینرهای حرفه‌ای جالب ست، پاسخ داد.
● اگر بخوای پیکاسو رو در چند کلمه معرفی کنی، چی می‌گی؟
▪ یک حرفه‌ای اما عاشق ورزشکار بودن این ساده‌ترین تعریفی است که می‌توانم از خودم داشته باشم. در کار حرفه‌‌ای بودن دوست دارم به چشم یک ورزشکار نگاهم کند همین.
● چطوری به هنرهای رزمی علاقمند شدی؟
▪ شاید مثل خیلی از قهرمانان فیلم‌های رزمی مرا هم به این سمت و سو کشید از ۹ سالگی چند تا فیلم ”جکی چان“ داشتم که شاید هرکدام را دویست بار دیده بودم از همان سال‌های نوجوانی با ”کونگ فونوآ“ پا به دنیای رزمی گذاشتم و بعدها با شیهان ”نجفی“ آشنا شدم که واقعاً جهش عجیبی در زندگی ورزشی‌ام بود.
● اولین خاطره‌ای که از ورزش در ذهنت داری برای خواننده‌ها تعریف می‌کنی؟
▪ بله مثل همه نوجوانان با دیدن فیلم‌ها و مسابقات رزمی به تقلید از برخی تمرینات هنرپیشه‌ها و قهرمان‌ها علاقمند بودم یک روز در پارک لاله تهران به هر زحمت که بود دسته بیلی تهیه کردم و آن را دست یکی از دوستانم دادم و گفتم این چوب را به بدنم بزند تا بشکنه. غافل از اینکه هر کاری آداب داره. دوستم آنقدر با دسته بیل مرا زد تا واقعاً بدنم کبود شد.
● از اولین مبارزه‌ات برایمان بگو
▪ اولین بار در یکی زا مسابقات انتخابی که برای رده سنی جوانان بود شرکت کردم البته من اون موفع تنها ۱۵ سالم بود ولی خود را ۴، ۵ سالی بالاتر جا زدم تا بتوانم مبارزه کنم. خوب هم جنگیدم و انتخاب هم شدم اما وقتی مسئولین شناسنامه مرا دیدند از تعجب شاخ درآوردند! از شانس بد، نه تنها در رده جوانان انتخابم نکردند بلکه به‌دلیل قدرت بالای مبارزه من و حفظ سلامتی هم‌سن و سالم حتی در رده نوجوانان نیز اجازه ندادند مسابقه بدهم.
● اگر رزمی‌کار نمی‌شدی به سراغ چه حرفه‌ای می‌رفتی؟
▪ من پزشک هستم. اما با این حال این حرفه را رها کردم و رفتم روی رینگ اگر بخواهم بگم که واقعاً چه حرفه‌ای را دوست دارم می‌تونم به آرزوی کودکی برگردم. آخه من از همون سال‌ها دوست داشتم یک هنرپیشه بشم و واقعاً به بازی کردن علاقه دارم.
● گفتی کودکی. از اون سال‌های بچگی‌ات برایمان بگو؟
▪ کودکی خوبی نداشتم اصلاً ورزشی نبودم و اتفاقاً خیلی هم توپول و تنبل بودم. تنها نقطه مثبتی که می‌توانم بهش اشاره کنم علاقم به هنرهای رزمی بود. باور کنید هرگز حاضر نیستم دوباره به اون سال‌ها برگردم.
● کدام یک از پیروزی‌هایت و کدام یک از شکست‌هائی که داشتی را در ذهنت حک کردی و به دنبال حفظ و جبران آن هستی؟
▪ وقتی حریف مجارستانی که نائب قهرمانی آتن را یدک می‌کشید در مسابقات اتریش بردم، به قولی خیلی حال کردم. اما شکست برابر فاینر ترک‌تبار هلندی در سوپرجام پرتغال شکستم داد واقعاً برایم سنگین بود و اگر فرصتی پیش بیاید حتماً جبران می‌کنم.
● موقع مبارزه به چی فکر می‌کنی؟
▪ باور کنید فقط به عکس‌العمل‌ من از اون جور آدم‌ها نیستم که پیش از مبارزه فکر کنم. می‌روم روی رینگ و همون لحظه در مقابل ضربات حریفم تصمیم می‌گیرم البته مثل رانندگی‌ام برخی مواقع هم آنقدر تند می‌رم که مجبور می‌شم یک جا بدجوری ترمز کنم.
● تا حالا قبل از مبارزه ترس تو وجودت آمده؟
▪ راستش را بخواهید بله! البته ترس من از حریفم نبوده، بیشتر از باختن و عواقب شکست می‌ترسم که به‌نظرم این خیلی هم برای یک حرفه‌ای می‌تواند بد باشد البته هر کسی در کنار کامیابی‌هائی که دارد، باید جنبه یکی دو بار شکست را هم داشته باشد.
● در زندگی از چه چیزی تأسف می‌خوری؟
▪ میدونید وقتی کسانی‌که اصلاً هیچ توانائی فنی برخوردار نیستند مسئول ورزشی می‌شن، تأسف می‌خورم. متأسفانه این موضوع را در نقاط مختلف جهانم دیدم و امیدوارم یک روزی دیگه بهش برنخورم!
● خانواده‌ات در مورد رزمی‌کار بودنت چه نظری داره؟
▪ حقیقتش اینه که واقعاً از رزمی‌کار بودن من ناراحت هستند چون اصلاً ورزش‌های مبارزه‌ای را دوست ندارند. یادمه که فیلم یکی از مبارزاتم که برای مادرم گذاشتم ببیند از شانس بد یکی از مسابقه‌هائی بود که بدجوری با حریفم مبارزه کردم و داغونش کردم. بعد از تمام شدن فیلم، مادرم بهم گفت: پسرم اون جوانی که تو اینطوری داغونش کردی، مادری داره مثل مادر خودت و مطمئن باش که اگر اون این صحنه را می‌دید، خیلی ناراحت می‌شد.
● دردناک‌ترین خاطره زندگی‌ات چی بوده؟
▪ من عاشق ”اندی هوگ“ بودم. همیشه آرزو داشتم که یک روزی به سوئیس بروم و این رو از نزدیک ببینم وقتی با هزار آرزو به سوئیس رفتم با خبر مرگ ”اندی“ روبرو شدم. باور کنید اونقدر گریه کردم که اقوامش و دوستان نزدیکش فکر کردند من سالیان سال است با او رفاقت دارم. این دردناک‌ترین خاطره زندگی من بود.
● خب، حالا زیباترین خاطره‌ات را برایمان بگو؟
▪ خاطره قشنگ که زیاد دارم اما بهترینش شاید اون لحظه‌ای بود که حریف آلمانیم با حمله‌ای که به طرفش کردم از روی رینگ فرار می‌کرد و می‌گفت پیکاسو دیونه شده. بنده خدا اونقدر ترسیده بود که در ۳۰ ثانیه تن به شکست داد.
● وقتی دنیای حرفه‌ای‌ات یک روزی تمام شد، زندگی‌ات چطور خواهد گذشت؟
▪ من از اون ورزشکارانی نیستم که همیشه از زندگیشون می‌نالند و بعد هم می‌گن عمرمون را هدر کردیم. اتفاقاً خوشحالم که حرفه‌ای شدم و بعد از به سر رسیدن دوران قهرمانی حتماً به سراغ مربیگری و مدیریت ورزشی می‌رم چون فکر نمی‌کنم بتونم از ورزش و رینگ دور باشم.
● خب، پیکاسو چه توصیه‌ای برای جوانان داری؟
▪ خواهش می‌کنم، تمنا دارم که سراغ داروهای نیروزا نرید. به خدا قسم من هرگز سراغ این مواد مضر نرفتم و نخواهم رفت. شاید باورتون نشه برخی از علاقمندان که اصلاً من نمی‌شناسمشون با من تماس می‌گیرن و می‌گن تو چی استفاده می‌کنی که می‌توان ۱۲ راند روی رینگ باشی. باور کنید تنها از مکمل‌های غذائی عادی به همین سادگی.
● به k-۱ هم علاقه داری؟
▪ از سال ۱۹۹۳ k-۱ را دنبال کردم. بگذارید این طوری علاقه‌ام را به این مسابقات براتون نشان بدم. همانطوری که فردوسی‌پور تمام زیر و بم فوتبال ایران را از حفظه من هم نسبت به k-۱ چنین اطلاعاتی را دارم. من فردوسی‌پور k-۱ هستم.
● نمی‌خوای ازدواج کنی؟
▪ حقیقتش نه. کنار اومدن با زندگی متأهلی اون هم در شرایطی که من قرار دارم خیلی سخته و من فکر نمی‌کنم که از پسش بربیام. فکر نمی‌کنم که هیچ خانمی حاضر باشد همسرش هر روز با چشم کبود و صورت ورم‌کرده بیاد خونه!
● کمی از آینده بگو؟
▪ قرار است که قوی‌ترین ۷۲ کیلوی جهان را انتخاب کنند و به همین دلیل اوایل اردیبهشت باید با حریفی از هلند با نام ”بن تن“ روبرو شم. این مبارزه برام جنبه حیثیتی داره چون آخرین باختم، به یک هلندی بود البته شیهان نجفی در این مورد خیلی به من کمک کرده و در حال حاضر ۵ روز در هفته هر روز چندین ساعت به آماده کردن من مشغول است امیدوارم که بتونم این عنوان بزرگ یعنی بهترین ۷۲ کیلو جهان را با پرچم ایران از آن خود کنم تا برای کشور افتخاری بزرگ به ارمغان بیارم.
● حرف آخر
▪ دوست دارم یک بار هم که شده مثل مابقی ورزشکاران از هموطنانم یک خواهش کنم. امیدوارم برام دعا کنند تا موفق باشم.
منبع : مجله‌رزم‌آور


همچنین مشاهده کنید