دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

گذری به هزارتوی زمان


گذری به هزارتوی زمان
در جست وجوی شناختی دقیق از زمان، لحظه گریزپای حال در ازدحام محو شونده نانوثانیه ها گم می شود. ادراك ما از زمان حال به علت محدودیت ناشی از سرعت نور و تكانه های عصبی جهان را آن گونه كه لحظه ای پیش بود ترسیم می كند. تنها بدان دلیل كه خودآگاهی ما طور دیگری وانمود می كند، لحظه اكنون را هرگز درك نمی كنیم. در اصل حتی انطباق كامل رویدادها نیز از دست ما خارج می شود. نسبیت حكم می كند كه زمان همچون معجونی عجیب و غریب در ترن های متحرك كندتر از ایستگاه ها و در كوه ها سریع تر از دره ها جاری می شود. زمان ساعت مچی ما دقیقا همانی نیست كه در سر ماست. الان «تقریبا» هفت و چهار دقیقه بعد از ظهر است. دریافت های درونی ما از زمان به شدت متناقض اند. زمان هر زخمی را مرهم است اما در عین حال خود ویرانگری است بزرگ. زمان نسبی، اما مداوم است. اینجا زیر بهشت زمان برای هر كاری هست (از كتاب سلیمان در عهد عتیق - م) اما هرگز كافی نیست. زمان جاری است، می خزد و به شتاب می رود. ثانیه ها می توانند هم شكافته شوند و هم كش آیند. زمان بسان رودی روان منتظر هیچ كس نمی ماند اما در لحظات هیجان انگیز می ایستد. زمان به اندازه ضربان های قلب هر كس خصوصی و همچون برج ساعت میدان شهر عمومی است. به هر حال ما برای رفع این تضادها هر كاری از دستمان برآید انجام می دهیم. ظاهرا حالا هفت و پنج دقیقه بعدازظهر است و البته وقت طلاست. زمان، شریك تغییر، حریف سرعت و پول رایجی است كه این همه به آن اهمیت می دهیم. زمان گرانبهاترین و بی همتاترین كالای ماست. با این حال هنوز می گوییم نمی دانیم به كجا می رود، یك سوم آن را در خواب به سر می بریم و هیچ كس حقیقتا نمی تواند حساب كند چقدر از چوب خطتمان باقی مانده است. ما می توانیم صدها راه برای صرفه جویی در وقت بیابیم اما به هر حال مقدار باقی مانده پیوسته كاهش می یابد.الان كمی پیش از هفت و شش دقیقه بعدازظهر است.زمان و حافظه به درك ما از هویت مان شكل می دهند. شاید احساس می كنیم كه در پناه تاریخ هستیم اما در عین حال خود را عوامل مختاری در آینده می پنداریم، مفهوم زمان به طور نگران كننده ای در ایده های فیزیكدانان و فلاسفه ناقص است. اگر زمان مثل ابعاد فضایی یك بعد است پس باید دیروز، امروز و فردا به یك اندازه مشخص و ملموس باشند. آینده همانقدر بقا دارد كه گذشته داشت و تنها در جایی است كه ما هنوز ندیده ایم. به هر حال اكنون جایی ساعت هفت و هفت دقیقه بعدازظهر است. خورخه لوئیز بورخس (L.G. Borges) نویسنده آرژانتینی می نویسد «زمان جوهری است كه من از آن ساخته شده ام، زمان رودخانه ای است كه مرا با خود می برد اما من خود آن رودخانه ام. زمان ببری است كه مرا می بلعد اما من خود آن ببرم، آتشی است كه مرا می سوزاند اما من خود آن آتشم. اكنون هفت و هشت دقیقه بعدازظهر است، ساعت هایتان را تنظیم كنید.
شماره سپتامبر ۲۰۰۲ نشریه Scientific American ویژه نامه ای بود كه تماما به زمان اختصاص داشت. در آن زمان با موضوعات فیزیك، فلسفه، زیست شناسی، انسان شناسی و. . . مورد بررسی قرار گرفته است. در این ویژه نامه خلاصه ای از آنچه علم در مورد چگونگی سیطره و كنترل زمان بر دنیای خارجی و داخلی مان كشف كرده است، بیان شد. این آگاهی تصور ما از زمان را پربارتر خواهد كرد و برای كسانی كه آرزو دارند بر زمان غلبه كنند یا دست كم با آن همگام شوند امتیازهایی عملی به حساب می آید. آنچه در زیر می آید مقدمه ای است كه توسط گری استیكس (G. Stix) مسئول پروژه های ویژه بر این مجموعه نوشته شده است.
بیشتر از دویست سال پیش بنجامین فرانكلین (Franklin.B) ضرب المثل مشهوری را ابداع كرد كه گذر دقایق و ساعت ها را با شیلینگ ها و پوندها برابر می گرفت. هزاره جدید و آخرین دهه های پیش از آن مفهوم حقیقی سخنان وی را به نمایش گذاشته است. زمان در قرن بیست و یكم به همان چیزی تبدیل شده است كه سوخت های فسیلی و فلزات گرانبها در دوره های پیشین بودند. این ماده خام حیاتی با اندازه و نرخی ثابت عامل محرك رشد اقتصادهای مبتنی بر ترابایت و گیگابایت در ثانیه (اقتصاد بر پایه تجارت اطلاعات) است. حتی یك اقتصاددان انگلیسی كوشید تا با بیانی عددی از ضرب المثل فرانكلین روح هزاره ای زمان را تسخیر كند. براساس فرمول استنتاج شده توسط یان واكر (I. Walker) از دانشگاه وارویك، سه دقیقه مسواك زدن دندان های شخصی معادل ۴۵ سنت است، دستمزدی كه (بعد از محاسبه مالیات ها و بیمه بازنشستگی) بریتانیایی های با درآمد متوسط با پرداختن به كارهای جانبی از آن چشم پوشی می كنند. براساس این فرمول نیم ساعت شستن ماشین با دست معادل ۵/۴ دلار است. شاید این ساده سازی زمان به پول، دیدگاه فرانكلین را به نهایتی مضحك بكشاند اما این تمسخر زمان، حقیقی و ناشی از تناوبی ریشه ای در چگونگی نگرش ما به گذر حوادث است. از عصر حجر در هزاران هزار سال پیش تاكنون سائق های بنیادی ما تغییر نكرده است. بسیاری از دغدغه های امروزی ما پیرامون همان انگیزه های خوردن، تولیدمثل و جنگ و گریز، دور می زند. فرهنگ بشری با وجود پایداری این انگیزه های ابتدایی، از زمانی كه اجداد شكارچی ـ جمع آورنده ما در جنگل های ساوانا پرسه می زدند، پی درپی دچار تحول شده است. شاید ژرف ترین دگرگونی در گذر طولانی از عصر حجر به عصر اطلاعات پیرامون تجربه شخصی ما از زمان می چرخد. در یك تعریف، زمان پیوستاری است كه در آن رویدادها، از گذشته تا آینده، از پی یكدیگر می آیند. امروزه تعداد رویدادهایی كه در یك مدت مشخص فشرده می شود خواه یك سال باشد یا یك نانوثانیه (میلیاردم ثانیه) به شكل بی پایانی افزایش می یابد. عصر تكنولوژی به یك بازی چشم و هم چشمی بدل شده است كه در آن بیشتر همیشه بهتر است. جیمز گلیك ( J. Gleik) در كتابش با عنوان «جهان در شتاب» اشاره می كند كه پیش از فراگیر شدن ناوگان پست فدرال (نوعی پست هوایی سریع السیر با تحویل خانه به خانه موسوم به FedEX) در دهه ،۱۹۸۰ معمولا تحویل دقیقا یك شبه مبادلات اوراق تجاری نیازی به بسته بندی نداشت. در ابتدا FedEX مشتری هایش را تحت تأثیر قرار داد اما به زودی تمام دنیا انتظار داشتند كه اجناس صبح فردا برسند. گلیك می نویسد: «زمانی كه همگان پست یك شبه را پذیرفتند بار دیگر مساوات برقرار شد و تنها نوبت یك گام سریع تر جهانی بود. » ظهور اینترنت بار انتظار برای رسیدن ماشین محموله های پست فدرال در صبح فردا را از میان برداشت. در زمان اینترنتی همه چیز در همه جا به یك باره اتفاق می افتد. كاربران كامپیوترهای متصل به شبكه، در نیویورك یا داكار، می توانند در لحظه ای واحد شاهد آخرین خبر در یك صفحه اینترنتی باشند. در حقیقت زمان بر فضا برتری یافته است. شركت ساعت سازی سواچ با تلاش برای برچیدن مرزهای زمانی ای كه نقاط مختلف را مجزا می كند، گامی بلند در راستای این روند برداشت. سواچ با قسمت كردن روز به ۱۰۰۰ جزء كه در همه جای دنیا یكسان هستند و تعیین نصف النهار در شهر بیل سوئیس، محل اداره مركزی سواچ، استانداردی برای ثبت زمان اینترنتی ایجاد كرد كه مناطق زمانی را حذف كرده است. این ساعت اینترنتی دیجیتالی هنوز با گام هایش در حال پیشروی در شبكه اینترنت و ساختمان شركت سواچ در بیل است. اما دورنمای آن به عنوان استاندارد زمان همگانی فراگیر مشابه آرزوهای بر باد رفته برای تبدیل شدن اسپرانتو به زبانی جهانی است.به دور از هرگونه فریبكاری دنیای ارتباطات حصارهای زمان را از میان برداشته است. این موفقیت برپایه قابلیت همواره در حال پیشرفت اندازه گیری هرچه دقیق تر زمان استوار است. در طول اعصار، توانایی اندازه گیری زمان مستقیما با افزایش كنترل ما بر محیط زندگی مان مرتبط بوده است. ثبت زمان عملی است كه بیش از بیست هزار سال پیش، زمانی كه شكارچیان عصر یخبندان احتمالا برای دنبال كردن روزها بین هلال های ماه روی چوب یا استخوان شكاف هایی ایجاد می كردند، برمی گردد و در حدود پنج هزار سال پیش یا بیشتر بابلی ها و مصری ها تقویم هایی برای كشاورزی و سایر فعالیت های حساس به زمان اختراع كردند. ساعت سازان اولیه دیوانه های دقیقی نبودند. آنها چرخه های طبیعی مثل روز خورشیدی، ماه قمری و سال خورشیدی را دنبال كردند. ساعت خورشیدی، اگر ابرها و شب آن را به دكوری بی فایده تبدیل نمی كردند، نمی توانست كاری بیشتر از توصیف یك سایه انجام دهد. اما ساعت مكانیكی كه آغاز آن در قرن سیزدهم بود انقلابی را به راه انداخت كه هم پای تحول به وجود آمده توسط اختراع بعدی یعنی صنعت چاپ به دست گوتنبرگ، بود. زمان دیگر جاری نشد آنچنان كه به معنی واقعی كلمه در یك ساعت آبی می شد. بلكه این بار با مكانیزمی تقسیم شده بود كه می توانست تپش های یك نوسانگر را دنبال كند. زمانی كه این وسیله اصلاح شد اجازه داد تا گذر زمان در كسرهایی از ثانیه اندازه گیری شود. سرانجام ساعت مكانیكی امكان كوچك شدن ساعت را فراهم كرد. روزگاری آنها با یك فنر مارپیچ و بدون وزنه كار می كردند كه می توانست مانند یك جواهر حمل یا پوشیده شود.تكنولوژی قواعد ما را در روش سازماندهی جامعه دگرگون كرد. ساعت ابزاری بود كه به افراد امكان داد تا فعالیت هایشان را با سایرین هماهنگ كنند. دیوید لندز (D. Landes) تاریخ دان دانشگاه هاروارد در كتابش با عنوان «انقلاب در زمان: ساعت ها و شكل گری دنیای مدرن» می نویسد: «وقت شناسی از آن منشا گرفته است نه بدون آن. خوب یا بد، این ساعت مكانیكی است كه تمدنی را ممكن ساخت كه مراقب گذشت زمان و در نتیجه بهره وری و عملكرد است. » ساعت های مكانیكی قرن ها به عنوان دقیق ترین انواع باقی ماندند. به نسبت ۷۰۰ سال گذشته در پنجاه سال اخیر شاهد پیشرفت بیشتری در جست وجو برای وقت بودیم. این تنها اینترنت نبود كه موجب غلبه بر فضا شد. زمان نسبت به سایر ماهیت های فیزیكی با دقت بیشتری اندازه گیری شده است. به طور مثال از زمان سپری شده برای تخمین زدن ابعاد فضایی استفاده شده است. امروزه استانداردسازان واحد متر را با فاصله ای كه نور در ۱۲۹۹۷۹۲۴۵۸ ثانیه در خلاء طی می كند، اندازه می گیرند. ساعت های اتمی علاوه بر اینكه در چنین سنجش هایی مورد استفاده قرار می گیرند در تعیین موقعیت نیز نقش دارند. در برخی از آنها فركانس تشدید اتم های سزیم به طور شگفت آوری پایدار می ماند و تبدیل به پاندول كاذبی می شود كه قادر به حفظ دقت در حدود یك نانوثانیه است. ماهواره های سیستم تعیین موقعیت جهانی (GPS) دائما موقعیتشان را اعلام و زمان را توسط ساعت های اتمی كه روی آنها نصب شده ثبت می كنند. یك دستگاه گیرنده این اطلاعات را نهایتا از چهار ماهواره دریافت و برای تعیین مختصات زمینی عابر، كشتی یا هواپیمایی در پاتاگونیا (منطقه ای در جنوب آرژانتین) یا لاپلند (ناحیه ای در شمال اروپا و در مجاورت قطب شمال) پردازش می كند. شرایط كاملا دقیق هستند. یك خطای زمانی در حدود میلیونم ثانیه از یكی از ماهواره ها می تواند سیگنالی به گیرنده GPS بفرستد كه بیشتر از ۴۰۰ متر اختلاف به وجود آورد (اگر این خطا از سوی سایر ماهواره ها نیز ارسال شود). پیشرفت ها در زمینه ثبت دقیق زمان به سرعت ادامه می یابد. در واقع شاید تا چند سال آینده ساعت سازان از خودشان پیشی بگیرند. آنها احتمالا چنان ساعت های اتمی دقیقی می سازند كه همزمان كردن آنها با سایر ساعت ها غیرممكن خواهد بود. علاوه بر این محققان به اصرار خود برای دقیق تر قسمت كردن و كوچك كردن ثانیه ادامه می دهند. نیاز به سرعت به سنگ بنای عصر اطلاعات بدل شده است. در آزمایشگاه ترانزیستورها می توانند سریع تر از یك پیكوثانیه، یك هزار میلیاردم ثانیه، سوئیچ بزنند. یك تیم فرانسوی ـ هلندی ركورد سرعت جدیدی در تقسیم ثانیه به اجزای كوچك ثبت كردند. براساس گزارشی كه در سال گذشته منتشر شد یك چراغ چشمك زن لیزری پالس هایی با عمر ۲۵۰ آتوثانیه (۲۵۰ میلیارد میلیاردم ثانیه) ساطع كرد. شاید روزی این چشمك زن به شكل یك دوربین فیلمبرداری درآید كه می تواند حركت اتم های منفرد را دنبال كند.عصر مدرن اهداف ثبت شده ای در ارزیابی زمان های بزرگ نیز دارد. روش های تاریخ گذاری رادیومتریك، اندازه گیری زمان های دور، نشان می دهند كه اكنون زمین حقیقتا چقدر پیر است. قابلیت تسلط آسان بر زمان و فضا چه در اینترنت و چه در هدایت یك هواپیمای مسافربری تحت كنترل GPS به ما اجازه می دهد كارها را سریع تر انجام دهیم. تنها این مسئله برای آزمایش باقی مانده است كه محدوده های سرعت تا كجا می توانند امتداد یابند. كنفرانس ها و كتاب های عمومی ایده های ماشین زمان كیهانی، مفهومی در سفر به جلو یا عقب در زمان، را به بازی می گیرند اما با وجود توانایی ساعت سازان، زمانی كه از «پرواز زمان» سخن می گوییم نه فیزیك دانان و نه فلاسفه هیچ توافقی با آنچه ما در سر داریم، ندارند. سرگشتگی در مورد ماهیت زمان، شگفتی سه جانبه ای كه به گذشته، حال و آینده تجزیه می شود، قرن ها پیش تر از دوران صنعتی وجود داشت. سنت آگوستین این معمای توصیفی را روشن تر از هر كسی تشریح كرد. وی در كتاب اعترافاتش پرسید «و سپس زمان چیست؟ می دانم، اگر هیچ كس از من نپرسد و نمی دانم، اگر بخواهم آن را برای كسی كه پرسیده توضیح دهم» سپس وی تلاش می كند تا علت دشواری تعریف زمان بندی را توضیح دهد «و سپس چگونه دو نوع زمان، گذشته و آینده، می توانند باشند در حالی كه گذشته دیگر نیست و آینده هنوز نیامده است» فیزیكدانان متعصب نیز، آنهایی كه با قید و بندهای غیرعملی از مسئولیت شانه خالی می كنند، به سختی با این پرسش درگیر هستند. ما می گوییم زمان در حركت است همانطور كه به سوی مرگ ناگزیرمان می شتابیم. اما این توصیف دقیقا چه مفهومی دارد. بار علمی بیان این مطلب كه زمان با سرعت یك ثانیه بر ثانیه سپری می شود به مراتب بیشتر از گفته نن كوان (معمایی ضد و نقیض گونه به مفهوم كسب دانش شهودی كه در ذن بودا از آن برای كمك به عبادت استفاده می شود) است. می توان برای جریان جاری زمان نیز نوعی شدت جریان فرض كرد. اما احتمالا چنین مقیاسی به سادگی در دسترس نخواهد بود. در واقع یكی از داغ ترین آنها در فیزیك نظری این است كه آیا زمان به خودی خود غیرواقعی است یا نه. اغتشاش، یكی دیگر از آنهاست. فیزیكدانان به قدری در آن پیش رفتند كه فلاسفه را به تحقیق در مورد افزایش یا عدم افزایش متغیر زمان به معادلاتشان واداشته اند. جوهر زمان معمای كهنی است كه نه تنها ذهن فیزیكدانان و فلاسفه را به خود مشغول كرده بلكه انسان شناسانی كه فرهنگ های غیرغربی را بررسی می كنند را نیز جلب كرده است. در واقع این فرهنگ ها سیر حوادث و رویدادها را به شكل حركت یك توالی دایره وار غیرخطی تلقی می كنند. برای بسیاری از ما زمان نه تنها یك حقیقت بلكه عامل اصلی همه كارهایی است كه انجام می دهیم. ما چه به طور ذاتی و چه اكتسابی زمان مدار هستیم. احتمالا احساسی كه ما از بودن میان آینده و گذشته و یا در یك مفهوم سنتی از اسیر بودن در ماندالای بزرگ ریتم های طبیعی برگشتی داریم به یك حقیقت زیستی وابسته است. (ماندالا یا نقش نمادین جهان در مراسم مذهبی هندوئیسم و بودائیسم به عنوان ابزاری برای عبادت به كار می رود. اساسا ماندالا نماینده جهان است، ناحیه ای مقدس برای حضور خدایان و نقطه ای برای تجمع نیروهای جهانی. انسان یا همان جهان كوچك با ورود ذهنی به ماندالا و پیشروی به مركز آن به طور تمثیلی به واسطه فرآیندهای كیهانی، فروپاشی و تجمع مجدد هدایت می شود. ) این حقایق زیستی همان هایی هستند كه مقرر می كنند چگونه توپی را با چوب بیسبال بزنیم، كی احساس خواب آلودگی كنیم و چه وقت زمان ما به سر آمده است. امروزه این ریتم های زیستی حقیقی خودشان را به زیست شناسان نشان می دهند. دانشمندان در حال نزدیك شدن به مناطقی از مغز هستند كه احساس گذر زمان را در مواقع تفریح به وجود می آورند، در واقع همان قسمت هایی كه احساس رخوت تدریجی را به هنگام نشستن در كنفرانسی و گوش دادن به سخنرانی های كسل كننده، تحریك می كنند. همچنین آنها در تلاشند تا با اتصالات میان انواع مختلف حافظه و چگونگی سازماندهی و بازخوانی رویدادها به ترتیب زمانی، پی ببرند. بررسی انجام شده روی بیماران عصبی با حالت های متفاوتی از فراموشی كه برخی از آنها توانایی قضاوت دقیق در مورد گذر ساعت ها، ماه ها و حتی دهه ها را از دست داده اند، به تشخیص مناطقی از مغز كه در بردارنده چگونگی تجربه ما از زمان است كمك می كند. به خاطر آوردن اینكه در كجای ترتیب رویدادها قرار گرفته ایم معین می كند كه ما كیستیم. بنابراین نهایتا این موضوع كه در اصطلاح كیهان شناختی زمان در بردارنده یك حقیقت فیزیكی بنیادی است، اهمیتی ندارد. اگر این خیالی واهی است، همانی است كه ما قاطعانه به آن چسبیده ایم. احترامی كه نسبت به بعد چهارم، مكمل سه بعد فضایی دیگر، قائل می شویم ارتباط تنگاتنگی با یك نیاز روانی عمیق و به غنیمت شمردن نقاط عطف گذرای پرمعنایی دارد كه همه ما در آن سهیم هستیم. مثل كریسمس، چهارم جولای و روزهای تولد، جز این چگونه می توان هیجان جشن ژانویه ۲۰۰۰ برای تاریخی را كه نه مشخص كننده مهم ترین بخش زندگی مسیح و نه براساس بسیاری از شواهد هزاره واقعی است، توصیف كرد. به هر حال ما جشن هزاره آینده را اگر هنوز به عنوان یك گونه بر این سیاره حضور داشته باشیم، برگزار خواهیم كرد و در همان حال پنجاهمین سالگرد ازدواج پدر و مادرمان و بیستمین سال تأسیس ساختمان محل آتشنشانی داوطلبانه را گرامی می داریم. انجام كارهایی از این دست تنها راه پیاده كردن نظم و سلسله مراتب در دنیایی است كه در آن ارسال پیام های فوری، عكس یك ساعته، تصفیه حساب پستی و تحویل مرسولات در همان روز، ما را به از دست دادن حس زنده بودن تهدید می كند.

Scientific American, Sep۲۰۰۲
نوشته: گری استیكس
ترجمه:كیوان فیض اللهی


همچنین مشاهده کنید