چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


عبودیت و تئاتر دینی


عبودیت و تئاتر دینی
۱) برای ما این یک پیش فرض بدیهی است که دین، فقط آیین و منسک نیست. مفهوم دین، وسیع ‌تر از مذهب است. دین رابطه و وظایف انسان است نسبت به خداوند و در قبال آن، نسبت به جهان. اسلام دینی است جامع که وحی در آن نه امر تاریخی، که ازلی و ابدی است. از این رو، همواره دینی است تازه که به همه نیازهای فطری بشری پاسخ می‌ دهد. هم از این رو، شامل کلیه وجوه زندگی بشری می شود که این وجوه با توجه به حضور خداوند، قدسی و اخلاقی می شود. با این دید، در جهان هیچ امری غیر قدسی نیست، بلکه جهان که خلقت خداوند است، همه قدسی است. انسان در چنین فضایی، لاجرم ‌باید نسبت به خداوند متعهد باشد. اما تا تعبد از سر اخلاص نباشد، این تعهد، متحقق نخواهد شد و به دلیل تعبد است که دین آزاد کننده است، نه محصور کننده. وقتی تو تنها ایاک نعبد باشی، دیگر بنده هیچ کس و هیچ چیز نخواهی بود و آزادی به مفهوم اصیل آن، متحقق می شود.
۲) تئاتر مرتبط به دین، تئاتر دینی، تنها می ‌تواند توسط نمایشگری پدید آید که خود، متدین باشد. متدین بودن به اجرای آیین دینی ختم نمی شود، که نتیجه اجرای این آیین‌ها، انضباط دینی است که همان بودن در فضای دینی است و این فضا که در واقع فضای حضور خداوند است، اجازه نمی‌ دهد که هیچ ‌گونه منکری صورت بگیرد. فرد دینی در این فضای حضور خداوند است که رفتاری اصولی می ‌بیند و این رفتار در او فطری است. این چنین فردی، اگر تئاتری بسازد (از هر موضوعی) به باور نگارنده، تئاتر او دینی است؛ خواه تئاتر در باب قصه‌های دینی باشد و خواه قصه او در باب امور روزمره مردمی.
۳) مفاهیم دینی از امور فطری و بشری است و به قولی، خود، ناخودآگاه قومی محسوب می شود و عناصر مذهبی، صورت نوعیه ازلی است. از این رو، تئاتری که مرتبط به امور دینی و اخلاقیات مرتبط به دین باشد، به خودی خود برای مردم جاذب خواهد بود. می‌ توان گفت، عام ‌ترین بینندگان، مخاطبان تئاتری دینی ‌اند؛ چرا که تئاتر دینی، مستقیما با صورت ازلی ذهنی مردم به صورت همه جانبه ارتباط می ‌یابد و این صور را باززایی و بیدار می ‌کند. اگر تئاتری به صورت فطری و طبیعی با مفاهیم دینی مواجه شود و دور از تبلیغ مستقیم یا مقاصد فردی و نفسانی و تحریفات رایج در روایات و منابع تاریخی ضعیف و مشکوک و گاه جعلی و در یک کلام، به ظاهر دینی باشد، با گسترده ‌ترین قشرها می‌ ‌تواند ارتباط برقرار کند.
۴) تئاتر دینی، تنها به قصه‌های دینی از انبیاء و اولیاء یا نشان دادن مناسک دینی، مشروط نمی شود. که دین، جامع امور بشری است و این جهان و آن جهان را شامل می شود. بنابر این، تئاتر دینی نیز همه امور انسان از واقعیات زندگی و جامعه را شامل شده، در پرتو آن تعالی همه امور و موجودات طرح می شود. در پرداخت به امور دینی و غیب، اگر اخلاص و صداقت نباشد و هدفی غیر از امور دینی در کار باشد، چنین تئاتری حتی با موضوعات و رویدادهای دینی، نمی ‌تواند در حیطه دین قرار گیرد. نمونه این ‌گونه تئاترهای کاذب به ظاهر دینی، بسیارند. نیز تصور اینکه با پرداخت و نمایش مستقیم امور دینی با هدف تبلیغ مستقیم، بتوان به حیطه تئاتر دینی رسید، تصوری است که تئاتر را از وجوه خود جدا می ‌کند، به حوزه رسانه‌های تبلیغی می ‌کشاند، تاثیر پایدار و ارزش‌های دینی آن تئاتر، زایل می شود و ما جز تبلیغی مقطعی، چیزی نخواهیم داشت.
۵) برخی بر این باورند که ما هنوز به تئاتر دینی نرسیده‌ ایم و حتی در جهان نیز هنوز تئاتر دینی به وجود نیامده است، اما گفته ‌اند که خداوند محیط بر همه چیز است و دین، محیط بر کلیه امور بشری است. پس نمی‌ توان انتظار داشت که یک تئاتر، کلیه وجوه دینی را شامل شود. بلکه هر تئاتری می ‌تواند وجهی از دین و رفتار و زندگی فطری انسان را نشان دهد. اگر تئاتری با پرداخت به مناسک عظیم دینی، به امر دین می ‌پردازد، تئاتر دیگری با پرداختن به وجوهی از اخلاق فطری بشری، در واقع، دین فطری را مطرح می‌ کند و مجموعه این نمایش‌هاست که فضای دینی و تئاتر دینی را به وجود می‌ آورد. در جهان تئاتر، نمایش‌هایی با مضامین دینی و با دید دینی پرداخته شده است و نمایشگرانی در این راه گام برداشته و پیشروان هنر دینی ‌اند. پس از انقلاب، نمایش‌های قابل تاملی با مضامین دینی ساخته شده است. فضای دینی پس از انقلاب، تلاش‌های بسیاری را در این راه برانگیخت و ثمرات و نمونه‌های مهمی داشته است که نباید نادیده انگاشت، که این نادیده انگاشتن و در باب نمایش‌ها حکم کردن، موجب دلسردی نمایشگران صادق و دیندار ما خواهد بود.
۶) سلیقه‌ها و تعبیرات نامشخص در مدیریت تئاتر ایران، یکی از موانع اساسی در تحقق تئاتر دینی است و باعث تزلزل اعتماد به نفس نمایشگران متدین برای رجوع به مباحث دینی می شود. چه آنان نمی‌ دانند آیا می ‌توانند احساس و خلاقیت خود را در امور دینی بیان کنند یا ‌باید تابع دستورات و باید و نبایدهای دائم متغیر و نظرات دوره‌ ای سیاستگذاران تئاتر باشند. از این رو، نزدیک شدن به حیطه تئاتر دینی را امری خطیر و دست و پاگیر می ‌یابند. بسیاری از نمایشگران دیندار و صاحب قریحه‌ ما، ترجیح می‌ دهند تا در حیطه‌های دیگر، خلاقیت خود را بیازمایند. و نیز لازم است، امکانات تکنیکی در تئاتر ما گسترش یابد، تا تخیل در تئاتر دینی بتواند حقیقت دین را عینیت دهد و به موضوعات خاص دینی بپردازد و آنها را نشان دهد، چنانکه برای مخاطبان امروزی، باورپذیر و موثر باشد.
۷) ‌ضروری است با کار محققانه، موازین تئاتر دینی از نظر فقه اسلامی مشخص شود و رابطه جاری زندگی و اجتماع بر اساس آن، به نحوی باشد که بتوان نمایشی باورپذیر و صادق و نیز مبتنی بر اخلاق اسلامی داشت.
۸) هنوز بسیاری از مسائل در تحقق تئاتر دینی، ناگفته مانده است؛ از جمله محدوده دخالت مدیران و نیز اقتصاد دولتی در عرصه تئاتر و تعریف جامع و مانع از جایگاه بخش خصوصی در این حیطه و نیز تعریف ‌های دقیق از همه اموری که مطرح شده است. البته، نباید انتظار داشت که در یک هم‌ اندیشی یا با چند مقاله و کتاب، برای همه این مسائل، پاسخی قطعی یافت. همین قدر که در فضایی آزاد، از نگاه‌های مختلف و متضاد، آراء و نظرات گوناگون، مطرح شده و به گوش همه برسد، خود نوید آن خواهد بود که از میان آنها، تعریف‌های دقیق و راهیابی‌های اصولی‌‌تری به دست آید و این از جمله رسالت‌های اهل نظر است.
شهره گل محمدی
منبع : روزنامه رسالت