شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تلخی میراث "بوش" در کام "اوباما"


تلخی میراث "بوش" در کام "اوباما"
عملکرد دوران هشت ساله ریاست جمهوری جرج بوش و اجرای سیاست های غلط داخلی و خارجی توسط وی که ورشکستی اقتصادی آمریکا را در پی داشت، باراک اوباما را برای تغییر چنین میراث شومی با زحمات زیادی مواجه کرده است.
هرچند بوش به عنوان چهل وسومین رئیس جمهوری آمریکا طی سال های اخیر سعی داشت اشتباهات بسیار بزرگ و فاحشی را که مرتکب شده بود جبران کند اما وی نه تنها موفق به این کار نشد بلکه نامش به عنوان یک انسان ناکارامد در کتاب های تاریخ نیز ثبت گردید.
هنگامی که نام باراک اوباما به عنوان یکی از نامزدهای تصدی پست ریاست جمهوری آمریکا بر سر زبان ها افتاد به ندرت کسی تصور می کرد که او بتواند زمام قدرت این کشور را در دست بگیرد. باراک اوباما به عنوان یک سیاهپوست هیچ بی عدالتی درمورد سیاهپوستان و یا برده داری را تجربه نکرده است و هم نژادانی که به او رأی داده اند نمی دانند که با روی کار آمدن فردی از جنس خودشان آیا حقوق از دست رفته آنها اعاده خواهد شد یا نه؟
وی چهارم اوت سال ۱۹۶۱ میلادی از پدری به نام "باراک حسین اوباما" اهل کنیا و مادری با نام «آن دونهام» آمریکایی سفیدپوست اهل کانزاس در "هانولولو" هاوایی به دنیا آمد. پدر و مادر اوباما پس از دو سال زندگی مشترک از یکدیگر طلاق گرفتند که سرانجام پدر وی در سال ۱۹۸۲ میلادی در حادثه رانندگی جان خود را از دست داد.
اوباما با پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود زندگی می کرد که پس از طی دوران مقدماتی در سال ۱۹۷۹ میلادی از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد.
وی در سال ۱۹۸۳ میلادی در رشته علوم سیاسی در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد که پس از اتمام دوره دانشگاهی، به عنوان مدیر "پروژه جوامع در حال توسعه" در شیکاگو مشغول به‌ کار شد. حاصل ازدواج وی با "میشله رابینسون" دو دختر به نام "مالیا آن" و "ناتاشا" است. اوباما همچنین در رشته حقوق قضایی نیز تحصیل و پس از فارغ التحصیلی به عنوان وکیل حقوق مدنی خدمت کرد.
وی در سال ۲۰۰۴ میلادی در یک مبارزه انتخاباتی و با کسب ۷۰ درصد آرا از ایالت "ایلینویز" به سنای آمریکا راه پیدا کرد.
سرانجام اوباما در چهارم نوامبر سال ۲۰۰۸ میلادی در رقابتی نفس‌گیر با "جان مک کین" نامزد حزب جمهوریخواه با کسب ۳۶۴ از تعداد ۵۳۸ رأی الکترال و ۵۱ درصد آراء به عنوان اولین رییس جمهور سیاهپوست آمریکا انتخاب شد. این دوره از انتخابات با سایر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تفاوت داشت و آن، طرح شعار "تغییر" در این کشور توسط اوباما بود. اوباما با طرح این شعار توانست پیروز میدان مبارزه شود اما باید دید اوباما می تواند تا آخر این مسیر را ادامه دهد و جایگاه متزلزل آمریکا را به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اعتباری در جهان تغییر دهد و به رویای "تغییر" در جامعه عمل بپوشاند یا نه؟
این شعار تأثیر خود را گذاشت که ماحصل آن حضور ۱۳۰ میلیون واجد شرایط رأی دادن یعنی ۶۶ درصد از مردم در پای صندوق‌های رأی بود درحالی که در سال ۲۰۰۴ میلادی و در انتخابات قبلی تنها ۵۳ درصد از مردم در رأی گیری حضور داشتند. اوباما با طرح این شعار توانست میلیون ها رأی را به خود اختصاص دهد اما علی رغم این پشتوانه در دوران تصدی قدرت با چالش های زیادی روبه رو خواهد شد.
● میراث بوش، سیاست و اقتصاد غلط، موانع پیش روی اوباما
آنچه از دوران هشت ساله دولت جرج بوش برای رییس جمهور آینده آمریکا باقی مانده است چیزی به جز کسری بودجه، اقتصاد راکد و اشتباه در حوزه سیاست خارجی نیست. باراک اوباما در حالی روز سه شنبه به کاخ سفید پا می گذارد که آمریکا با مشکلات پیچیده ای از جمله گرفتاری نیروهای نظامی این کشور در "باتلاق عراق" و "سیاهچاله افغانستان"، ورشکستگی اقتصادی آمریکا و بر باد رفتن حیثیت این کشور نزد جهانیان به دلیل حمایت از جنایت اخیر اسراییل در غزه رو به روست. در حال حاضر هزینه های ناشی از جنگ بر اقتصاد این کشور فشاری مضاعف وارد کرده و سبب شده تا اقتصاد آمریکا با حرکتی سریع از اوج قدرت به اقتصادی از کار افتاده تبدیل شود.
سیاست های نابخردانه دولتمردان آمریکایی در دوران بوش سبب شد تا بحران های زیادی در بخش مسکن ایجاد شود و موجی از نارضایتی را بین مردم این کشور فراهم سازد. براساس بررسی های صورت گرفته، این بحران از دهه ۱۹۳۰ میلادی تاکنون در آمریکا بی سابقه بوده است و رییس جمهوری جدید آمریکا، بوش را عامل اصلی این بحران می داند. نابرابری ها در به دست آوردن ثروت و کسب سودهای کلان در این کشور نیز بسیار محسوس است و طبقه مرفه جامعه با کسب ثروت های بادآورده ثروتمندتر شده اند و قدرت مردم روز به روز برای خرید کمتر شده است.
افزایش بیکاران، روند صعودی نرخ بیکاری، پایین آمدن ارزش سهام در بازارهای بورس آمریکا نشان از ضعف ادامه دار بحران اقتصادی در این کشور در سال جدید(۲۰۰۹) میلادی دارد. کارشناسان اقتصادی معتقدند که افزایش بهای ضروریات زندگی مانند موادغذایی، انرژی و خدمات، مردم آمریکا را بیش از پیش با سختی و ناامیدی رو به رو کرده است. براساس آمارهای ارائه شده تعداد خانواده های فقیر آمریکا طی سال های اخیر روندی رو به رشد داشته به گونه ای که طی چهار سال اخیر حدود ۳۰ درصد افزایش داشته است. در حال حاضر بیش از ۱۲ میلیون بی خانمان در آمریکا وجود دارد و در ماه های اخیر به علت بحران اقتصادی بیش از سه میلیون شهروند آمریکایی خانه های خود را از دست داده اند و طبق پیش بینی ها بیش از دو میلیون آمریکایی دیگر نیز به این سرنوشت دچار خواهند شد.
مردم آمریکا به لحاظ دریافت خدمات درمانی در وضعیت خوبی بسر نمی برند و براساس آمار منتشر شده در حوزه بهداشت و درمان نزدیک به ۵۰ میلیون شهروند آمریکایی فاقد بیمه های تامین اجتماعی و درمانی هستند. در این راستا باراک اوباما رییس جمهوری منتخب آمریکا در نشستی با مشاوران اقتصادی خود ضمن اعتراف به وضعیت وخیم اقتصادی آمریکا، آن را "بدترین" میراث بوش عنوان کرده است. وی همچنین مقابله با بحران اقتصادی آمریکا و دستیابی به یک طرح جامع برای کمک به طبقه متوسط جامعه را اولین اولویت کاری خود پس از ورود به کاخ سفید عنوان کرده است.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که مشکلات اقتصادی، رییس جمهوری منتخب آمریکا را در اجرایی کردن برنامه های خود در بخش سیاست باز خواهد داشت. کارشناسان مهمترین علت کسری بودجه آمریکا طی دوره هشت ساله ریاست جمهوری بوش را برپایی دو جنگ در عراق و افغانستان می دانند زیرا هزینه این جنگ ها برای واشنگتن ماهانه ۱۶ میلیارد دلار برآورد شده است.
به گفته اقتصاد دانان آمریکایی، دولت بوش تاکنون دست کم سه تریلیون دلار از بودجه کشور را برای پیشبرد سیاست های مبتنی بر نظامی گری خود در عراق و افغانستان صرف کرده است.بوش در ژانویه سال ۲۰۰۱ میلادی در حالی وارد کاخ سفید شد که جهان تا حدودی در صلح و ثبات بسر می برد، مازاد بودجه این کشور ۱۲۸ میلیارد دلار بود و قیمت نفت به بشکه ای ۲۳ دلار می رسید، بدهی های این کشور نیز زیر شش هزار میلیارد دلار بود به گونه ای که آمریکا از مازاد بودجه بهره می برد اما اتخاذ سیاست های غلط در این هشت سال سبب شد تا بدهی های ملی به ۱۰ هزار میلیارد دلار یعنی تقریبا دو برابر برسد.
این بی ثباتی در منطقه، به بحران و بی ثباتی اقتصادی نیز منجر شد به نحوی که قیمت نفت بشکه ای ۱۵۰ دلار در نوسان بود و ارزش دلار به پایین ترین حد خود رسید. بنا بر گزارش "هرالد تریبیون" و با بررسی های صورت گرفته از سوی مؤسسه تحقیقات روانشناسی آمریکا، از هر ۱۰ آمریکایی، ۹ نفر نگرانی از اوضاع اقتصادی را مهمترین دغدغه زندگی خود عنوان کرده‌اند. به گفته مدیر اجرایی این مؤسسه، اوضاع بد اقتصادی تعادل روحی و جسمی بسیاری از شهروندان آمریکایی را برهم زده و سبب بروز معضلاتی اجتماعی همچون فحشا، خشونت های خیابانی، خودکشی، سرقت های مسلحانه و ... در شهرهای آمریکا شده است.
سردبیر نشریه "نیوزویک" نیز در مطلبی با عنوان "جهان پس از آمریکا" می نویسد: «اقتصاد پویای آمریکا که در جهان همتا نداشت با ناکارآمدی سیاسی بویژه در دوران بوش به بدترین شکل در آمده است به گونه ای که می توان گفت موتور رشد اقتصاد آمریکا از ریل خارج شده است.»
جمهوریخواهان با حمایت از سیاست های ناکارآمد بوش در دو زمینه سیاست و اقتصاد بجای حل بحران، روند فروپاشی این دو را تسهیل کردند.
ادعای دروغین مبارزه با تروریسم، باعث تحمیل دو جنگ ویرانگر در منطقه حساس خاورمیانه و بدنبال آن اشغال افغانستان و عراق و بی ثباتی و نا امنی در منطقه شد. حمله آمریکا به عراق واکنش های زیادی را در پی داشت بگونه ای که حتی مقامات دولتی این کشور نیز اقدام بوش را بدنام کردن دمکراسی برشمردند و آن را معادل با اشغالگری و سلطه دانستند.
بوش در حوزه سیاست خارجی سعی کرد با اتخاذ سیاست "تشویق توأم با ارعاب" برنامه‌های خود را پیش برد که با شکست روبه رو شد و اگر رییس حمهور آتی بخواهد این سیاست را اتخاذ نماید به طور قطع شکست مفتضحانه تری را متحمل خواهد شد. حمله به سوریه به بهانه نابودی عوامل القاعده از دیگر سیاست های ناکارمد بوش بود و کارنامه شکست های وی را در روزهای آخر حضور در کاح سفید تکمیل کرد.
شکاف های موجود میان آمریکا و برخی همپیمانان غربی سبب شد تا اوباما در یکی از سخنرانی های خود در برلین به ضرورت بازسازی شکاف‌های بین آمریکا و کشورهای دیگر که میراث دوران بوش است، بپردازد و عنوان کند که آمریکا برای مبارزه با تروریسم و خلع سلاح هسته‌ای برخی کشورها اتحاد با دولت های اروپایی را در اولویت قرار می‌دهد.
● بوش و ایران
"بیل کلینتون" در دوران ریاست جمهوری خود سعی کرد تا خطای "جیمی کارتر" درخصوص قطع روابط سیاسی با ایران را بهبود بخشد اما این کار عملی نشد. در دوران ریاست جمهوری بوش نیز سردی روابط بین دو کشور بیش از هر دوره دیگری ملموس بوده است و حضور جریانات افراطی یهودی - مسیحی (نومحافظه کاران) در هیأت حاکمه آمریکا خود مهمترین عامل در این سردی به شمار می رود.
دولت اسراییل نیز هیچگاه مایل نبوده است که روابط ایران و آمریکا بهبود یابد و خود در این مسیر اقدام به سنگ اندازی می کند. علی رغم تلاش های ایران برای حفظ ثبات و امنیت در منطقه و جلوگیری از بروز هرگونه بحران، بوش، ایران را همانند عراق و کره شمالی "محور شرارت" خواند. وی طی دوران ریاست جمهوری از پارامترهای قدرت سیاسی ایران در بین کشورهای منطقه بی خبر بود و اولین کشوری که سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت آمریکا را بی پایه و اساس دانست جمهوری اسلامی ایران بود.
اتخاذ "دیپلماسی زور" در برابر ایران نیز یکی دیگر از اشتباهات بوش در مدت هشت ساله دوره ریاست جمهوری وی بود که دولت آتی این کشور باید دیپلماسی جدیدی را بر مبنای اعتمادسازی و احترام به کشورهای مقابل اتخاذ کند.
● بوش و سوریه
از آنجایی که سوریه همواره با سیاست های آمریکا بویژه در مساله عراق مخالفت می کرد و در خصوص مسائل فلسطین نیز همیشه جانب نیروهای مقاومت را می گرفت، آمریکا سعی داشت تا برای پایان بخشیدن به این مساله با حمله هوایی به سوریه و به بهانه از بین بردن القاعده مقامات این کشور را وادار به تبعیت از خود نماید. حمله بالگردهای آمریکایی در اکتبر سال گذشته میلادی به مواضع غیرنظامیان که باعث کشته شدن ۹ نفر شد برگ سیاهی را در پرونده بوش رقم زد.
● آمریکا - اسراییل و بحران غزه
جرج بوش به رغم دادن وعده‌های دروغین برای برقراری صلح در منطقه تا پایان دوران ریاست جمهوری‌ و ادعای تلاش برای تشکیل دو کشور مستقل فلسطین و اسراییل طی هشت سال حکومت در آمریکا، همواره به عنوان بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی محسوب می شد. به گفته برخی متفکران آمریکایی، حمله به غزه بدنامی بزرگی است که بوش با خود از کاخ سفید به بیرون خواهد برد و همه او را به عنوان عامل اصلی این تجاوز و تهاجم وحشیانه خواهند شناخت.
پس از گذشت سه هفته از حمله ددمنشانه رژیم ‌صهیونیستی به نوار غزه که موجب شهادت و زخمی شدن تعدادی از مردم مظلوم فلسطین شده است، جرج بوش با نشان دادن چراغ سبز به صهیونیست‌ها برای اجرای حمله زمینی به نوار غزه به این رژیم آزادی عمل و جرأتی مضاعف داد و از طرف های سیاسی خواست تا به حماس فشار وارد کنند.
بوش با حمایت همه جانبه خود از اقدامات رژیم صهیونیستی در کشتار بی رحمانه مردم غزه شریک است و نه تنها آن را محکوم نمی کند بلکه از این اقدام نیز به دفاع می پردازد زیرا بر این باور است که رژیم صهیونیستی در مقابل حملات حماس از خود دفاع می کند. "کاندولیزا رایس" وزیر خارجه آمریکا چندی پیش با تکذیب سفر خود به منطقه برای برقراری آتش بس دائم توسط دو طرف درگیر، نشان داد که کاخ سفید دست رژیم صهیونیستی را برای حمله زمینی به باریکه غزه باز گذاشته است.
با توجه به اعتراض جامعه جهانی درخصوص اقدام رژیم صهیونیستی در تهاجم غزه و کشتار غیرنظامیان، بوش بجای محکوم کردن این رژیم، حماس را مسئول ادامه جنگ در غزه دانست.
بوش ادعا کرد که آمریکا تلاش های زیادی را برای حل دیپلماتیک و اجرای توافقنامه آتش بس انجام داده است اما اقدام حماس و هدف قرار دادن اسراییل برای ما قابل قبول نیست.
● سخن آخر: توقعات جهان از دولت جدید آمریکا
دولت بوش هم اکنون با اعمال سیاست های نادرست و فریب افکار عمومی نه تنها وجهه خود را در میان مردم آمریکا از دست داده بلکه به جایگاه این کشور در میان سایر همپیمانان اروپایی خدشه ای شدید وارد کرده است. باراک اوباما اگر بتواند وعده‌های خود مبنی بر حل بحران مالی آمریکا، تخفیف بدهی‌های مالیاتی مردم و خروج ارتش این کشور از عراق و افغانستان را عملی کند و افزون بر این ها به حمایت یکجانبه از رژیم صهیونیستی را پایان دهد، چهره ای قابل قبول تر از آنچه که هم اکنون از بوش مصور شده، از خود برجای خواهد گذاشت.
اوباما برای پایان بخشیدن به بحران روابط ایران و آمریکا باید از فرصت ها استفاده نماید و در حوزه سیاست خارجی فضای مثبتی را با کشورهای که روابط با آنها تیره شده است، ایجاد کند. جهانیان از اوباما انتظار دارند که به سیاست های نادرست رییس جمهوری های پیشین این کشور پایان داده و در برپایی صلح و برقراری آرمش در جهان با سایر کشورها همکاری کند.
رییس جمهور آتی آمریکا به خوبی می داند که دوران سیاست یکجانبه گرایی به پایان رسیده و در سیاست خارجی باید روش دیگری را اتخاذ کند.
با توجه به بحران اخیر در جهان درخصوص مسائل امنیتی، اقتصادی و سیاسی، رییس جمهوری آمریکا باید با تغییر در سیاست های کاری خود به کاخ سفید قدم گذارد و با انتخاب راهکارهای مناسب بحران ها را تلطیف نماید.
اما این زمان است که مشخص می کند رییس جمهوری جدید آمریکا با توسل به سیاست های جدید می تواند تغییری را در این کشور و جهان اعمال کند یا نه (؟) اما باید به این حقیقیت اذعان داشت که دوره جدید برای "تغییر" مهیاست.
دنیا از اوباما انتظار دارد که به سیاست های هشت ساله بوش پایان دهد و به جای سلاح، راه حل دیپلماسی را در پیش گیرد.
مریم زباندان
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا